نمایش «قابیل» که در خانه هنرمندان سالن انتظامی بر روی صحنه است، از یک اسطوره قدیمی الهام گرفته و داستان قابیل این بار در بستری معاصر و جهانی ملموس اتفاق می افتد و تلاش میشود تا همسو با کهن الگوی قابیل قصه قدم به قدم پیش رود.
طبق منابع سرگذشت هابیل و قابیل در «تنخ، باب ۴، سفر پیدایش» در ادامه داستان آدم و حوا روایت شده و آیات ۱ تا ۱۸ باب ۴ سفر پیدایش به آن اختصاص داده شدهاست؛ در تنخ چنین آمده که و بعد از اینکه یهوه الوهیم آدم و حوا را در باب ۳ سفر پیدایش از باغ عدن بیرون کرد، آنان به زمین فرستاده شده و آنجا با یکدیگر آمیزش کرده و اولین فرزندشان را قابیل نام نهادند. حوا دوباره حامله شد و پسری زایید که او را هابیل نامیدند. هابیل به پرورش گوسفندان مشغول شد و قابیل زراعت پیشه کرد.. مدتی بعد، اینان به یهوه هدیهای پیشکش کردند؛ پیشکش قابیل محصولات زمین و پیشکش هابیل اولین برههای تازهمتولدشده گله و پی آنها بود. یهوه هدیه هابیل را پذیرفت اما بدون مشخص نمودن دلیل، هدیه قابیل را رد کرد. تنها تفاوتی که در متن دیده میشود این است که هدیه هابیل «اولین» برهها بود و قابیل فقط محصولات (نه اولین محصولات) را پیشکش کرد. در اثر این اتفاق، قابیل عصبانی شد و یهوه به او گفت: «چرا عصبانی شدی؟ چرا چهرهات را پایین انداختی؟ آیا اگر نیکویی میکردی، مقبول نمیشدی؟» به همین جهت قابیل که حسادت در او برانگیخته شده بود، پس از صحبت با هابیل، او را در صحرا کشت. اشارهای به حسادت قابیل و شیوه قتل در متن سفر پیدایش نشدهاست. سپس خدا از او پرسید: «برادرت کجاست؟» قابیل پاسخ داد: «نمیدانم؛ مگر من محافظ برادرم هستم؟» خدا گفت: «چه کردی؟ بشنو که خون برادرت از روی زمین به سمت من فریاد میکشد!». در نتیجه قتل هابیل، یهوه قابیل را نفرین کرد و این نفرین آن بود که دیگر نتواند زراعت کند و آواره شود. قابیل پاسخ داد: «مجازاتم از توانم خارج است! امروز مرا از خاک راندی و از دید تو پنهان خواهم شد؛ آوارهای خواهم شد که هر که مرا بیابد ممکن است مرا بکشد.» یهوه گفت: «چنین نخواهد شد! هر کس قابیل را بکشد هفت برابر انتقام گرفته شود.» و بر روی قابیل علامتی گذاشت تا هر کس قابیل را میبیند او را نکشد.
قابیل رفت و در سرزمین نود، در شرق عدن، ساکن شد. آنجا زنی گرفت و صاحب فرزندی به نام خنوخ شد.
اما طبق روایات اسلامی و برخی از روایات دیگر،
... دیدن ادامه ››
حضرت آدم علیهالسلام و حوّا علیهالسلام وقتی که در زمین قرار گرفتند، خداوند اراده کرد که نسل آنها را پدید آورده و در سراسر زمین گسترش گرداند. پس از مدتی حضرت حوّا باردار شد و در اولین وضع حمل، از او دو فرزند دو قلو، یکی دختر و دیگری پسر به دنیا آمدند. نام پسر را «قابیل» و نام دختر را «اقلیما» گذاشتند. مدتی بعد که حضرت حوّا بار دیگر وضع حمل نمود، باز دوقلو به دنیا آورد که مانند گذشته یکی از آنها پسر بود و دیگری دختر. نام پسر را «هابیل» و نام دختر را «لیوذا» گذاشتند.
فرزندان بزرگ شدند تا به حد رشد و بلوغ رسیدند، برای تأمین معاش، قابیل شغل کشاورزی را انتخاب کرد، و هابیل به دامداری مشغول شد. وقتی که آنها به سن ازدواج رسیدند (طبق گفته بعضی:) خداوند به آدم (علیهالسلام) وحی کرد که قابیل با لیوذا هم قلوی هابیل ازدواج کند، و هابیل با اقلیما هم قلوی قابیل ازدواج نماید.
همچنین میدانیم جوهر تن زرتشت بواسطه شیر گاوانی که هنوز نزاییده بودند به تن دوغدو مادر زرتشت وارد شد.
گاو همچنین یکی از صور فلکی است و در اختر شناسی سرشتی مرتبط با زمین دارد.
در اساطیر پیش زرتشتی مردمان در دوران کهن قادر نبودند از سرزمینی به سرزمین دیگر بروند مگر بر پشت گاو هدیوش سوار شوند. بر طبق یکی از این اساطیر، در دوران تهمورث زمانی که مردم در حال جابجایی بر پشت این گاو بودند آتشدان آنها بر اثر توفان به دریا می ریزد و به جای آن سه آتش بزرگ اساطیر که همان آتشهای مقدس هستند جای آن را میگیرند و با درخشش و روشنایی خیرهکننده راه را برای عبور مردم نمایان می سازند. این گاو در فرشگرد یا بازسازی جهان آخرین جانوری است که قربانی میشود
در آیین مهر به کشته شدن گاو نخستین توسط میترا اشاره دارد.
در این اسطوره خون گاو مظهر باروری و زندگی است و قربانی کردن آن نماد رهایی از نیروهای شر و اهریمنی و رسیدن به برکت است این آیین در بسیاری از مذاهب و فرهنگها تأثیر گذاشته است.
به نمایش باز گردیم در این نمایش بارها به مرگ گاو و شیوه کشتار آن اشاره شده است می دانیم که طبق اسطوره قابیل به عنوان کشنده هابیل معرفی شده و از او میخواهد تا یکبار به او نشان دهد که چگونه این کار را با مهارت انجام می دهد و از او می پرسد آیا تا کنون متوجه چشمان گاو در هنگام کشتن شده است آیا گاو درد می کشد و تقلا می کند و هابیل را با این مهم مواجه می سازد که تا کنون هرگز به گاو به عنوان یک موجود مدرک نیاندیشیده است