در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال | سجاد خلیل زاده درباره نمایش نیمه‌ی تاریک وجود: تئاتری از درون انسان؛ تجربه‌ی مواجهه با نیمه‌ی تاریک خویشتن (تأملی بر
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 08:06:18
تئاتری از درون انسان؛ تجربه‌ی مواجهه با نیمه‌ی تاریک خویشتن
(تأملی بر جهان درونی انسان معاصر، پیوندی میان فرم، روان و فلسفه‌ی زیستن)

«نیمه‌ی تاریک وجود؛ بازی ذهن در آیینه‌ی تئاتر»

نمایش نیمه‌ی تاریک وجود به نویسندگی و کارگردانی مسلم آئینی و تهیه‌کنندگی میرعلیرضا دریابیگی، در بوتیک هنر ایران به روی صحنه رفت؛ اثری که با نگاهی پست‌مدرن و درون‌نگر، مخاطب را به سفری روانی و فلسفی در اعماق ذهن انسان دعوت می‌کند. این اجرا، با ترکیب بازیگران حرفه‌ای و جوان، بهره‌گیری از موسیقی زنده، و طراحی فضایی استعاری، نمونه‌ای از تئاتری است که مرز میان واقعیت و رؤیا را درمی‌نوردد.

پرسش محوری این نقد آن است که:
چگونه آئینی توانسته است از دل ترکیب صدا، حرکت و میزانسن، تجربه‌ای از مواجهه‌ی انسان با تاریکی درون خود ... دیدن ادامه ›› بیافریند؟

توصیف:
در بدو ورود تماشاگر به سالن، فضای نمایش حال و هوایی رازآلود و در عین حال شاعرانه دارد. نورهای مورب و متغیر، صحنه‌ای نه چندان وسیع اما عمیق را می‌سازند؛ جایی که هر گوشه‌اش می‌تواند ذهنی باشد از یک انسان، یا تکه‌ای از رؤیایی فراموش‌شده.

افکت‌های صوتی چون زوزه‌ی گرگ، صدای باد و سیرسیرک‌ها، در کنار موسیقی زنده، جهانی چندحسی خلق می‌کنند که تماشاگر را از سطح تماشا به درون تجربه می‌برد.

حرکات گروهی بازیگران، که میان سکون و فوران در نوسان‌اند، نه فقط بخشی از فرم، بلکه بیانگر جریان درونی شخصیت‌ها هستند؛ حرکاتی که در امتداد اندیشه‌ی "بدن به‌مثابه زبان" شکل گرفته‌اند.

لباس‌ها و طراحی صحنه با تمی میان کلاسیک و مدرن، دوگانگی زمان و ذهن را القا می‌کنند؛ گویی گذشته و حال در هم تنیده‌اند و شخصیت‌ها در برزخی میان خاطره و اکنون زیست می‌کنند.

تحلیل:
آئینی در نیمه‌ی تاریک وجود بر مبنای ساختاری متادرام، نوعی تئاتر ذهن و آگاهی را می‌آفریند. نمایش به‌جای روایت خطی، از شبکه‌ای از تصاویر، صداها و لحظات احساسی بهره می‌گیرد تا به لایه‌های پنهان روان انسان نزدیک شود. در این میان، استفاده از نمادهای حیوانی، عناصر طبیعت و فضاهای ذهنی، یادآور سنت‌های روان‌کاوی یونگی است؛ جایی که «سایه» نه دشمن، بلکه نیرویی برای شناخت خویشتن است.

حرکات بدن در نمایش، نه‌تنها حرکات موزون یا تزئینی نیستند، بلکه بخشی از منطق دراماتیک اثرند. آنچه شاید در نگاه اول به‌صورت رقص یا حرکت آزاد دیده شود، در واقع بازتابی از آشوب درونی و جریان ناخودآگاه شخصیت‌هاست؛ حرکاتی که از دل سکوت برمی‌خیزند و معنا را در خود حمل می‌کنند.

کارگردان با مهارت، میان نظم و بی‌نظمی تعادل برقرار کرده است؛ به‌گونه‌ای که هر صحنه در آستانه‌ی فروپاشی به‌نظر می‌رسد، اما در آخرین لحظه دوباره منسجم می‌شود، درست مانند ذهن انسانی که در مرز جنون و آرامش حرکت می‌کند.

از منظر طراحی، ترکیب عناصر کلاسیک (کلبه، پوشش و رنگ‌های دهه شصت میلادی) با نشانه‌های مدرن (گوشی، ساعت هوشمند) تصمیمی هوشمندانه است؛ زیرا زمان در این نمایش مفهومی خطی ندارد. درواقع، آئینی موفق شده است با آمیختن دو دوره‌ی زمانی، ذهن را از قید گذشته و حال برهاند و به زمان درونی انسان برسد، همان زمان روانی که فروید آن را زمان ناخودآگاه می‌نامید.

در بازیگری، هماهنگی چشمگیری میان گروه دیده می‌شود. بازیگران مرد و زن، هر یک با جنس بازی خاص خود، در خدمت جهان چندلایه‌ی اثر قرار گرفته‌اند. زنان با بیان حسی‌تر و ریتم‌های ایرانی‌تر، بعدی انسانی و ملموس به فضا بخشیده‌اند، در حالی‌که مردان با کنترل و خونسردی درونی، سویه‌ی ذهنی و فلسفی نمایش را تقویت می‌کنند. این تضاد زیبا میان بیان عاطفی و تعقل، درواقع جوهره‌ی همان "دوگانگی وجود" است که نمایش درباره‌اش سخن می‌گوید.

تفسیر و خوانش شخصی:
از منظر فلسفی، نیمه‌ی تاریک وجود را می‌توان تلاشی برای بازنمایی رویارویی انسان با خویشتن پنهانش دانست؛ سفری که از ناخودآگاه آغاز می‌شود و در روشنایی شناخت پایان می‌یابد. در این نمایش، نور و تاریکی استعاره‌ای از دو بُعد انسان‌اند: عقل و احساس، آگاهی و غریزه. هر صحنه در حکم آیینه‌ای است که تماشاگر را با خودِ درونی‌اش مواجه می‌کند.
آئینی با ظرافت، از اصول آنتونن آرتو درباره‌ی «تئاتر قساوت» بهره می‌برد؛ تئاتری که تماشاگر را تکان می‌دهد، نه از طریق داستان، بلکه از طریق انرژی، ریتم، و تأثیر مستقیم حسی. در همین مسیر، موسیقی زنده و افکت‌های صوتی، همچون ضمیر ناخودآگاه صحنه عمل می‌کنند و فضا را به قلمروی میان رویا و واقعیت می‌برند.

تماشاگر در لحظاتی احساس می‌کند نه در سالن، بلکه درون ذهن شخصیت‌ها نشسته است؛ جایی که صدا، تصویر و بدن درهم حل می‌شوند و مرز تماشاگر و بازیگر از میان می‌رود، درست همان جایی که تئاتر به تجربه‌ی عرفانی تبدیل می‌شود.

جمع‌بندی و پیشنهاد:
نیمه‌ی تاریک وجود را می‌توان یکی از تجربه‌های خلاقانه و متفاوت تئاتر سال‌های اخیر دانست؛ نمایشی که با ترکیب فلسفه، فرم و روان‌کاوی، جسارت بازتعریف تئاتر را در مقیاسی درونی به نمایش می‌گذارد. این اثر نه صرفاً یک درام ذهنی، بلکه نوعی آیین دراماتیک است که انسان را به مواجهه با تاریکی‌های خود دعوت می‌کند.

در این اجرا، همه‌چیز در خدمت درون‌مایه است؛ طراحی نور و صحنه، موسیقی و حرکت، و حتی تفاوت سبک بازی‌ها، همگی به‌گونه‌ای هنرمندانه در خدمت جهان چندوجهی اثر قرار گرفته‌اند.

مسلم آئینی با نگاهی پژوهشگرانه و مؤلف، نشان می‌دهد که تئاتر می‌تواند نه فقط ابزاری برای روایت، بلکه راهی برای "کشف" باشد، کشف خود، دیگری، و آن بخش‌هایی از وجود که سال‌ها در تاریکی مانده‌اند.

در پایان، نیمه‌ی تاریک وجود بیش از آنکه نمایشی برای دیدن باشد، تجربه‌ای برای زیستن است؛ تجربه‌ای که پس از پایان اجرا، در ذهن تماشاگر ادامه پیدا می‌کند، جایی میان روشنایی و سایه، میان آگاهی و رؤیا.
درود و سپاس استاد خلیل زاده عزیز و گرامی، تحلیل دقیق و فنی حضرتعالی بر نمایش نیمه‌ی تاریک وجود جای شادباش و دستمریزاد دارد، مانا و سلامت باشید.
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید