سلام من نه برداشت عمیق را با آن دیالوگ های سطجی درک کردم و نه از طراحی صحنه لذت بردیم ، طراحی صحنه به شدت تکراری حتی در ایران و اهواز جناب آقای آذرنگ حتی کاریکاتوری از یک پیرمرد جنوبی هم نبودند نه گویش متفاوتی و نه هیچ حس هم دردی.....اساساً وقتی چند بازیگر توانا کنار هم جمع میشند توقع ها از متن هم بالاتر میرود...من واقعاً آن مانیفست ضد زن رو که در اپیزود اول بود درک نمیکنم ،
بنده درک نمیکنم چون شخصیت پیام دهکردی در نمایش اساساً تعریف نشده بود شما وارد قصه شدید به یکباره و در یک نقطه عطف هیچ چیزی از زندگی شخصیت نمی دونیم
شخصیت ها به هیچ عنوان نه در ابتدای قصه و نه تا آخر نمایش پرداخت نمیشن حتی تیپ هم نبودند کاش حداقل تیپ بودند
مثلاً حمیدرضا آذرنگ حتی تیپ هم نبود و به هیچ عنوان من رو یاد یک پیرمرد اهوازی نمی انداخت......
یا رابطه ی اون دختر و پسر اصلاً مشخص نبود که چه نوع رابطه ایه و تا تهش خیلی صحنه ها گنگ باقی موند
نمایشنامه بسیار ضعیف بود در همین اپیزود اول مشخص نبود که پرابلم مرد خانه چیه و با چند تا دیالوگ معمولی و فریاد های پیام دهکردی و..... چیزی مشخص نبود
پیام دهکردی با یک انسان زندگی میکرد یا حداقل هم خانه بود ،در محیط زندگیتون شما حق ندارید که به هم خونه اتون بگید سیگار نکش پس سهم شما چی میشه ؟؟؟؟
ما
... دیدن ادامه ››
اصلاً نفهمیدیم و حسش نمی کردیم که چرا دهکردی آنقدر از دست اون زن شاکیه و اصلاً رابطه نسیم ادبی با شخصیت آذرنگ چی بود ؟ا
و اون شخصیت نعنایی با بازی یکنواخت فرزین صابونی هیچ نشانی از یک کار چاق کن نداشت بنده در همین 1-2 سال اخیر چند کار از فرزین صابونی دیدم که نه لحنش تغییر کرده و نه هیچ چیز دیگه ای و همیشه یکنواخت و بی روح بازی میکنه
خیلی هم کاری به بازی ها ندارم شاید متن بیش از این نبود..... سینا رازانی چه چیزی بیش از تیپیک و کلیشه یک پسر دانشجو ساده داشت...
ما چه چیزی رو از شخصیتش قرار بود درک کنیم فقط واسطه ای بود برای رسیدن اون دختر به آذرنگ که اگر با n تا فرآیند دیگه هم عوض میشد واسه داستان اتفاقی نمی افتاد و حتی آشنا در اومدن تعمدی آذرنگ با اون پسر و هم کلاس شدنش با شخصیت دختر چیزی شبیه به سینمای بالیوود بود و حتی از استاندارد های سینمای گیشه ای خودمون هم دور بود........