در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال | بهناز شهسوار درباره نمایش هیپوکامپوس، یک کمدی فلسفی: خانم آنتونیا شرکا ، مدرس ، منتقد سینما : تماشای نمایش «هیپوکامپوس»
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 16:08:09
خانم آنتونیا شرکا ، مدرس ، منتقد سینما :

تماشای نمایش «هیپوکامپوس» به کارگردانی میثم عبدی و نویسندگی امید طاهری که این شب‌ها در عمارت نوفل لوشاتو روی صحنه است، موضوع فلسفی نمایش «شش شخصیت در جستجوی نویسنده» (لوییجی پیراندلو) را تداعی می‌کند. در آنجا شش شخصیتِ سرگردانِ یک نمایش، نویسنده‌شان را گم کرده بودند و در نبود او، نه تنها نقش‌هایشان به هم ریخته بلکه حتی پا از صحنه نمایش فراتر و به زندگی بازیگران ورود کرده بود. در «هیپوکامپوس» هم هشت شخصیت بی‌ربط به هم (به علاوهٔ یک کشاورز که معمولا دیده نمی‌شود!) در خواب یک نفر گیر کرده‌اند و گاهی می‌خواهند بیدار شوند اما نمی‌توانند، گاهی نمی‌خواهند اما باید بیدار شوند و … اما کاراکتر اصلی گویی خوابی است که تمام نمی‌شود، خوابی سوررئالیستی که شخصیت‌های خود را در برزخی از اضداد - ظاهر و باطن، خیال و واقعیت، حال و گذشته، کمدی و تراژدی - گرفتار کرده. آدم‌هایی که می‌میرند اما نمی‌میرند، می‌کشند اما قاتل نیستند، قاتل هستند اما در جایگاه وکیل مدافع قرار می‌گیرند. به‌نظر می‌رسد نمایش می‌کوشد وضعیت هذیان‌گونه‌ای که بشر امروز (و به‌طور مشخص خودمان در ایران)، دارد را در قالب یک خواب/کابوس بی‌پایان ترسیم کند. از کمبود آب تا آنفولانزای مِلکی، کشاورزی که هیچ جا به حساب نمی‌آید و دیده و شنیده نمی‌شود جز در جایی‌که یک نفر باید برای سرپوش گذاشتن بر جرم دیگری قربانی شود؛ دانشجوی دختری که سرگردان در تاریخی که باور ندارد، عاجزانه به‌دنبال استاد خویش است. صحنه مرکزی نمایش، صحنه کالبدشکافی است: مردی ملاک که کشته شده و خود مرگ خویش را تایید کرده اما باورش ندارند! و جراحی با کله‌ای از یک توپ سفید نورانی، بالای سر جنازه‌ ایستاده و حرکات اسلوموشن بازیگران یک وضعیت کمدی گروتسک را رقم ... دیدن ادامه ›› می‌زند.
نمایش در انتقال پیام‌های سیاسی و زیست محیطی و اجتماعی به اندازه کافی موفق است و ایکاش از برخی شعارهای صریح در مخالفت با جنگ و هشدار کمبود آب پرهیز می‌شد.
در نهایت پرسشی که باقی می‌ماند این است: در این دنیای دیوانهٔ دیوانه آیا باید بیدار شد و واقعیت را زیست کرد (من بیدارم پس هستم) یا در خواب ماند (آنجا که آدم‌ها نیازهایشان فراموش می‌شود)؟
پاسخ خالقان نمایش، ادای دینی به هنر تئاتر و بازیگری‌ست؛ در پایان بازیگران، امتیاز خود به‌عنوان بازیگر را با اعتقادی راسخ فریاد می‌زنند: آنها بازیگرند و می‌توانند در بیداری، دنیای خود را خلق و در آن زندگی کنند.