جوادیه یک نمایش ناتورالیسم است که به دور از نمادگرایی ایده آل گرایی و احساسات گرایی مرسوم بر جزئیات روزمره زندگی آدمهایی از طبقه فرو دست و کم توان جامعه بر اساس و اقعیات موجود در دهه شصت خورشیدی شکل گرفته است.و تلاش میکند . تا به پرسشگری بپردازد میدانیم که در سبک ناتورالیسم موضوعاتی مانند: فقر، بیعدالتی، بیماری، مرگ و خشونت محور اصلی نمایش هستند و سعی برآن دارد تا تصویری صادقانه و بدون تزویر از زندگی مردم را در مقابل چشمان تماشاچی قرار دهد شخصیت های نمایش ناتورالیسم به عنوان نمایندگانی از طبقه کارگر ، به مبارزه با بیعدالتیهای اجتماعی، فقر و بیرحمی میپردازند چنانکه در نمایش جوادیه این پرسشگری وجود دارد که چرا سکوت کردهایم و اعتراض نمیکنیم جوادیه تلاش میکند تا باور واقعیت بدون تزویر را آنگونه که در بستر زمان رخ داده است به مخاطبش نشان دهد تا تماشاگر را با تاریکی وحشتناک جهان خود همسو کند برخاستن مردگان و سخن گفتن با زندگان از جهان تاریک مرگ برای همین همسویی است چهار شخصیت نمایش جوادیه در قالب چهار مونولوگ تنهایی را که جبر زمانه به آنها تحمیل کرده تداعی میکنند اما اکنون ارواح آنان تلاش دارد تا با زندگان(مخاطبین) ارتباط برقرارکنند تا شاید آیندگان را از دیترمینیسم مکانیستی برهانند پیش از آنکه هر رویدادی حلقهای از یک زنجیره پیوسته و ناگسستنی از رویدادهای پیشین خود باشد دیالکتیک موجود در جوادیه از طریق برداشتن دیوار چهارم بین مخاطب و نمایش حاصل میشود. بازیگران دراین اثر نمایشی وجود مخاطب را تصدیق کرده و با او وارد گفتگو میشوند تا از طریق مونولوگ بتواند نگاهی اجمالی به زندگی درونی خود داشته باشد از آنجا که در نمایش بازیگران از جهانی ماورایی سخن میگویند و درفضایی جز زمین زیست میکنند برداشتن دیوار چهارم به مثابه برداشتن پرده بین دو جهان نیز عمل میکند.
ادبیات نمایش مختص یک طبقه خاص و یک دوره خاص است چهار فرد که هر کدام مسلک فکری متفاوتی را نمایندگی میکنند اما همگی آنها در مرگ نابهنگام محل زندگی طبقه اقتصادی مشترکاند. آنها روایتگر زندگی خود در بستر ناکامیها امیدها آرزوها حسرتها و دستاوردهای خویشاند و نوستالژی دهه شصت را تداعی
... دیدن ادامه ››
میکند.
نمایش جوادیه با چهار مونولوگ که هر کدام به لحاظ تفکری متفاوت اند نیز اشاره دارد در عین شباهت ها،به تفاوتها نیز میپردازد پنداری آن چه در چهارگوشه جوادیه روی میدهد نه در جوادیه که در چهار گوشه عالم اتفاق می افتد ترسها شادی ها دل بستن ها دل کندن ها فقر و دل تنگی درد های مشترک بشراند که جوادیه چون مشتی نمونه خروار آن را به روی صحنه میآورد. و با استفاده از المان های نوستالژیک در موسیقی، لباس به همزاد پنداری مخاطبین کمک می نماید.
جوادیه به سقف آرزوهای انسانها نیز نیمنگاهی دارد آنجا که سیامک میگوید: "من در سینما به دنیا آمدم و در سینما از دنیا رفتم و از زندگی خود راضی بودم". جهان ساده او را ترسیم میکند خواسته ها و رویاهای مرجان نیز دم دستی و ساده اند و از امنیت نداشته ای سخن میگوید که فرهنگ جاهلانه ای آن را پشتیبانی میکند اما همه آنها دست بسته تقدیراند. . همین امر است که آنها را به زمین می کشاند تا بگویند پیش از آنکه دیر شود برای رویاها و اهدافتان بجنگید. شاید می خواهند چرخه تقدیر را از جهانی دیگر بشکنند و آدمی را به تغییر وادارند چرا که همانگونه که در سوره رعد آمده است: إِنَّ اللّهَ لاَ یُغَیِّرُ مَا بِقَوْمٍ حَتَّى یُغَیِّرُواْ مَا بِأَنْفُسِهِمْ خداوند سرنوشت هیچ ملتی را تغییر نمیدهد مگر اینکه آنان خود را تغییر دهند. و تلاش برای این تغییر در جهان آینده را در گذشتگانی که روزگارانی زیادی را نزیسته اند به ما گوشزد میکنند
نمایش جوادیه میتواند یک تئاتر مستند باشد که با درام درآمیخته است تا مخاطب با مونولوگهای طولانی به ملال دچار نشود.و تا انتهای نمایش پر انرژی به تماشا بنشیند. جوادیه نه در نور وموسیقی آکساسوار صحنه که حتی در حرکت بازیگران نیز مینیمال بوده و تکیه نه بر بدن که، بر بیان بازیگران استوار است
بازیگران نمایش بیش از آنکه کاراکتر باشند تیپ بوده. و رفتارشان مطابق با شغل، رتبه اجتماعی و محل زندگی آنهااست اگرچه میتوانست با پرداختن به هرکدام آنها را شخصیت پردازی کرد اما ترجیح داده شده تا هر چهار بازیگر در حد تیپ باقی بمانند اگر چه بنظر می آید دلیل این موضوع با مرگ زود هنگام همه آنها مرتبط باشد چرا که آنها همگی پیش از تکوین شخصیتی به مرگ دچار گردیده اند.
جوادیه یک نمایش سهل ممتنع است نوشتار کهبد تاراج، بسیار روان و ساده است. به نظر میآید که جملهها صرفاً با به زنجیر کشیدن کلمات ساخته شدهاند. و مونولوگهایی نسبتاً طولانی را شکل دادهاند. اما پردازش کلمات و چینش آنها برای ساخت فضا چندان آسان نیز نمینماید و مستلزم درک فضا و شناخت کافی از آن تیپ است.
بازیهای یک دست بازیگران از نقاط قوت کارگردانی اثر است در نهایت امیدوارم جناب حجارزاده در امر کارگردانی توفیقات بیشتری را حاصل نمایند.و شاهد کارهای درخشانتری از ایشان باشیم.