شروع نمایش با شوخی های سکسیستی و جنسیتی بازیگر مسن و کارگردان بود که واقعا مشمئز کننده بود از تفاوت دو مفهوم زن و دختر گرفته تا جوک های قدیمی بی مزه درباره زنها چیزی کم نذاشتن بطوریکه تصمیم به اعتراض و ترک سالن گرفتیم اما در ادامه گروهی نوجوان که رقص قشنگ و هماهنگی داشتن وارد صحنه شدند و انقدر اجرای زیبایی داشتند که به احترام زحمت و حضور انها همچنان به تماشا نشستیم.
محور داستان مبارک بود که شخصا باتوجه به اینکه طرفدار محمدرضا اسماعیلی و برخی کمدین های قدیمی هستم با بازی ایشان خنده ام نمیگرفت. بنظرم در ادامه اگر بنا بر اصلاح داشتید قسمت روزگار ابتدای نمایش را کاملا حذف کنید در دوره زن زندگی ازادی لازم نیست برای خنده تماشاچیان زنان رو دستمایه قرار بدید.