در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال | فریال آذری درباره نمایش امیرو: نمایش امیرو که این روزها بر صحنه تماشا خانه هما اجرا دارد از نام امیرو
S4 > com/org | (HTTPS) 78.157.41.90 : 20:42:23
فریال آذری (ferialazari61)
درباره نمایش امیرو i
نمایش امیرو که این روزها بر صحنه تماشا خانه هما اجرا دارد از نام امیرو در فیلمی از امیر نادری وام گرفته شده است به مسئله مهاجرت میپردازد و به تحلیل هویت از منظر پسا استعماری نگریسته میشود
چالش هویتی که خود رهاورد این موضوع است در داستان امیرو به خوبی به چشم میخورد برادر امیرو در دی او به جنوب می آید و سعی میکند تا رد پایی از گذشته خویش بیابد تعاملاتی که در نمایش دیده میشود به نیکی از همین تعارضات هویتی سخن میگوید اینکه آنجا بهتر است و اینجا دوستانی دارید که دلتنگشان میشوید اینکه همه رفته اند و بازهم چیزهایی مانده که پای دلتان را به زلف سرزمین مادری گره بزند موسیقی قومی بازی های کودکی حتی خاطرات رنج ها اگرچه به ظاهر ساده و کودکانه می آیند اما تا بزرگسالی با کاراکترهای داستان همراه میشوند
داستان درست زمانی که برادر امیرو به قصه وارد میشود با مفهوم کلمه “دیگری” در هم می آمیزد و کودکان بومی سعی دارند تا او را دست بیاندازند و توفیقاتی نیز دارند اما این همه آن نیست مهاجرت برای هرکس که سرزمینش را ترک میکند این تبعات را دارد وقتی کاراکتر قصه می گویدکه نمیخواهد برود و ترس از مفهوم دیگری و غریبه بودن در سرزمین جدید را دارد و با پاسخ ساده انگارانه ای مواجه میشود که خب آنجا هم دوست پیدا میکنی از همین اضطراب هویتی سرچشمه میگیرد فرهنگ و حافظه جمعی که با مهاجر کوچ میکند و او را آشفته میسازد تا مفهوم هویت فرد متاثر گردد نمایش امیرو با نگاهی انتقادی به مسئله مهاجرت مینگرد و با صرف فعل رفتن در آینده میگوید که با خواهم رفت ها هیچ گاه این سرزمین ساخته نمی شود اما اگر بخواهیم به دلایل این مهاجرت بپردازیم باید بگویم عامل اقتصادی که در نمایش بارها به آن اشاره شد یک دلیل محکم برای تجارت است چرا که کودکان با جمع اوری بطری های داخل آب به معیشت خانواده رسیدگی میکردند از سوی دیگر طبق آنچه در بروشور آمده بود اتفاقات در سال شصت و سه میگذشت و جنگ و نا امنی موج مهاجرت را دامن میزند البته که نمایش به این بسنده نکرده و نگاهی به مسئله جهانی ... دیدن ادامه ›› سازی و افزایش ارتباطات و تعاملات فرهنگی دارد نمایش به شکل یک لوپ طراحی گردیده بود که از انتهابه ابتدا دچار فلش بک شده و نمایش در همان نقطه اول پایان می یابد نگاه نمادشناسانه تاس هایی که دانه دانه اش را گدایی میکردند تا انتهای نمایش که تلی از تاس را بر زمین میریزنذ اشاره به درون و وجود همه کسانی دارد که چیزی را فراتر از مرزها جستجو می کنند نمایش با نگاهی انتقادی به درون آدمی اشاره میکند و این مهم که آدمی همه چیز را درون خودش دارد
معلم که در آثار معمولاً نماد خردورزیست در این نمایش در پاسخ دادن بسیاری از پرسشها عاجز می ماند و خود نماد ناآگاهی است جهل میوه دوران پساو استعماری است که مردم را وادار به مهاجرت می‌کند از سوی دیگر امیرو در این اثر تکثیر شده است چرا که هر یک از شخصیت‌های قصه خود یک امیرو هستند آنها تلاش می‌کنند تا مانند امیرو خوب بدوند دویدن برای رسیدن به یک هدف امیرو در قصه حضور ندارد. صدایش چرا اما خود امیرو را به واقع نمی‌توان یافت چرا که او مهاجرت کرده است او نیز در پس همه ناآگاهی‌ها و نگرانی‌ها از امنیت اقتصادی و اجتماعی خویش این سرزمین را ترک گفته است هویت آنجا در نمایش به چالش کشیده می‌شود که پدر امیرو می‌میرد و او می‌گوید زین پس همه آنانی که می‌میرند پدر منند او با فراموش کردن هویت خود. تلاش می‌کند تا مسئله مهاجرت را به چالش بکشد تبعیض در نمایش امیرو با بیگاری کشیدن و حتی ارزان خریدن شیشه‌های نوشابه نیست به نیکی دیده می‌شود طراحی لباس در نمایش امیرو کاملاً نشان است فقر مالی مردمان آن سرزمین دارد تا آنجا که زمانی که برادر امیر او برای جستجوی برادرش. به این شهر می‌آید کودکان به او می‌گویند که اگر می‌خواهد همرنگ آنها باشد باید با پای برهنه بر این زمین قدم گذارد چرا که کفش برایشان پدیده‌ای غریب است او برای اینکه از این غریبگی فاصله بگیرد و از مفهوم دیگری جدا شود کفش‌هایش را در می‌آورد تا بتواند با پاهای راه برود که آنان را می‌روند تا شرایط شان را بهتر و بیشتر درک کند شاید. از این گذار بتواند برادرش را پیدا کند صرف فعل رفتن درس زمان گذشته حال و آینده نشان می‌دهد که در یک کارکرد نمادشناسانه و اسطوره‌ای رفتن در مدارس نیز به کودکان تعلیم می‌شود چرا که ناآگاهی آن معلم و نظام آموزشی سبب می‌گردد تا کودکان از ماندن ناامید شوند سخت‌گیری‌های نظام آموزشی. که اغلب نابجا و از سر تعصبات است باعث می‌شود تا کودکان از معلم و فضای مدرسه فرسنگ‌ها فاصله بگیر خود معلم نیز در رویای مهاجرت است این را در دیالوگش با مادر دانش آموز میتوان به خوبی دریافت کرد بنابراین ناامنی‌ها فقط برای افراد نیست بلکه برای دبیر استخدامی نیز همان ناامنی‌ها وجود دارد این اتفاقیست که در دوران پساماری در کشورهای توسعه نیافته و یا در حال توسعه تجربه می‌شود و فرد اگرچه دیگر برده نیست مانند دوران استعمار اما صرفا به عنوان یک نیروی کار به او نگاه شده. از درجات انسانیش کاسته می‌شود نمایش نیرو با نگاهی نقادانه به این موضوعات نگریسته و تلاش نموده تا در زبانی ساده آن را بر روی صحنه آورد
امیر مسعود و محمد فروزنده این را خواندند
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید