هوالجمیل
بازی سازی با معنی سازی در فوتوژنی سازی
یادداشت یک معلم برای نمایش ساحلی ها
ساحلی ها اینک، کوششی ست خوش فرجام با ایجاب منتج به ایجاد فوتوژنی و دگر ـ معنی سازی هستی های جهان در هستی شان بر صحنه.انجام و سرانجامی دمادم و مدام در نیل به بازتعریف و ایجاد ترکیب های چند سطحی معنا در دو ساحت تماتیک و شماتیک. کارویژه هایی که تبادل و تعاملی پیوشته را در فاهمه های سوبژکتیو و ابژکتیو کار پیش می برند و شعبده ی دلخواستنی ریختار و ساختار را در انتقال Concept به مخاطب مهدوف هستند.
نظام های معنارسانی دیداری اثر که شامل رنگ و نور و media و صحنه و بازی هاست ، چنان و همچنان پر تب و تاب در تلاش اند برای یارای با درامی تو در تو و پیچیده؛ درامی که ارجاع بینا متنی پدر و مادر را با وطن و خاک و سرزمین و ... بازنمود کرده ست. درامی که در خود تنیده و می رود و می آید و البته با تمپو هیجان انگیزش، آن به آن ، مخاطب را در وقایع غیر قابل پیش بینی به محصوری دلخواستنی یی دچار می کند. اثر غافلگیر کننده رفتار نمی کند، چه اینکه این
... دیدن ادامه ››
همانی ش را حفظ و قرارداد های ش را پیوسته، دل بسته خرد مندی و احساس و عواطف مخاطب کرده ست. متر به متر و سانتی متر به سانتی متر و میلی متر به میلی متر، فارغ از اینکه جذاب ست و یا خیر، چیدمان گرفته اند و اینجا، درونمایگی و برونمایگی مبادله ی فعال و مستمری دارند. در این بازسازی کوشیده برای معنی سازی، آهنگ واژگان و موسیقی و طراحی صدا ها ، یکسره ویژگی های اثر گذار افکتیو و ملودیک دارند.جملگی شان نه تنها تزییات اثر که این بار کنش گری در پیش ـ برد نمایش دارند. نظام های دیداری، حرکت بر معنی ساز ی های شمایلی و نمایه یی و نمادین دارند و از آن جمله ست، چهره پردازی انتزاعی مابین واقعیت و دریافت گری ، طراحی صحنه و طراحی لباس مابین هست واقعیت و آنچه در نمایش می شود و نور، خروش دیداری بر صحنه و در نمایش دارد. بازیگران مابین مکانیکال و اگزژره ی high contrast ـ و نه اُور اکت ِ ـ اکسپرسیونیسی با موتیف های ریالیستیک هستند. چرخش و گردشی مابین این شیوه ها که سخت و سترگ است در فهم و سپس اجراء . کارگردان رِندِ نمایش، شعبده بازی را در ممزوج نمودن تمامی این استعاره و تمثیل و نماد به کار گرفته و به هم پیوستگی در بطن متن اثر را تسری در form نیز داده ست. جهان را « چونان اراده و تصور » و مبتنی بر تکنیک فوتوژنی شکل داده و شی وارگی شگفت آوری را بازنمود کرده است. بازآفرینی با بازتعریف هستی پدیده ها نسبت به چیستی و چگونگی شان در جهان هستی.
ساختن جهانی که فارغ از سلایق و علایق مخاطب، ناشی از ادراک و فهم است و البته مزیّن است به استتیک های شکلی و ارکان درام. کمی کند بودن و مطول بودن نمایش، سبب اش هجوم هجمه یی ست از آنچه از نظر گذشت و به قصد تبیین و تغییر و تثبیت اقناعی مخاطب بر گزاره ی منظور نمایش. هم معنی سازی پدر و پیکرش به وطن و کشور ش.
مخلص کلام و تمام؛ ماجرا مختوم و « سخن خاص نهان در سخن عام » دلالت گری می شود.
بنده ی خدا مسعود ملکوتی نیا