در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال | فریال آذری درباره نمایش ریشِ فیدِل، غبغب مِرکِل: ریش فیدل غبغب‌مرکل» یک نمایشنامه طنز سیاه است که به موضوعات اجتماعی و
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 11:49:03
ریش فیدل غبغب‌مرکل» یک نمایشنامه طنز سیاه است که به موضوعات اجتماعی و سیاسی معاصر می‌پردازد. و احساسات متعارض و متناقضی را به‌طور هم‌زمان در مخاطب برمی‌انگیزاند.در این نمایشنامه، نقش زنان به‌طور خاص و از چند وجه قابل‌بررسی است
یکی عدالت اخلاق محور همانند آنچه کلیفورد معتقد اسـت کـه پیامدهای باورها و اعمال ما بر زندگى دیگران چنان تأثیرگذار است که نمی‌شود بدون بررسى دقیق و منصفانه در مورد صحت و موجـه بودن باورهـای مـا، آن‌ها را وارد منظومه باورهایمان کرد و بر اساس آن تصمیم گرفت. اصلی‌ترین اسـتدلال کلیفـورد در اینجا آن است که اعمال ما بر سرنوشت بشر اثرمى گذارد و این اعمال ناشى از باورهایى هستند که ما در ذهنمان نگه می‌داریم. باورها هدایتگر اعمال ما هستند و لاجرم بـه عمـل ختم می‌شوند. پس باید مراقب بود کـه چـه باورهـایى را در ذهـن می‌پروریم. کلیفـورد دلیل اصلى مفاسد را در آسان باوری می‌داند؛ چـون آسـان باوری سـبب تخریـب روحیـه پژوهش می‌شود و حرمتى به حقیقت نمی‌نهد؛ بنابراین با رواج آسـان باوری رذیلت‌های اخلاقى بیشتری وارد باورهایمان می‌شود و درنهایت جامعه دچار زوال می‌شود. این آسان باوری همان اتفاقی است که در طول نمایش اتفاق می‌افتد دلاوری که مفقود می‌شود دیوانه‌ای که قربانی می‌شود و همه می‌پذیرند که انسان از رودخانه بیرون کشیده همان دلاور است فرزندی که عاریتی است به فریبی اصالتی راستین می‌یابد و همگان آن را می‌پذیرند این همان اتفاقی است که در نمایش ذره‌ذره پرورانده می‌شود
تصویرسازی زنان در نمایش به قربانی بودن زنان اشاره می‌کند چه لکاته که قربانی ازدواجی عاریتی است و چون شانیت ندارد ناچار فرزندش را در قبرستان می‌گذارد و رنج لکاته بودن را می‌پذیرد چه همسر کدخدا که برای نجات جان همسرش از دست ارباب تن به فحشا می‌دهد و ثمره این فحشا را مهروموم‌ها بزرگ می‌کند چه دختر جوان عاشق دلاور که رنج مرگ دلداده خویش را می‌پذیرد اگرچه در ته جانش باور دارد دلاور نمرده است اما در مدار ناقص عدالت اخلاق محور :به این رنج تن ... دیدن ادامه ›› می‌دهد اگرچه مواجهه با این نابرابری‌ها واکنشی متفاوت از خود نشان می‌دهند لکاته در این اثر نمایشی تلاش می‌کند تا از پوسته قربانی بیرون بیاید او خواهان تغییر است از احوال آدم‌ها آگاه است و تلاش دارد تا شرایط را رصد کند او به دیدار دیوانه می‌رود برایش شمع می‌آورد دست نوازش مادرانه بر سرش می‌کشد به درد و دل‌هایش گوش می‌دهد و از احساس او نسبت به خودش آگاه می‌شود اگرچه او دست‌بسته شرایطی است که به آن تحمیل‌شده اما تلاش می‌کند تا حصار را بشکند و شاید همین تلاش برای تابوشکنی‌ها است که او را لکاته ساخته است. به نظر می‌آید در پشت تمام خنده‌ها و ترانه‌ها نمایش «ریش فیدل غبغب‌مرکل» با تمرکز بر نقش زنان، به بررسی مسائل اجتماعی و سیاسی معاصر می‌پردازد و تلاش می‌کند تا صدای زنان را در این زمینه‌ها تقویت کند. و برای بیان احساسات، افکار یا ایده‌های پیچیده استفاده می‌کند.
میدانیم که، زنان حتی در جوامع به‌ظاهر مدرن قربانی انواع مختلفی از نابرابری‌ها و خشونت‌ها شوند. این قربانی شدن ممکن است به شکل‌های مختلفی بروز می‌کند، ازجمله: خشونت خانگی که به نظر می‌آید لکاته به آن مبتلا بوده است و دستکم تجربه خشونت روانی عاطفی را داشته است.که ناشی از نابرابری‌های قدرت و کنترل در روابط با مجلل بوده است اطلاق لفظ لکاته نیز جز مصادیق آزارگری درباره اوست.
یکی از ایده‌های پیچیده‌ای که در این نمایش دیده می‌شود آیین تشرف است دریکی از آیین‌های تشرف کهن زمینی را به‌عنوان زمین مقدس که بازنمایی انگارۀ عالم آغازین یعنی زمانی است که موجود متعال روی زمین بود برای تشرف مزدان و پسران انتخاب می‌کنند و فرزندان پسر را از مادرانشان جدا می‌کنند ،زنان کودکان و تشرف نیافته تا در فاصله‌ای دور می‌مانند و حتی مبتدی‌ها صرفاً شناختی سطحی از آن به دست خواهند آورد و به این شکل دو حلقه شکل می‌گیرد مبتدی‌ها تنها در زمان بورای بعدی می‌توانند تصاویری را که در کنار مسیر بین دو حلقه قرار داده‌شده تماشا و بررسی کنند آن‌ها با فراگیری اساطیر قبیله می‌توانند این نمادها را بفهمند و بشناسند. مادران پشت مبتدی‌ها می‌نشینند مزدان جلو و در یک صف واحد بین دو گروه قرار می‌گیرند و بدین‌صورت آن‌ها را جدا می‌کنند تعلیم‌دهندگان نوآموزان را چند بار به هوا بالا می‌برند و نوآموزان هم‌دستان خود را تا آنجا که می‌توانند به سمت آسمان بالا می‌برند. معنای این کار روشن است؛ نوآموزان وقف خدای آسمان می‌شوند. سپس به سمت حصار مقدس هدایت می‌شوند. در آنجا به پشت می‌خوابند و دستان خود را به شکل ضربدری روی سینه‌های خود می‌گذارند و با قالیچه (زیلو) پوشانده می‌شوند. ازآن‌پس، آن‌ها دیگر نه چیزی می‌بینند و نه می‌شنوند. آن‌ها پس از آوازی یکنواخت و خسته‌کننده به خواب می‌روند؛ سپس زنان از جمع خارج می‌شوند چراکه طبق باور روسای قبایل اگر زنی این چیزها را ببیند یا آنچه را که ما به این پسران گفتیم، بشنود، او را می‌کشند در این مراسم پسرها در معرض آتش قرار می‌گیرند و هر اتفاقی هم که چینی‌جا ید نباید حرکتی کنند وقتی حکیم ساحر مهتر دریافت که آزمون سخت نخست به‌اندازه کافی طول کشیده است و نوآموزان به‌اندازه کافی سرخ و داغ شده‌اند بولروررها در پشت صف زنان به صدا در می آید. با این علامت، محافظها پسران را به‌سرعت به حصار مقدس می‌برند و به آن‌ها دستور می‌دهند که روی زمین روی سینه‌های خود دراز بکشند و در همین حال آن‌ها را باپوست نوعی جانور و زیلو می‌پوشانند این مراسم اگرچه به‌وضوح در نمایش تشریح نمی‌شود اما آنچه از این آیین تشرف برجا می‌ماند را ما در نمایش می‌بینیم جای زخم و سوختگی که بر بدن دلاور است و بارها از آن سخن گفته می‌شود به همین آیین اشاره دارد از سوی دیگر در آیین‌های تشرف مرتبط با زنان زنان تازه‌بالغ را از جمعیت جدا کرده به او انواع ممنوعیت‌ها را روا می‌دارند و تا سه روز این را ادامه می‌دهند ازآن‌پس جامه‌ای مخصوص بر تن کرده نوهایش را با اخری سرخ می‌کنند درست همانند لکاته که نوهایی سرخ‌رنگ و جامه‌ای متفاوت بردن دارد طبق همین باور بین زنان و ماه پیوندی وجود دارد و می‌دانیم که بین ماه و دیوانه نیز همین پیوند پابرجاست از همین روی است که لکاته شب‌ها به دیدن دیوانه فرزندش می‌رود و آیین‌های تشرف زنان با جدایی از مردان و زمین مرتبط است همانگونه که لکاته از پسرش و همسرش جدا می‌ماند و قبرستان مآمن او و فرزندش می‌شود یکی دیگر از نمادهای مرتبط با آیین‌های تشرف تاریکی و مرگ است که در مادر دلاور دیده می‌شود و معتقدند این قضیه به ماورا مربوط است و نیز شرایط جنینی در رحم مادر را نشان می‌دهد از همین روی مادر دلاور و همسر کدخدا مهروموم‌هاست که در گور و زیرزمین خفته است. او در ادامه مراسم تشرف به جهان زیرین تعلق می‌یابد
درباره شخصیت لولوخرخره در داستان او را به‌عنوان موجودی تنها که به دلیل رفتارهای خود از دیگران دور شده است. می‌توان موردبررسی قرارداد این ویژگی به عمق شخصیت او افزوده و نشان دهد که او نیز ممکن است رنجیده باشد کما اینکه لولو در پایان قصه اندوهگین و ناامید از نسل بشر صحنه را ترک می‌کند نقش دو فرشته زشت و زیبا در نمایش بیانگر ابعاد وجودی آدمی است که در وجود هر یک از ما به شکلی مستقل وجود دارد و اصرار آن‌ها به این استقلال بارها در نمایش از زبانشان گفته می‌شود و لولوخرخره نمادی از ترس و چالش‌های زندگی است که آدمی باید با آن‌ها روبرو شوند و از آن‌ها درس بگیرد از سوی دیگر دیوانه و لولوخرخره هر دو شخصیت‌هایی هستند که در ادبیات و فرهنگ‌عامه به‌نوعی نمایانگر ترس و وحشت هستند، اما هر یک ویژگی‌ها و نمادهای خاص خود رادارند. و این را لولوخرخره زمانی که هر دو در خواب کدخدا حضور می‌یابند به دیوانه گوشزد می‌کند.از شباهت‌هایی که بین دیوانه و لولوخرخره می‌توان به آن اشاره کرد نماد ترسو بودن است هر دو شخصیت به نوعی نماد ترس و وحشت در داستان‌ها و افسانه‌ها هستند. دیوانه معمولاً به‌عنوان فردی غیرقابل‌پیش‌بینی و خطرناک توصیف می‌شود، درحالی‌که لولوخرخره موجودی افسانه‌ای است که مردم را می‌ترساند. ادامه در زیر همین نویسه
فریال آذری (ferialazari61)
فریبندگی: هر دو شخصیت ممکن است به‌نوعی فریبنده باشند. دیوانه می‌تواند با رفتارهای غیرقابل‌پیش‌بینی خود دیگران را فریب دهد، درحالی‌که لولوخرخره نیز ممکن است با تظاهر به بی‌خطر بودن یا استفاده از ترفندها، قربانیان خود را به دام بی اندازد لولوخرخره در نمایش نقش تنبیهی داشته و با دزدی از عاریه‌های مردم آن‌ها را به زندگی و شاد بودن با آنچه دارند وامی‌دارد دیوانه نیز خود نقش تنبیهی دارد او عقوبت رفتار درست والدینش است عقوبتی که چون گناهی ناگزیر گریبان گیرش شده است. لولوخرخره و دیوانه هرد و در انزوا و تنهایی به سر می‌برند. هردوی آن‌ها نمایانگر جنبه‌های تاریک‌تر تجربه انسانی هستند. دیوانه نشان‌دهنده چالش‌های سلامت روان و عدم درک اجتماعی است، درحالی‌که لولوخرخره نمایانگر ترس‌های عمیق و نگران‌کننده مردم است.
به نظر می آید دیوانه در نمایش به طرد شدگی مبتلا باشد.می‌دانیم که طردشدگی به معنای احساس نا پذیرفتگی یا کنار گذاشته شدن از یک گروه، جامعه یا روابط اجتماعی است. این تجربه می‌تواند به‌صورت فیزیکی (مانند اخراج از یک جمع) یا عاطفی (احساس عدم توجه یا محبت) بروز کند بی‌سامانی ... دیدن ادامه ›› دیوانه دعا برای مرگش زندگی گورستان همه آن چیزهایی هستند که ما را به طردشدگی دیوانه سوق می‌دهند از تأثیرات طردشدگی بر رفتار دیوانه می‌توان فهمید که او باور کرده که هیچ‌کس او را نمی‌فهمد یا نمی‌خواهد با او ارتباط برقرار کند. از سوی دیگر دیوانه اعتمادبه‌نفسش تخریب‌شده تا آنجا که خود را عاریه‌تر از هرکسی در شهرشان می‌داند او آرزوی مرگ خویش را دارد و این حس ناشی از افسردگی عمیق اوست دیوانه در جمع‌ها تلاش می‌کند تا همگان را متوجه خود سازد تا شاید بتواند موردپذیرش قرار بگیرد این‌که چه دلایلی سبب این طردشدگی در وجود دیوانه گردیده به ابعاد اجتماعی و عاطفی بر می‌گردد این‌که اجتماع مادر او را نپذیرفته و البته این پذیرش در روابط عاطفی والدین او نیز دیده نمی‌شد سبب گردیده تا دیوانه با عدم پذیرش و تبعات آن مواجه گردد.
دیوانه در این نمایش دست‌بسته تقدیراست او پذیرفته گناه ناگزیری است که به این دنیا اضافه گردیده و انتخاب‌های دیگری ندارد
اتفاق مهم دیگری که در رابطه با دیوانه اتفاق می‌افتد قربانی شدن اوست که ریشه در دو کهن‌الگو دارد یکی کهن‌الگوی فرزند کشی چراکه او به دست پدر خود قربانی می‌شود تا ننگ این فرزند را پاک کند و خطای خود را بپوشاند و دیگری کهن‌الگوی قربانی دیوانگان که برای جلب خوشبختی است که این خوشبختی پاک شدن لکه ننگ از پیشانی دلاوری است که دیگر نیست. و البته از دامان محللی که مسبب تولد دیوانه است.
درنهایت انتخاب دو نام مرکل و فیدل به مخاطب این معنی را یادآور می‌شود که اگرچه این دو نفر از مسیری متفاوت اما برای ساختن جهانی بهتر برای مردم خود تلاش کردند و از تلاش بازنایستادند اما مردم در نمایش بی‌هیچ تلاشی صحنه را واگذارند و به قول لولوخرخره اگر مردم نخواهند هیچ تلاشی برای تغییر اوضاع ثمربخش نخواهد بود
بازیگران نمایش همگی بازی یکدستی را ارائه دادند و جناب مهبد قناعت‌پیشه با صدای آوازی خود و اجرای صحیح قطعات موسیقی به فضاسازی اثر کمک شایانی کرد تلاش موزیسین دریکی از صحنه‌های نمایش برای تعلیم موسیقی شاید تنها حرکت مؤثری بود که سعی داشت از این رهگذر مردم را با یکدیگر هماهنگ و همسو ساز حتی اگر شیطنتی در پس آن نهفته باشد ژیگول در این نمایش به‌عنوان نماد انسان‌های ظاهربین و که در پوسته ظواهر مانده‌اند به‌خوبی ایفای نقش کرد طراحی لباس و گریم بازیگران در فضاسازی و ساخت معنا تا آنجا کمک‌کننده می‌نمود که برخی از زیرساخت‌های قصه را بدون آنکه نیاز به روایت در متن داشته باشد را بازگو می‌کرد.
در پایان باید از گروه موسیقی که با نواختن و اجرای ژوست قطعات موسیقی در هرچه بهتر دیده شدن نمایش کمک شایانی کردند سپاسگزاری کرد.
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید