بودن یا شدن، مسئله این است!
در ابتدا و با احترام به همه ی سلایق، این مطلب نگاه و مواجه ی شخصی من با اثر است و ممکن است همسو یا مخالف نظر شما عزیزان باشد.
زندگی آدمها بر ۲ نوع استوار است؛ "بودن" و "داشتن یا شدن" . انسانها برای زندگیکردن چارهای ندارند جز آنکه یکی از این ۲ شیوه را انتخاب کرده و بر اساس آن پیش بروند. امروزه فرهنگِ «داشتن به مثابه شدن» بر «بودن» غلبه کرده و همین الزام به داشتن، زندگی شخصی و اجتماعی جامعه را تحتالشعاع قرار داده است.
ما به عنوان انسان در دنیای "شانس های اول" یا "احتمالات پیش فرض" کار را شروع میکنیم. این شانسها احتمالات ارثی و برنامه ریزی نشده هستند، جایی که برای اولین بار جهان پیرامون خودمان را کشف می کنیم و این که والدین ما چه کسانی هستند. در این جهان ما کودکانی هستیم که در لبه پرتگاه بازی میکنیم. آثار کمدی نیز با به تصویر کشیدن ریسکهای اجتناب شده، شانسهای نجات یافته، آیندههایی که در آخرین لحظه از انحلال و فاجعه نجات مییابند کار میکنند. در نمایشنامه کمدی اشتباهات شکسپیر با طرح جسورانه ش در مورد دوقلوهایی که در اوایل نوزادی از هم جدا میشوند و در شرایطی که هم خنده دار و هم بسیار پرخطر هستند با هم برخورد میکنند یک نمونه نسبتا افراطی از این ثبت کمیک است که در آن روابط شکسته به طور معجزه آسایی از سر گرفته میشود و یا در ادیپ سوفوکل تقدیر چنین مقرر کرده است که ادیپ پدر خود را بکشد و با مادر خویش هم بستر شود و چشمانش رو بیرون می آورد، موقعیتی به غایت بحرانی و در عین حال یک کمدی سیاه از در هم تنیدگی روابط اجتماعی و خانوادگی که مجال و مفری برای برون رفت از آن دیده نمی شود. حتی با همین رویکرد می توان در تراژدی تلخ
... دیدن ادامه ››
و سیاه هملت نیز نگاهی کمیک وار به موقعیت هملت داشت.
تقریبا در تمام تراژدیهای بزرگ لحظهای وجود دارد که به قهرمان داستان راهی برای خروج از چرخه تکرار ارائه میشود که در آن به دام افتاده است. با این وجود، آن شخصیتها با درجات متفاوتی از تامل و درک آن شانس را نمیشناسند یا نمیتوانند آن را تشخیص دهند. بنابراین، در ان لحظه تنها "شانس دوم" برای آنان مرگ است.
در نمایش شاخ بی سر با تلفیقی از همین موقعیت های تراژیک در بستر روایت کمدی قرار داریم، «همایون» در برزخی میان "بودن و داشتن" یا "شدن" قرار دارد. عقده ها و خشم و شور انتقام را از هملت وام دار است و جستجوی به دنبال حقیقت خویشتن را از ادیپ. شخصیت همایون وجه اشتراک و مابهازای مادی خود را در جهان شکسپیر به تن پوشد و سفر روح و جستجوی معنوی خود را در مسیر ادیپ سوفکل سیر می کند.
در منظر نمایش از تمامی وجوه این برزخ جاری و ساری گشته و در تمام طراحی ها و میزانسن ها هویدا و موثر است. نمایش شاخ بی سر - شاخی که برای شاخ "بودن یا شدن" باید اول یک سر برای رستن داشته باشد "بودن و شدن"- در تمامی مراتب (متن، کارگردانی، طراحی حرکت و لباس و صحنه و نور و بازی) درست، دقیق، کامل و ستودنی است.
شاخ بی سر از معدود آثاری ست که در سال به صحنه می آیند و ندیدنش موجب حسرت است و کفر نعمت پس از این رو دیدن این نمایش برای همه ی دوست داران هنر نمایش تجربه ای با ارزش و گران بهاست و به همه ی تیوالمندان گرامی توصیه اکید به دیدن نمایش دارم.
گروه اجرایی نازنین نمایش، تلاش بی شائبه ی شما برای خلق چنین اثری بر صحنه احترام کامل به مخاطبان است، سپاسگزاریم
بازیگران عزیز و درخشان و بی نظیر نمایش، دستمریزاد و هزار آفرین به شما که اینچنین بر صحنه میرقصید و می سوزید. مانا باشید برای ما و صحنه ها
پ ن ۱: فرزین محدث عزیزم، در رورانس پایان نمایش، در کنار دیگر بازیگران خدا رو برای حالی که تماشاچی ها داشتن شکر کردی، ما هم برای دیدن شما خوبان روی صحنه شاکر خدا بودیم
پ ن ۲: دستبند و پابند بازیگران و وینچ روی سقف تعلیق بصری بود یا مشکلات فنی بود و قسمت ما نبود که امشب یک تصویر و قاب خاص دیگه رو ببینیم؟
با احترام و افتخار بعد از مدت ها امتیاز من ۵ از ۵
شنبه/ ۲۲ آذر