ادامه نقد فریال اذری نمایش کنتور
قسمت ۲
عدم درک و ارتباط: نابینایی نماد عدم توانایی در درک یکدیگر و ارتباط مؤثر با دیگران است. این موضوع به چالشهای ارتباطی میان افراد و جامعه اشاره دارد و نشان میدهد که چگونه افراد میتوانند در دنیای مدرن به نوعی از تنهایی و بیتوجهی دچار شوند.
زوال: زمانی که نابینایی به شکل همه گیر بین آنها منتشر میشود به تدریج منجر به زوال نظم اجتماعی و فروپاشی میشود. این نماد به ما یادآوری میکند که چگونه شرایط بحرانی میتواند ساختارهای اجتماعی را تحت تأثیر قرار دهد وانسانها را به سمت بربریت سوق دهد.
آزادی و وابستگی: نابینایی همچنین میتواند به معنای آزادی از قید و بندهای اجتماعی باشد، اما این آزادی با خطرات و مشکلات جدیدی همراه است. شخصیتها باید با واقعیت جدیدی روبرو شوند که در آن هیچ چیز مطمئن نیست.
تغییر دیدگاه: در نهایت، نابینایی میتواند نماد تغییر دیدگاه باشد. وقتی که افراد قادر به دیدن نیستند، ممکن است به ابعاد جدیدی از زندگی و وجود خود پی ببرند که در حالت عادی نمیتوانستند ببینند.
در کل، نابینایی در "کنتور" نه تنها یک وضعیت فیزیکی است، بلکه یک ابزار برای بررسی عمیقتر
... دیدن ادامه ››
انسانیت، اخلاق، و روابط اجتماعی در شرایط بحرانی است.
از سوی دیگر نابینایی می تواند
نابینایی میتواند نماد ناتوانی در درک و تشخیص درست و نادرست باشد. این مفهوم به فقدان بصیرت اخلاقی اشاره دارد که ممکن است افراد را به سمت تصمیمگیریهای نادرست و رفتارهای غیرانسانی سوق دهد. کما اینکه تمام دوستان بینا در درک و تشخیص سره از ناسره وا مانده بودند.
شخصیتهای نمایشنامه همگی نیز دچار غفلت از مسائل مهم جامعه بودند آنها در گرداب فردیت خویش گرفتار آمده بودند آنها از یکدیگر دور مانده بودند. و با وجود ارتباطات ظاهری، احساس تنهایی می کردند. نابینایی به عنوان یک وضعیت فیزیکی میتواند به این احساس عمیق تنهایی و بیتوجهی به یکدیگر اشاره داشته باشد.
از سوی دیگر نابینایی می تواند جهان متعارض انسانی را بهخوبی بنمایاند همانگونه که نماد آزادی از قید و بندهای اجتماعی است همزمان می تواند نماد وابستگی به دیگران باشد. این دوگانگی نشاندهنده چالشهایی است که شخصیتهای نمایش در مواجهه با بحرانها با آن روبرو میشوند.
از سوی دیگر زمانی که دوستان مرد نابینا به نابینایی مبتلا میشوندیک جهش در تغییر دیدگاه و نگرش به زندگی در آنها به وجود می آید. وقتی افراد قادر به دیدن نیستند، به جنبههای جدیدی از وجود خود پی خواهد برد که در حالت عادی نمیتوانستند ببینند.
کنتور برق و خاموش و روشن کردن آن در نمایشنامه کارکردهای متعددی دارد از جمله نمادی از قدرت و کنترل است که شخصیت اول نمایشنامه با خاموش و روشن کردن آن میخواهد بر موقعیت مسلط شود و بر رفتار و کنش میهمانان تأثیر بگذارد. از سوی دیگر کنتور برق به عنوان نمادی از ناپایداری و تغییرات مداوم در زندگی انسانها عمل میکند. خاموش و روشن کردن آن میتواند به نوسانات احساسات، روابط یا شرایط زندگی اشاره میکند و نشان می دهد که چگونه وضعیتها ممکن است به سرعت تغییر کنند. همانگونه که غلیان و فروکش کردن احساسات در نمایش بهخوبی مشهود است میهمانان در نمایش با روشن کردن کنتور به آگاهی دست یافته و بر محیط مسلط می گشتند حال آنکه در خاموشی اتفاقاتی رقم میخورد که از حوزه اختیارشان خارج است وانها را نسبت به محیط ناآگاه و عاجز می سازد