در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال | محدثه طاهری: " احمد رضا " احمد رضا بود ... هر چه درخت های کوچک خیابان بزرگ تن
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 01:21:00
" احمد رضا "

احمد رضا بود ...

هر چه درخت های کوچک خیابان بزرگ تناور شدند ،
تو سبزتر شدی .
خیابان های پردرختی که جوانی ما را تا همه پائیزها برد ،
و با هر سیاستی که آمد ،
شناسنامه ی دیگری گرفت
احمدرضا بود ...

دلتنگ تر از این و دورتر از این با تو نبودم
چه خوب که دوست منی .
چرا ... دیدن ادامه ›› نم چهره ات به من نزدیک است ؟
چرا فکری برای صدای شعرت نمی کنی ؟
صدایی که از انتهای زمستان ، سبز می خواند
و ضرورت را نمی داند .
تو را هم باید بعد از مرگت سراغ گرفت ؟

احمدرضا بود ...

گفتم صلابت و رعنایی ات ، شعور بلندت ،
دفن خوشمزگی ها می شود
تو که می دانی کمر به قتل ما دارند

احمدرضا بود ...

در کجای شب ، ماهور آمد ؟
اختر به کجا رفت ؟
خواهران ما چرا شبیه همند ؟
من شاهدم
در غیاب هیچ شاعری ، شاعر نشدی .
در غیاب هیچ عاشقی ، عاشق نشدی .
من شاهدم
عاشقانه بودی .

احمدرضا بود ...

هیچ وقت مجانی سوار اتوبوس نشدیم .
شاعرانگی ات به من هم سرایت می کرد .
من یاد می گرفتم
جسور بودن کافی نیست ،
حیا داشتن کافی است .

همه ی ایستگاه های اتوبوس را
به عشق خانه باید پیاده شد
راه رفتن میان ایستگاه ها و صدای سوت تو
جوانی بود
آن چه بود ، تو بودی ، کافی بود

احمدرضا بود ...
ماهور همان شهره بود .
بهترین شعرت تعلیم غرور بود
چرا هنوز هم به وقت بی پولی
کتاب هایت را می فروشی ؟
هنوز هم شوخی دست از سر ما بر نمی دارد ...

من رفیقی دارم بزرگ ، خیابانی است پر درخت
که با هر سیاستی ، نامش عوض نمی شود

از: مسعود خان کیمیایی
دلتنگ تر از این و دورتر از این با تو نبودم
چه خوب که دوست منی ..
۳۱ اردیبهشت ۱۳۹۱
معصومه جان تشکر زیاد از تو که خواندی ..
عبدالوحید صفری عزیز تشکر زیاد ..
۰۱ خرداد ۱۳۹۱
شیرین عزیز کتاب شعر مسعود کیمیایی زخم عقل ـ نشر ورجاوند - من چاپ 82 رو دارم نمیدونم تجدید چاپ شده یا نه و نمیدونم دفتر شعر دیگه ای هم دارند یا نه .. رمان و فیلمنامه هم دارند برای کسب اطلاعات بیشتر و دقیق تر در نت جستجو کن عزیزم .. تشکر زیاد که یادگاری های من رو می خوانی ..
۰۱ خرداد ۱۳۹۱
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید