در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال | عقیل بهرامی درباره نمایش ایفل: برای سومین بار رفتم «ایفل» رو دیدم. شاید خودم هم نمی‌دونم چرا دوباره و
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 11:37:13
عقیل بهرامی (channel5564)
درباره نمایش ایفل i
برای سومین بار رفتم «ایفل» رو دیدم. شاید خودم هم نمی‌دونم چرا دوباره و دوباره... ولی یه چیزی توی این نمایش هست که ولم نمی‌کنه. شاید یه گوشه‌ای از خودمه که هنوز جرأت نکردم برهنه‌ش کنم. هر بار که توی سالن می‌شینم، حس می‌کنم دارم یه سفر درونی رو شروع می‌کنم؛ سفری که از دل نمایش رد می‌شه و یه‌جورایی برمی‌گرده توی من.

توی نمایش یه سفری در جریانه، بین موندن و رفتن، بین ریشه و بی‌جایی. رها حاجی‌زینل و آوا گنجی این مسیر رو با تمام وجودشون زندگی می‌کنن، نه فقط بازی. حاجی‌زینل اون‌قدر بی‌پروا خودش رو وسط می‌ذاره که انگار داره یه تیکه از درونش رو می‌کَنه و جلوی چشم‌مون می‌ذاره. گنجی با اون سکوت و نگاه دقیقش یه جور تعادل ایجاد می‌کنه، یه آرامش حساب‌شده وسط طوفان. این دو تا با هم کاری می‌کنن که دیگه تماشاگر بیرون نمونه.

تماشای «ایفل» برای من یعنی روبه‌رو شدن با یه برهنگی وجودی. جایی که دیگه چیزی برای پنهون شدن نداری. این برون‌ریزی بی‌پروا، هم زیباست و هم ترسناک. مخصوصاً توی دنیای امروز که همه‌چی خلاصه شده توی نمایشِ ظاهرها، توی رسانه‌هایی که از ما فقط نقاب می‌خوان. شاید برای همینه که این صداقت، این بی‌پناهی، تا این حد تکانم می‌ده.

یه لحظه با خودم فکر کردم: می‌گن تا وقتی آدم‌ها به یه موفقیت بزرگ نرسن، داستانشون برای کسی مهم نیست. ولی این جمله چقدر ... دیدن ادامه ›› اشتباهه. بله، توی دنیای پر فریاد امروز، شاید فقط صدای بلند شنیده بشه، اما مگه می‌شه تجربه رو ندید؟ مگه می‌شه رنج، جسارت و راست‌گویی رو بی‌اهمیت دونست؟

شاید مواجهه با این نمایش و فکر کردن به اون حجم بزرگی که روی ذهنم سنگینی می‌کنه، برای اینه که شاید... شاید فراموشش کنم. ولی نمی‌شه.
حالا که این هفته، هفته‌ی پایانی اجراست، یه حس عجیبی دارم. دلم می‌خواد دوباره برم، یه دیدار دیگه داشته باشم؛ یه خلوت تاریک با خودم، یه نگاه دوباره به اون آینه‌ای که وسط صحنه است و هر بار منِ دیگه‌ای رو نشونم می‌ده. راستش... دلم برای این مواجهه تنگ می‌شه.