فردریک یا تئاتر بولوار
نویسنده: اریک امانوئل اشمیت
مترجم: شهلا حائری
کارگردان: حمیدرضا نعیمی
گروه تئاتر برای اجرای نمایش "بیست سال یا زندگی سیاه بخت" در تئاتر فولی دراماتیک پاریس آماده می شوند که پسر سرایدار،"ماکسیمیلیان" جمهوری خواه را زخمی، تیر خورده و فراری، به جرم سوء قصد علیه "لویی فیلیپ" پادشاه فرانسه به پشت صحنه می آورند. ماموران امنیتی تئاتر را محاصره می کنتد. "فردریک" که در نقش اول نمایش به نام "ژترال مورل" است او را در صندوق اتاق پشت صحنه پنهان می کند. ژنرال در صحنه ی اجرا پسر خود، "اتین" را که بعد از بیست سال از جنگ روسیه برگشته به جای معشوق زنش،"روزالی" می کشد و برای او تابوتی می خواهد تا باشکوه بدرقه اش کند. کارگران صحنه، همان صندوق حامل پسر سرایدار تئاتر را می آورند و با گذاشتن جنازه ی صحنه روی او از تئاتر خارجش می کنند. وزیر کشور و بازرس
... دیدن ادامه ››
تئاتر به فردریک مشکوک می شوند. نمایشنامه های تئاتر فولی دراماتیک ممنوع می شوند و فقط می توانند نمایشنامه ی "هتل آدره" نوشته ی یک نویسنده ی ناشی، بی ذوق و شهرت طلب به نام "کوسنه" که راجع به قتل یک بازرگان در مهمانخانه است را اجرا کنند. شب اول اجرا، فردریک با کمک رژیسور تئاتر آن ملودرام آبکی را کمدی اجرا می کنند که با موفقیت مواجه می شود. فردریک پی می برد معشوقه اش "برنیس" دختر وزیر کشور است که مخالف ازدواج آنهاست. نمایش هتل آدره نیز توقیف می شود و باعث شهرت نویسنده می گردد. "هارل"، مدیر تئاتر، نمایش "آنتونی و آدل" را پیشنهاد می دهد که موضوع آن درباره زن ژنرالی است که وقتی با معشوقش به دام می افتد از او می خواهد تا وی را بکشد و عاشق از او اعاده ی حیثیت می کند.
فردریک با "پرسیوز" هنرپیشه ی نقش دوم گروه ازدواج می کند اما تا پایان عمر عاشق برنیس که با طراحی فردریک با یک هنرپیشه ی انگلیسی ازدواج کرده می ماند. ده سال بعد حکومت، به بهانه ی تعریض خیابان، تئاترهای بولوار را خراب می کند. یک روز قبل از تخریب تئاتر فولی دراماتیک برنیس، فردریک را از انزوای اتاق زیز شیروانی به صحنه ی فولی دراماتیک می برد و در آغوش معشوقش می میرد.
متن انعکاس دهنده ی زندگی، هنر، سانسور، سیاست، جامعه و مناسبات تئاتر و روابط هنرمندان آن است به ویژه موضوع هنر حکومتی که قهرمانان آن خدایان و نیمه خدایان و شاهزادگان هستند و موضوع آن غم و درد عاشقی آنهاست و هنر مردمی مثل مولیر و اینکه هنر دست آموز حاکمیت ها و اصحاب قدرت و ثروت نیست. و بعد لایه های ضد میلیتاریستی(نظامی گری) با موضوع خیانت زنان ژنرال ها در ارتش فرانسه می باشد که به صورت نمایش در نمایش شرح داده می شود.
دلیل نقد نظامی گری، جنگ های منطقه ای و بین المللی بود که ناپلئون با آن جمهوری فرانسه را به خطر انداخت و باعث بازگشت خاندان بوربون ها و سلطنت به فرانسه و به قدرت رسیدن لویی هجدهم شد.
آقای نعیمی در این سال ها با کارگردانی ها و نمایشنامه نویسی های خود نشان داده است که فن شعر یا دراما را خوب می شناسد و خوب بیان می کند. مضمون پردازی های وی شامل همه ی موضوعات انسان، جامعه و جهان است که نگاهی رندانه و هجو به مدعیان سیاست، دین، اخلاق، فرهنگ و هنر، نظام های حکومتی( پادشاهی، اشرافی، فرهیختگان یا مردم) دارد. حمیدرضا نعیمی این اثر اریک امانوئل اشمیت با ترجمه ی خانم شهلا حائری را بهانه ای کرده تا با گروهی حرفه ای و کاربلد، حاکمیت و هنرمندان را که در این سال های اخیر دچار فاصله که نه بلکه "جرخوردگی" شده به چالش بکشد. موضوعی که اکنونیت و تازگی آن برای حاکمیت و اهالی فرهنگ و هنر کاملا حس می شود و متضرر اصلی و واقعی آن جامعه و مردم هستند که آن را به درشکه ی بی اسب تشبیه می کند که ساکن است و لاجرم عقب می ماند. طنز و آسیب شناسی که اشمیت، حائری و نعیمی با این اثر کمدی که از سخت ترین هنرهای دراماتیک است مطرح کرده اند همان آینه ایست که هنرمندان بزرگ تئاتر جهان در برابر رفتار و کردار حاکمیتها، اهالی فرهنگ و هنر و مردم قرار داده اند. هنرمندان بزرگ تئاتر که به دلیل بیان ریاکاری، چاپلوسی، مداهنه و پاچه خواری حکومتیان، دینداران مجعول، فرهیختگان و تندروها، چلچراغ عشق، ایمان و زندگی را دارند به خاموشی می برند. نوری که روشنایی بخش صحنه ی زندگی و هنر(تئاتر و دیگر هنرها)ست؛ و هنرمندان بزرگی همچون ژان باپتیست پوکلن(مولیر) علی رغم آزارها و تکفیرها، کورسوی آنرا نگاه داشتند.
حمیدرضای عزیز به خوبی می دانم که به خوبی می دانی زندگی بازیگرانی همچون "فردریک" در واقع داستان تک تک ما آدم هاست. به قول شکسپیر: هنوز فنی پیدا نشده تا بتوان ضمیر آدمی را در چهره ی او خواند.
با احترام
محمدرضا خسرویان
۱۴۰۴/۳/۷