نقد و تحلیل نمایش "لالهزاریها" به کارگردانی محمدرضا آزادفر
"لالهزاریها" نمایشی است که تلاش میکند با تلفیق طنز، نقد اجتماعی و سیاسی، نگاهی تازه به بخشی از تاریخ هنر ایران بیندازد. اثری که در ظاهر ساده و مردمی است، اما در پس آن، دغدغههایی از جنس اصالت و هویت فرهنگی نهفته است.
متن نمایش: ترکیبی از اصالت و تکرار
نویسندگی محمدرضا آزادفر اگرچه توانسته متنی پخته و قابلقبول ارائه دهد، اما نمیتوان آن را بینقص دانست. استفاده از قالب سیاهبازی در انتقال مفاهیم اجتماعی و فرهنگی، تصمیمی هوشمندانه است؛ چراکه سیاهبازی با طنز تلخش، همیشه بستری مناسب برای نقد بوده است. با این حال، بخشهایی از متن بهویژه دیالوگهای سیابازی، بهنظر میرسد کپیشده از آثار پیشین مانند اجراهای استاد انصافی(عبدلی و اوستا) است. این تکرار، حس اصالت اثر را تحت تأثیر قرار میدهد. انتظار میرفت آزادفر با افزودن چاشنی نوآوری، دیالوگها را بهروز کند تا مخاطب با طراوتی تازه روبهرو شود.
بازیها: نمایش زندهای از هنر بدن
... دیدن ادامه ››
و لهجه
بیگمان یکی از نقاط قوت این نمایش، بازیهای جذاب و پرانرژی گروه بازیگری است. محمدرضا آزادفر با مهارت کمنظیری، شخصیت ترکزبان نمایش را به تصویر کشید و با هنرنمایی خود، یادآور نماینده مردم ارومیه در مجلس، آقای قاضیپور شد. این انتخاب لهجه و اجرا، بهجا و دلنشین بود و نشان از شناخت درست بازیگر از نقشش داشت.
دیگر بازیگران نیز با تسلط بر بیان، لهجه، حرکات بدن و اینکه تمامی هنرمندان از صدای صحنه خوبی برخوردار بودند، توانستند حضوری پررنگ و قابلتحسین داشته باشند. اما با این حال، تُن صدای بالای برخی از بازیگران، بهویژه در سالن سه و کوچک شهرزاد، گاه بهجای انتقال حس، به شکلی ناهنجار جلوه میکرد. بهتر بود با تنظیم تُن صدا، فضای صمیمانهتری خلق میشد.
موسیقی: از کارون تا لالهزار
موسیقی متن که با صدای مرحوم آغاسی همراه بود، هرچند زیبا و خاطرهانگیز، اما در تناسب با فضای لالهزار نبود. لالهزار، خیابانی از جنس تهران قدیم، با موسیقی ویژه خود شناخته میشود. استفاده از ترانهها و دکلمههای مرحوم احمدی یا شعرهای قدیمی تهران میتوانست پیوندی عمیقتر با موضوع نمایش برقرار کند. آنچه شنیدیم، بیشتر حس جنوب و کارون را تداعی میکرد تا حالوهوای لالهزار.
طراحی صحنه: جعبههای بیروح در میان هیاهو
صحنه نمایش که تنها شامل دو جعبه مهمات بود، نتوانست حس جبهه و فضای جنگی را بهدرستی منتقل کند. طراحی صحنه، بخشی است که میتواند به غنای بصری اثر کمک کند. کاش کارگردان با در نظر گرفتن جزئیات بیشتر، عمق صحنه را افزایش میداد و مخاطب را بهتر در فضای نمایش غرق میکرد. متاسفانه هیچ طراحی صحنه ای این کار نداشت.
زمانبندی و مدیریت اجرا: احترامی که باید نثار مخاطب شود
یکی از نکات منفی، تاخیر ۲۰ دقیقهای اجرا بود که نه تنها به هیجان تماشاگر لطمه زد، بلکه بدون عذرخواهی یا توضیحی از سوی عوامل، حس بیاحترامی را در مخاطب ایجاد کرد. همچنین، حضور کودکان در سالنی که در آن شوخیهای بزرگسالانه بیان میشود، نکتهای است که نیاز به مدیریت بهتر دارد.
کلام پایانی: زندهباد هنر مردمی
"لالهزاریها" نمایشی است که با همه کاستیهایش، تلاش میکند خنده بر لبان تماشاگر بنشاند و لحظاتی شاد برای او بیافریند. در روزگاری که خنده نایاب شده، همین تلاش نیز ستودنی است.
اما در پس پرده طنز، هنوز جای نوآوری و اصالت بیشتر احساس میشود. اگرچه نمایش توانست جمعی را به وجد بیاورد، ولی این اثر میتواند با بازنگری در دیالوگها، طراحی صحنه و استفاده از موسیقی بومی تهران، به یکی از آثار ماندگار تئاتر بدل شود.
به تمامی عوامل خداقوت میگویم و امیدوارم با پرداختن به این جزئیات، شاهد اجرای کاملتر و پختهتری باشیم.
ارادتمند شما
منتقد: هنرپرورتمیز🖋🍀