من شب ششم، تاسیان رو دیدم. در نگاه اول طراحی صحنه برام چشمگیر بود. در ادامه که ایجاد معنا هم کرد جالب تر هم شد، یک فضای کارتونی / کارتنی مصنوعی
... دیدن ادامه ››
(بخوانید روابط، خانواده و.. ) که انسان های واقعی با کارهای واقعی و روزمره سعی می کردند زندگی و گذران کنند. بسیار به کار مربوط بود، در عین حال کوسن های واقعی روی مبل کاغذی تضاد جالبی اعم از جنس و متریال و نرمی و راحتی با مبل ناراحت و سفت ایجاد می کرد. ای کاش چیزی مثل فلفل خشک شده یا سیر در آشپزخانه یا مثلا یه المان واقعی از هفت سین هم روی کانتر موجود بود که کمی جزییات بیشتری در صحنه می دیدیم.
بازی بازیگرها بسیار به دلم نشست ، بدون اضافه کاری و به اندازه. لهجه گیلکی هم اتفاقا برای من کار می کرد و حس بودن در یک فضای خصوصی تر رو می داد.
نکته ای که ذهنم رو مشغول می کنه وجود یه گره گل درشت تر یا تعلیق بیشتر در متن اثر هست که با خودم فکر می کنم اگر وجود داشت شاید از لحاظ احساسی بیشتر من مخاطب رو برانگیخته می کرد و یا لحظه ای غافلگیری و مجدد سکون و سکوت در لحظه سال تحویل تضاد حسی بیشتری ایجاد می کرد. اما چون نویسندگی بلد نیستم نمیدونم چطور و چکونه می شه :D
در آخر به تمام عوامل تاسیان خسته نباشید عرض می کنم و امیدوارم تبریک من رو برای این اجرای خوب پذیرا باشید.