هیپوکامپوس سفری میان خواب و واقعیت
تجربهای عمیق و در عین حال ساده میان خواب و واقعیت؛ تجربهای که ذهن مخاطب را به سمت طنز، تفکر و حتی مکاشفه میکشاند. حضور آدمهای مختلف در خوابی مشترک بستری میسازد برای جستوجو در روان فردی و جمعی ما. بازیگران به شکل خلاقانه روی صحنه میآیند و مرز میان خواب و واقعیت را چنان محو میکنند که تماشاگر مدام از خود میپرسد: «آیا چیزی که میبینم واقعاً خواب است؟»
یکی از نکات قابل توجه برای من، تکگوییها در معرفی شخصیتهاست؛ لحظاتی که هم جذاباند و هم به درک بهتر شخصیت کمک میکنند:
•مرد پرنده نمادی از خیالپردازی و پرش افکار است.
•آقای پلیس تجسم اضطراب و بازخواست.
•آقای مالک درگیر دغدغهی خانه و معیشت.
•خانم روانپزشک نمادی از حضور پررنگ تراپیستها در زندگی امروز ما.
•نقش رحمت که با دغدغه حیات توسط
... دیدن ادامه ››
آقای مرتضی علی دادی در صحنه جان گرفت، نقطهی عطف کمدی نمایش بود؛ از همان ابتدا تماشاگر را به خود جذب میکرد و فضای سنگین تفکر را با انرژی و شیرینی متعادل میساخت.
•دانشجوی تاریخ با استناد های تاریخی و، بعد دیگری به نمایش میافزود.
•از دو شخصیت زن نیز یکی درگیر احساس گناه در زندگی مشترک بود و دیگری ـ هرچند برایم حضورش در خواب روشن نشد ـ با بیان و بازی خوبش توانست روی صحنه بدرخشد. همچنین بازیگر جوانی که در سه نقش مختلف هنرنمایی کرد، با طنز و دقت در صحنه درخشید.
کارگردانی آقای میثم عبدی بهخوبی بر ظرافت و هوشمندی استوار بود؛ میزانسن ساده، صحنهی مینیمال، استفاده از موسیقی زنده و حضور مداوم بازیگران باعث شد در طول ۸۵ تا ۹۰ دقیقهی نمایش، هیچ وقفه یا کسالتی احساس نشود. ریتم کار یکدست بود و زمان برای تماشاگر به سرعت گذشت.
در مورد متن، جا دارد از نویسنده، آقای امید طاهری یاد کنم. جایی خواندم که ایدهی اصلی در دوران کرونا شکل گرفته و پس از ماهها تمرین به اجرا رسیده است. همین پشتکار و پختگی در اثر کاملاً مشهود است. من کوچکتر از آنم که بخواهم نویسندگی و کارگردانی چنین تیم درجهیکی را نقد کنم، اما برای منِ هنرمند نوپا، این اثر بسیار ارزشمند، الهامبخش و پر معنا بود. باشد که در کنار شما یاد بگیرم.
و در آخر میخواهم سر پا بایستم برای آقای مرتضی علی دادی عزیز؛ بابت صبر و روح بزرگی که دارید. با وجود غم سنگین مادر از دسترفتهتان همچنان بر صحنه درخشیدید. روح مادر عزیزتان شاد.