نمایش کنتور که این روزها در سالن هیلاج بر روی صحنه است یک نمایش اجتماعی است که به بررسی و تحلیل مسائل اجتماعی، فرهنگی میپردازد. و در این رهگذر از طنز سیاه بهخوبی بهره می گیرد این نمایش سعی دارد با پردازش شخصیتهایی که از زندگی واقعی الهام گرفته شده اند با مخاطب ارتباط برقرار کند و به موضوعی اجتماعی بپردازد که در جهان معاصر آدمی با آن درگیر است سو استفاده از اطمینان طرف مقابل و کلاهبرداری و خیانت به نزدیکان آن چه شاید در جهان امروز بارها با آن مواجه شده ایم زبان نمایش کنتور بسیار روان بدون پیرایه اما عمیق وانسانی آدمی را به اندیشیدن وا میدارد تا آنجا که بین تمام لحظات خنده آور شما به درک عمیق رنج نایل می شوید نمایش با استفاده از بازی نور و موسیقی بهخوبی مخاطب را در درک موقعیت با خود همراه میکند. و تلاش میکند تا تماشاگرانش را به تفکر انتقادی درباره مسئله سو استفاده از اعتماد در روابط و دوستی ها وا دارد نمایش کنتور از تئاتر نه فقط بعنوان یک سرگرمی صرف که بلکه به عنوان یک پلتفرم برای ایجاد تغییر در تفکر واندیشه بهره می گیرد و ساختار نمایش از عهده هردوی این مقاصد بهخوبی بر می آید و تا آنجا پیش می رود که داستانی پیچیده و جذاب را که به بررسی روابط انسانی، هویت و بحرانهای روحی میپردازد.را روایت کند نمایش کنتور به موضوعات هجوآمیز و تاریک زندگی میپردازد و از طنز سیاه برای نشان دادن تضادها و تناقضات انسانی استفاده میکند.نمایش کنتور حول محور شخصیتهای اصلی میچرخد که هر یک با چالشها و مشکلات خاص خود دست و پنجه نرم میکنند. این شخصیتها در موقعیتهای کمدی و تراژیک قرار میگیرند که منجر به بروز تنشها و تضادهای عمیق در روابطشان میشود. و شخصیتها ی آن در تلاش برای درک خود و دیگران هستند و این تلاشها گاهی به نتایج غیرمنتظره و خندهدار منجر میشود درست همانگونه از یک نمایش کمدی سیاه انتظار داریم کنتور با استفاده از طنز و کنایه، عمق احساسات و تجربیات انسانی را به تصویر میکشد. و هدف طنز سیاه را که نقد اجتماعی وبررسی عمیقتر مسائل انسانی است را محقق می سازد. نمایش کنتور با استفاده از تضاد بین موضوعات جدی و شیوههای خندهدار تأثیر عمیقتری را در مخاطب خود ایجاد میکند. همچنین در ساخت فضاها و موقعیت های غیر منتظره اوقات ناخوشایند و گاه متعارضی را نشان میدهد و شما را با احساساتی متعارض و همزمان مواجه
... دیدن ادامه ››
می سازد.
نمایش کنتور با سه المان مهم در نمایشنامه داستان را پیش میبرد نابینایی، تاریکی، کنتور
. نابینایی در این نمایش نمادهای مختلفی دارد:
نابینایی اخلاقی و اجتماعی: نابینایی فیزیکی که میتواند به نابینایی اخلاقی و اجتماعی اشاره کند. شخصیتها در مواجهه با نابینایی دوستشان رفتارهای خودخواهانه و غیرانسانی از خود نشان میدهند، که نشاندهنده نقصهای عمیق انسانی و اجتماعی است.
عدم درک و ارتباط: نابینایی نماد عدم توانایی در درک یکدیگر و ارتباط مؤثر با دیگران است. این موضوع به چالشهای ارتباطی میان افراد و جامعه اشاره دارد و نشان میدهد که چگونه افراد میتوانند در دنیای مدرن به نوعی از تنهایی و بیتوجهی دچار شوند.
زوال: زمانی که نابینایی به شکل همه گیر بین آنها منتشر میشود به تدریج منجر به زوال نظم اجتماعی و فروپاشی میشود. این نماد به ما یادآوری میکند که چگونه شرایط بحرانی میتواند ساختارهای اجتماعی را تحت تأثیر قرار دهد وانسانها را به سمت بربریت سوق دهد.
آزادی و وابستگی: نابینایی همچنین میتواند به معنای آزادی از قید و بندهای اجتماعی باشد، اما این آزادی با خطرات و مشکلات جدیدی همراه است. شخصیتها باید با واقعیت جدیدی روبرو شوند که در آن هیچ چیز مطمئن نیست.
تغییر دیدگاه: در نهایت، نابینایی میتواند نماد تغییر دیدگاه باشد. وقتی که افراد قادر به دیدن نیستند، ممکن است به ابعاد جدیدی از زندگی و وجود خود پی ببرند که در حالت عادی نمیتوانستند ببینند.
در کل، نابینایی در "کنتور" نه تنها یک وضعیت فیزیکی است، بلکه یک ابزار برای بررسی عمیقتر انسانیت، اخلاق، و روابط اجتماعی در شرایط بحرانی است.
از سوی دیگر نابینایی می تواند
نابینایی میتواند نماد ناتوانی در درک و تشخیص درست و نادرست باشد. این مفهوم به فقدان بصیرت اخلاقی اشاره دارد که ممکن است افراد را به سمت تصمیمگیریهای نادرست و رفتارهای غیرانسانی سوق دهد. کما اینکه تمام دوستان بینا در درک و تشخیص سره از ناسره وا مانده بودند.
شخصیتهای نمایشنامه همگی نیز دچار غفلت از مسائل مهم جامعه بودند آنها در گرداب فردیت خویش گرفتار آمده بودند آنها از یکدیگر دور مانده بودند. و با وجود ارتباطات ظاهری، احساس تنهایی می کردند. نابینایی به عنوان یک وضعیت فیزیکی میتواند به این احساس عمیق تنهایی و بیتوجهی به یکدیگر اشاره داشته باشد.
از سوی دیگر نابینایی می تواند جهان متعارض انسانی را بهخوبی بنمایاند همانگونه که نماد آزادی از قید و بندهای اجتماعی است همزمان می تواند نماد وابستگی به دیگران باشد. این دوگانگی نشاندهنده چالشهایی است که شخصیتهای نمایش در مواجهه با بحرانها با آن روبرو میشوند.
از سوی دیگر زمانی که دوستان مرد نابینا به نابینایی مبتلا میشوندیک جهش در تغییر دیدگاه و نگرش به زندگی در آنها به وجود می آید. وقتی افراد قادر به دیدن نیستند، به جنبههای جدیدی از وجود خود پی خواهد برد که در حالت عادی نمیتوانستند ببینند.
.