در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال | سید صادق فاضلی
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 07:28:49
 

سید صادق فاضلی متولد 15 خرداد 1342 در شوش دانیال و دارای مدرک درجه سه هنری از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی می باشد و در جشنواره بین المللی فجر در سال 87 از او به عنوان یکی از 30 چهره برتر تئاتر در 30 سال پس از انقلاب تقدیر شد . قبل از انقلاب به صورت تجربی و آماتور در مدرسه کار می کرد و در سال 1355 در جشنواره تئاتر امور تربیتی اولین حضور نسبتا" جدی را در تئاتر تجربه می کند اما در زمان جنگ ایران و عراق در سال 1359 در جبهه تئاتر را به صورت جدی تر آغاز می کند . از سال 1367 با پایان جنگ فعالیت فرهنگی خود را در شهر اهواز ادامه داد

 ۱۵ خرداد ۱۳۴۲
«تیوال» به عنوان شبکه اجتماعی هنر و فرهنگ، همچون دیواری‌است برای هنردوستان و هنرمندان برای نوشتن و گفت‌وگو درباره زمینه‌های علاقه‌مندی مشترک، خبررسانی برنامه‌های جالب به هم‌دیگر و پیش‌نهادن دیدگاه و آثار خود. برای فعالیت در تیوال به سیستم وارد شوید
یاداشتی کوتاه بر نمایش "میس جولی" اثر آگوست استریندبرگ و ترجمه و کارگردانی دکتر محمد حیاتی
گاهی تصمیمی سخت برای زندگی و آینده ات میگیری اما چیزی سخت تر تصمیم تو را بر هم میزند و باعث تناقض تو با خودت میشود . . . مدتی در ترک تئاتر به سر می بردم و تمام زندگی را به بارانا و آسمان معطوف کرده بودم ، و چه لذتبخش تر از هنرِ جنگیدن با خود است ! آری متاسفانه این روزها تئاتر به هنر جنگیدن و هنر خوب جنگیدن با همکاران و دوستان رقیب تبدیل شده است ! من امشب ترک فعل کردم و به دیدن تئاتر رفتم . و نمی توانستم که از دیدن این نمایش بگذرم . من امشب به دیدن نمایش میس جولی در تالار آفتاب اهواز رفتم .
آگوست استریندبرگ "نمایش یک رویا" را مهمترین اثر مکتوب خود می داند ، منتقدین نمایشنامه "پدر" و "سونات اشباح" را به عنوان بهترین آثار استریندبرگ معرفی می کنند ، اما نگاه شخصی من به آگوست استریندبرگ غیر از این است . من از سی سال قبل عاشق میس جولی بوده ام ، از سالیان دور عاشق هر سه شخصیت نمایشنامه ( ژان ، کریستین و جولی ) بوده ام . ژان خدای نظم و کار است و عشقی ممنوعه او را ویران میکند ، جولی خدای زیبایی و اشرافیت است و عشق ممنوعه او را نابود میکند ، کریستین مظلومترین ، تودارترین و صبورترین شخصیت نمایشنامه شاید بی گناهترین کسی است که از عشق دیگران میشکند و از بین میرود . به عقیده ی من کریستین بهترین شخصیت تمام نمایشنامه های استریندبرگ است ، کوتاه ، خودخور و درون ریز . . . میس جولی بهترین نمایشنامه ی استریندبرگ است .
دکتر محمد حیاتی مترجم ، نویسنده و شاعر جوان ما که این روزها به حکم رفاقت با وحید فقیهی ، سخت آلوده ی تئاتر شده ، ترجمه ی دیگری را پس از اثر ... دیدن ادامه ›› قبلی ( پس از نمایش اثر برایان فریل ) به صحنه برده است . این نمایش هم مثل کار قبلی با حضور هیچکاکی کارگردان شروع میشود و کم کم تو را به چاه عمیق فاجعه ای بزرگ می برد تا به عمق فجایع عشق های ممنوعه و نهان پی ببری . نمایش ساده و بی هیچ ادا و ادعایی اجرا میشود و تو پی به زیرکی کارگردان می بری ، چرا که اجرای میس جولی باید مثل نمایشنامه ی میس جولی ، ساده و معمولی و بی هیچ پیرایه ی تصویری و بی هیچ جادوگری مرسوم این روزها در تئاتر باشد . این نمایشنامه بایستی در عین سادگی ، درونمایه های خشم و خشونت داخلی و اکسپرسیونیزم درونی را به تماشا بگذارد تا تاثیرش بر مخاطب دیده شود و حیاتی به خوبی این میدان عمیق ادبی را در ترجمه و در کارگردانی اجرایی کرده است .
وحید فقیهی به واسطه ی تعدد بازی در سالهای اخیر کار بسیار سختی در اجرای نقش ژان دارد او تلاش کرده که باز هم متفاوت تر از گذشته باشد و البته موفقیت او را در این تلاش به خوبی دیدم . وحید مثل همیشه ، متفاوت ، مقتدر و منطقی بازی کرد . سمیرا فقیهی گرچه جای بازی بهتری دارد اما بد نیست و کافیست کمی از پرداخت های بیرونی و فریادهای غیرموثر دور شده و بیشتر ما را به درون خودش بکشاند . باز هم تکرار میکنم که سمیرا آینده ی درخشانی در بازیگری خواهد داشت به شرط آنکه با تئاتر صمیمی شود و از دریای دانسته های برادرش بهره بگیرد .
بازی فاطمه آقامیرزاده نیز قابل قبول است اما برایم عجیب بود که چرا تاثیر دیدن این شخصیت مثل تاثیر خواندنش نبود ! تو وقتی که میس جولی را می خوانی با کریستین به سرعت رفیق میشوی با او همزاد پنداری و همذات پنداری میکنی ، دلت برایش میسوزد و در آن صحنه ی وحشتناک که پشت در می ایستد و صدای نفس زدن های معشوقش را با جولی میشنود برایش گریه میکنی اما در اجرای امشب ، این انتقال احساس در من پدید نیامد ، شاید بخاطر بی حالی و بیماری خودم بود و شاید بخاطر تیک زبانی فاطمه این انتقال حس کمتر شده باشد ، این البته دلیلی بر ضعف او نیست چرا که میرزاده هم مثل سمیرا بازی قابل قبولی ارائه کرد اما من همیشه دوست داشته ام که تئاتر مرا احساسی کند و اشکم را در بیاورد . . .
انتخاب موسیقی ها خوب بود اما مشخص بود که کارگردان قصد ندارد با موسیقی حس بیننده را افزایش دهد و هدفش بیشتر تفکر و اندیشه در عمق فاجعه است .
به دکتر محمد حیاتی تبریک میگویم و امیدوارم با پوششی از کفش آهنین و سپری از صبر و شکیبایی ادامه دهد و ترجمه های دیگرش را به مرور به صحنه بیاورد .

امیر مسعود، علیرضا مشعلی و حسین مشعلی این را خواندند
محمد حیاتی این را دوست دارد
محمد حیاتی (mammadhayati)
ممنونم سید جان.
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
گربه‌ها ، قربانیان خاموش ِ مردمِ حیوان آزار . . .
نمایش «کتس» نوشته و کار وحید فقیهی، اثری‌ جسورانه و تلخ اما پر تحرک که با زبانی شاعرانه پرده از رنج خاموش موجودات بیگناه و بی پناه شهر ما بر میدارد .
نمایش، با روایتی صریح، ما را به جهانی می‌برد که در آن گربه‌های بی‌آزار، با بی‌رحمی و بی‌تفاوتی، قربانی خشونت انسان می‌شوند. «کتس» تنها در مورد حیوانات نیست؛ بلکه آیینه‌ای‌ست از دنیای انسانی که با حذف دیگری، سعی در تثبیت قدرت خود دارد. از همین منظر، این اثر واجد یک لایه اجتماعی است که زیر پوست روایت، به‌خوبی جریان دارد.
وحید فقیهی در جایگاه بازیگر نیز حضوری دقیق، منضبط و تأثیرگذار دارد. اجرای او بر پایه سال‌ها تجربه‌ی آموزشی و تربیت هنرجویان بازیگری استوار است. او در این نمایش، با میمیک و بدنی بیانگر، موفق شده خشونت پنهان مردمان بی تفاوت را فریاد بزند. این حضور، بیش از یک بازی صرف است؛ بلکه یک بیانیه است . بیانیه ای با بیان شیوا و دلنشین .
از ویژگی‌های بارز این اثر انسجام اجرایی و هدایت درست بازیگران جوان است؛ و این بی‌شک نتیجه‌ی سال‌ها فعالیت فقیهی به عنوان مربی بازیگری و تربیت نسلی نو بوده است . بازی‌ها روان، هماهنگ و باورپذیرند و به‌جای افتادن در دام اغراق، مسیر درونی نقش را دنبال می کنند. سمیرا فقیهی و آرش آریان منش یکسال ... دیدن ادامه ›› پیش در چنین روزهایی بازیگر نبودند و امشب روی صحنه درخشیدند . بقیه بازیگران هم به خوبی از عهده ی نقش های سخت خود برآمدند و این جای تبریکی صمیمانه به وحید دارد . باید گفت وحید فقیهی فقط تئاتر تولید نمی کند بلکه بازیگر هم تولید میکند .
صحنه‌آرایی کاربردی و تأثیرگذار، موسیقی نوستالژیک و باکلام انگلیسی همراهی خوبی با نمایش دارد و به انتقال لحن چندلایه نمایش کمک شایانی میکند . کتس نمایشی‌ است درباره بی‌پناهیِ موجوداتی که بی‌صدا فریاد می‌زنند، و درباره ما _ تماشاگرانی که حالا وظیفه داریم سکوت نکنیم و استانمان ، خوزستان را از رتبه ی دوم حیوان آزاری در کشور نجات بدهیم !
و در نهایت ، همراهان وحید در نمایشهای او جوانانی بی ادعا ، شریف و باسوادند. این روزها با دیدن حامد حیاتی و دکتر محمد حیاتی در کنار وحید به وجد می آیم و خاطرات خوب عمو عبدالرضا و دکتر مجید حیاتی برایم زنده میشود .
وحید عزیزم ، این روزها حرفهای تلخی از مهاجرت و پشت کردن به شهر و دیارش میزند . او باید تجدید نظر کند و باور کند که دوست داران زیادی از رفتنش غمگین و دلشکسته میشوند . . . بمان مرد ، بمان و مثل گربه ها با زخهای عمیقت و با دردهای تلخت مدارا کن . دست مریزاد و خسته نباشید .
امیر مسعود، محمد فروزنده و INAS این را خواندند
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
سلام . چهار دوره نمایش رو اجرا کردید بدون حتی یک تماس با نویسنده ی بدبخت ! این رسمش نیست !!
محمد ابراهیمی این را دوست دارد
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
سلام - نمایش آخرین تانگوی مارلون براندو همچنان در کلانشهر اهواز می تازد و خوشبختانه به جز شبهای معدودی از همان شب اول با استقبال مردم اهواز و خوزستان مواجه شد .وحید فقیهی را همه میشناسند ، او دغدغه فرهنگ و زندگی مردم جنوب است و سالهای طولانیست که در زمینه رشد فرهنگی زادبوم خود از هیچ تلاشی فروگذاری نکرده است . انتخاب موضوعات نمایشی فقیهی نیز بر اساس خواست و نیاز مردم بوده و هست . نمایش آخرین تانگو نیز دقبقا" در همین راستا و اتفاقا" اولویت این انتخاب نه برای تجلیل از شخصیت مارلون براندو که بر اساس نوستالژی ها و خاطرات مردم اطراف خود برگزیده شده است ! مردم جنوب از دیرباز عاشق سینما بوده اند ، میتوانید از مردمی که در دوره پهلوی زندگی کرده اند بپرسید که سینماهای آبادان بیشتر رونق داشت یا سینماهای تهران !؟ بنده خوب به خاطر دارم که تنی چند از خانواده فقط برای دیدن فیلم به آبادان میرفتیم ، این شاید زیاد به باور نسل امروز نیاید اما با یک مطالعه ی ساده میتوان پی به استقبال مردمی از فیلمها در جنوب ایران برد مثلا در گزارش سینماسوزی رکس آبادان میخوانیم که برخی گفته اند بیش از سیصد و پنجاه نفر و برخی دیگر گفته اند بیش از ششصد و برخی نیز گفته اند بیش از هفتصد نفر در سینما بوده اند ! آیا امروز این آمار و این رقمها و این تعداد از تماشاگران به سینما می آیند !؟ این مقدمه طولانی را گفتم تا در جواب جناب آقای حسین ( مخاطب ناشناس ! ) بگویم که مادر بزرگ من هم مارلون براندو را می شناخت ! اتفاقا" این فرض کردن کارکشتگی و سینماشناسانه ی مردم از قوت این نمایش بود . یعنی اینکه ما در حال پرداختن به موضوعی هستیم که همه ی شما مخاطبین روشنفکر و باسواد ما از آن اطلاع دارید ! تعداد محدودی هم مخاطب نوجوان ، کم سواد و کمتر آشنا به سینما را این نمایش ترغیب کرد تا خود را از قافله عقب نگذارند و هرچه زودتر به دیدن آثار غول بازیگری سینمای جهان بنشینند ! آخرین تانگوی مارلون براندو برای قشر خاصی تولید نشده و از جنس مردم معمولیست . بزرگی میگفت : وقتی می دانی با افتخار حرف بزن و هنگامی که نمی دانی سکوت کن ودر اولین فرصت برو و بخوان . . .
سپهر، امیر مسعود، مریم اسدی، محمد فروزنده، حسین و Shiva Farahany این را خواندند
پوریا عامری این را دوست دارد
ضمن تشکر از آقای فاضلی که زمان گذاشتند و نظر خود را در ارتباط با این نمایش بیان کردند باید عرض کنم که من سالهاست کارهای شما را دنبال میکنم و به پای بسیاری از آنها چه تئاتر چه فیلم کوتاه نشستم و از تعدادی از آنها هم بسیار لذت بردم، همانطور که قبلا گفتم کار هر شخص با کارهای قبلی مقایسه میشود، کمبود امکانات و پلاتوی نا مناسب در کنار نبود بودجه مناسب و حمایت‌های ارگانهای مربوطه انکار ناپذیر است اما نمایشی که من دیدم به نسبت دیگر کارهای آقای فقیهی بسیار ضعیف بود، با انکار ضعف نمی‌توان به قدرت رسید و کارهای بهتر ارائه کرد، ما اگر از کمبودها و کاستی ها صحبت میکنیم هدفمان بهبود کارهای دیگر است نه تخریب. بله مادربزرگ من هم براندو را میشناسد چرا که درخشش در دوران آنها بود، همه شاید براندو را بشناسند ولی چه تعداد از جوانان امروزی با آنچه قبلا ذکر شد آشنایی دارند؟. شاید من به اندازه بزرگی مثل شما نخوانده باشم یا از هنر ندانم لیک به اندازه خودم مطالعه داشتم و سالها در صالنهای تئاتر پای کارهای بزرگان و افراد نوپا در این عرصه نشستم و از بسیاری از جوانان حمایت کردم، سابقه کار هنری، سینمایی و مستندسازیم هم به اندازه ای هست که بتوانم نمایشنامه ضعیف را از کار قوی تشخیص دهم. من عمدا در روزهای آخر نظرم را نوشتم تا کسی متاثر از آن دست از حمایت و رفتن نکشد بلکه عوامل با خواندن آن به فکر کارهای بهتر، بزرگتر، منسجم تر و نمایشنامه های اصیل غیر اقتباسی باشند. که تئاتر فریادی است که خفقان سکوت را به ابتذال می‌کشد.
۲۰ دی ۱۴۰۳
حسین
ضمن تشکر از آقای فاضلی که زمان گذاشتند و نظر خود را در ارتباط با این نمایش بیان کردند باید عرض کنم که من سالهاست کارهای شما را دنبال میکنم و به پای بسیاری از آنها چه تئاتر چه فیلم کوتاه نشستم ...
صالن❌ سالن✅
۱۹ آفرین دوست عزیز
۲۱ دی ۱۴۰۳
با نظر شما موافقم ولی کلمه کم سواد را دوست نداشتم، سواد در هزاره جدید معنای متفاوتی دارد و سالهاست چهارچوبهایی که تعداد مشخصی کتاب و فیلم را در جایگاه مقدس تعیین سطح سواد قراردادند، تغییر یافته. ولی محتوای نوشته شما کاملا صحیح است. یکی از جنبه های خوب این نمایش، همین کنجکاوی بود که شما فرمودید.
۲۳ دی ۱۴۰۳
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
من همیشه در کارگردانی خودم را به جای مخاطب قرار میدهم و سعی میکنم آنچه را که تماشاگر انتظار و توقع دارد در معرض دیدش قرار دهم ، یعنی تمام تلاشم همیشه این بوده که تماشاگر بهترین بازیها را در نمایشم ببیند بهترین میزانسن ها ، بهترین دکور و طراحی صحنه ، نور ، افکت ، موسیقی و همه چیز از نوع خوب باشد تا تماشاگر لذت ببرد و برای وقت تماشاگر اهمیت قائلم .
امیرمسعود فدائی و سپهر این را خواندند
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
من همیشه در کارگردانی خودم را به جای مخاطب قرار میدهم و سعی میکنم آنچه را که تماشاگر انتظار و توقع دارد در معرض دیدش قرار دهم ، یعنی تمام تلاشم همیشه این بوده که تماشاگر بهترین بازیها را در نمایشم ببیند بهترین میزانسن ها ، بهترین دکور و طراحی صحنه ، نور ، افکت ، موسیقی و همه چیز از نوع خوب باشد تا تماشاگر لذت ببرد و برای وقت تماشاگر اهمیت قائلم .
سپهر این را خواند
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
 

زمینه‌های فعالیت

شعر و ادبیات
سینما
تئاتر

تماس‌ها

ssfazeli@yahoo.com