در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال | سید صادق فاضلی درباره نمایش میس جولی: یاداشتی کوتاه بر نمایش "میس جولی" اثر آگوست استریندبرگ و ترج
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 10:06:05
یاداشتی کوتاه بر نمایش "میس جولی" اثر آگوست استریندبرگ و ترجمه و کارگردانی دکتر محمد حیاتی
گاهی تصمیمی سخت برای زندگی و آینده ات میگیری اما چیزی سخت تر تصمیم تو را بر هم میزند و باعث تناقض تو با خودت میشود . . . مدتی در ترک تئاتر به سر می بردم و تمام زندگی را به بارانا و آسمان معطوف کرده بودم ، و چه لذتبخش تر از هنرِ جنگیدن با خود است ! آری متاسفانه این روزها تئاتر به هنر جنگیدن و هنر خوب جنگیدن با همکاران و دوستان رقیب تبدیل شده است ! من امشب ترک فعل کردم و به دیدن تئاتر رفتم . و نمی توانستم که از دیدن این نمایش بگذرم . من امشب به دیدن نمایش میس جولی در تالار آفتاب اهواز رفتم .
آگوست استریندبرگ "نمایش یک رویا" را مهمترین اثر مکتوب خود می داند ، منتقدین نمایشنامه "پدر" و "سونات اشباح" را به عنوان بهترین آثار استریندبرگ معرفی می کنند ، اما نگاه شخصی من به آگوست استریندبرگ غیر از این است . من از سی سال قبل عاشق میس جولی بوده ام ، از سالیان دور عاشق هر سه شخصیت نمایشنامه ( ژان ، کریستین و جولی ) بوده ام . ژان خدای نظم و کار است و عشقی ممنوعه او را ویران میکند ، جولی خدای زیبایی و اشرافیت است و عشق ممنوعه او را نابود میکند ، کریستین مظلومترین ، تودارترین و صبورترین شخصیت نمایشنامه شاید بی گناهترین کسی است که از عشق دیگران میشکند و از بین میرود . به عقیده ی من کریستین بهترین شخصیت تمام نمایشنامه های استریندبرگ است ، کوتاه ، خودخور و درون ریز . . . میس جولی بهترین نمایشنامه ی استریندبرگ است .
دکتر محمد حیاتی مترجم ، نویسنده و شاعر جوان ما که این روزها به حکم رفاقت با وحید فقیهی ، سخت آلوده ی تئاتر شده ، ترجمه ی دیگری را پس از اثر ... دیدن ادامه ›› قبلی ( پس از نمایش اثر برایان فریل ) به صحنه برده است . این نمایش هم مثل کار قبلی با حضور هیچکاکی کارگردان شروع میشود و کم کم تو را به چاه عمیق فاجعه ای بزرگ می برد تا به عمق فجایع عشق های ممنوعه و نهان پی ببری . نمایش ساده و بی هیچ ادا و ادعایی اجرا میشود و تو پی به زیرکی کارگردان می بری ، چرا که اجرای میس جولی باید مثل نمایشنامه ی میس جولی ، ساده و معمولی و بی هیچ پیرایه ی تصویری و بی هیچ جادوگری مرسوم این روزها در تئاتر باشد . این نمایشنامه بایستی در عین سادگی ، درونمایه های خشم و خشونت داخلی و اکسپرسیونیزم درونی را به تماشا بگذارد تا تاثیرش بر مخاطب دیده شود و حیاتی به خوبی این میدان عمیق ادبی را در ترجمه و در کارگردانی اجرایی کرده است .
وحید فقیهی به واسطه ی تعدد بازی در سالهای اخیر کار بسیار سختی در اجرای نقش ژان دارد او تلاش کرده که باز هم متفاوت تر از گذشته باشد و البته موفقیت او را در این تلاش به خوبی دیدم . وحید مثل همیشه ، متفاوت ، مقتدر و منطقی بازی کرد . سمیرا فقیهی گرچه جای بازی بهتری دارد اما بد نیست و کافیست کمی از پرداخت های بیرونی و فریادهای غیرموثر دور شده و بیشتر ما را به درون خودش بکشاند . باز هم تکرار میکنم که سمیرا آینده ی درخشانی در بازیگری خواهد داشت به شرط آنکه با تئاتر صمیمی شود و از دریای دانسته های برادرش بهره بگیرد .
بازی فاطمه آقامیرزاده نیز قابل قبول است اما برایم عجیب بود که چرا تاثیر دیدن این شخصیت مثل تاثیر خواندنش نبود ! تو وقتی که میس جولی را می خوانی با کریستین به سرعت رفیق میشوی با او همزاد پنداری و همذات پنداری میکنی ، دلت برایش میسوزد و در آن صحنه ی وحشتناک که پشت در می ایستد و صدای نفس زدن های معشوقش را با جولی میشنود برایش گریه میکنی اما در اجرای امشب ، این انتقال احساس در من پدید نیامد ، شاید بخاطر بی حالی و بیماری خودم بود و شاید بخاطر تیک زبانی فاطمه این انتقال حس کمتر شده باشد ، این البته دلیلی بر ضعف او نیست چرا که میرزاده هم مثل سمیرا بازی قابل قبولی ارائه کرد اما من همیشه دوست داشته ام که تئاتر مرا احساسی کند و اشکم را در بیاورد . . .
انتخاب موسیقی ها خوب بود اما مشخص بود که کارگردان قصد ندارد با موسیقی حس بیننده را افزایش دهد و هدفش بیشتر تفکر و اندیشه در عمق فاجعه است .
به دکتر محمد حیاتی تبریک میگویم و امیدوارم با پوششی از کفش آهنین و سپری از صبر و شکیبایی ادامه دهد و ترجمه های دیگرش را به مرور به صحنه بیاورد .

امیر مسعود، علیرضا مشعلی و حسین مشعلی این را خواندند
محمد حیاتی این را دوست دارد
محمد حیاتی (mammadhayati)
ممنونم سید جان.
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید