از هر سه زن یک زن در دنیا مورد خشونت قرار میگیرد.
حتماً میدانید که آسیب های فیزیکی (کتک زدن) بدترین نوع خشونت علیه زنان نیست . براساس تعریف ارائه شده از سوی «سازمان ملل متحد»، اعمال هرگونه رفتار و یا گفتار آزاردهنده از سوی مردان یا زنان که سبب آسیبهای فیزیکی، جنسی، ذهنی یا رنج زنان شود خشونت علیه زنان تعریف میشود. استفاده از کلمات توهینآمیز و تحقیر کننده، استفاده از عبارات تهدیدآمیز، فریاد کشیدن، رفتارهای کنترل کننده، کتک زدن، اعمال زور برای برقراری رابطه جنسی و عاطفی، آسیب زدن به دستگاه تناسلی، ختنه کردن و تجاوز جنسی از جمله رفتارهای خشونتآمیز علیه زنان است.
در سوئد رابطه جنسی بدون موافقت دوطرف تجاوز محسوب میشود ، این مسئله در مورد همسران نیز قابل پیگیری است
اما ترویج این فرهنگ (خشونت علیه زنان) از هسته اصلی جامعه یعنی خانواده شروع میشود مادامی که پدر به فرزند دخترش با رفتاری تحقیر آمیز به کشیدن خطوط قرمز بپردازد مادامی که برادر نسبت به خواهرش به نام غیرت مستولی شود تا زمانی که مادر به بهانه حرف مردم یا رسوم قوم و عشیره و آئین مذهبی به تصمیمات خودسرانه بدون توجه به خواست دخترش بپردازد هر روز زنان جامعه ما قربانیان خشونت های پیدا و پنهانی میشوند که جامعه بیمار نیز به آنها صحه میگذارد
خشونتی که در لغتنامه دهخدا
... دیدن ادامه ››
هم جا دارد
آقا : سرور، بزرگ، رئیس، مودب، محترم…
خانم: زن، بانو، زن بزرگزاده و نجیب… روسپی، فاحشه ، خانم بلند کردن…
مردانگی: مرد بودن، دلیری، شجاعت
مردانه : شجاعانه ، دلاورانه
مردی: آراستگی به صفات نیک انسان بودن، جوانمردی، شجاعت، دلاوری
من نه به حکومت مشروطه کار دارم که زن جماعت را در کنار دیوانگان و ورشکستگان به تقصیر از زندگی اجتماعی محروم میکرد. ونه به قوانین جزائی جامعه که یک چشم مرد برابر دوچشم یک زن برایش ارزش دارد،چرا که در دیه حکم زن نیم است !
صرفا در ابیات حضرات و بزرگان چند بیت تقدیم میکنم تا به تعالی تفکری ساری در بطن فرهنگمان پی ببریم
فردوسی یا اسدی و یا کس دیگری شکری خورده و گفته که « زن و اژدها هر دو در خاک به» .
اوحدی بزرگوار رهنمود زن کشی می دهد:
زن چو بیرون رود بزن سختش خود نمائی کند، بکن رختش
ورکند سرکشی هلاکش کن آب رخ می بردبه خاکش کن
سعدی علیه الرحمه هم مگر در مقام زن ستیزی کم از اوحدی است!
چو زن راه بازار گیرد بزن وگرنه توخانه نشینی چو زن
نظامی گنجوی سراینده «منظومة خسرو و شیرین» میفرمایند
زن چیست نشانه گاه نیرنگ در ظاهر صلح و در نهان جنگ
در دشمنی آفت جهان است چون دوست شود بلای جان است
چون غم خوری، او نشاط گیرد چون شاد شوی، ز غم بمیرد
این کار زنان راست باز است افسون زنان بد دراز است
در جای دیگر نیز مینویسد:
به گیلان در چه خوش گفت آن نکوزن
مزن زن را، چو خواهی زن ، نکو زن
مزن زن را ، ولی چون بر ستیزد
چنانش زن که هرگز بر نخیزد
اوحدی نیز گفته است:
چو به فرمان زن کنی ده و گیر نام مردی مبر ، به ننگ بمیر
ناصر خسرو نیز چنین میگوید:
بگفتار زنان هرگز مکن کار زنان را تا توانی مرده انگار
وزاندازه بیرون مرو پیش زن نه دیوانه ای؟ تیغ بر خود مزن
در گلستان سعدی با همه ادعاهائی که از استادان بزرگوارمان شنیدیم می خوانیم که « مرد بی مروت زنست و عابد باطمع رهزن» و یا « مشورت با زنان تباه است و سخاوت با مفسدان گناه» این را نیز می دانیم که « شوی زن زشت روی،نابینا به»
و یا در حکایتی سعدی زن باره ای « پند» می دهد که:
وزاندازه بیرون مرو پیش زن نه دیوانه ای؟ تیغ بر خود مزن
و باز حکایت دیگری در همین بوستان قراراست در روز «رستاخیز» « زنانی که طاعت به رغبت برند» از مردان «ناپارسا» پیشی گیرند وبعد،می رسیم به عدالت گستری سعدی:
تراشرم ناید زمردی خویش که باشد زنان را قبول از تو بیش؟
زنان را بعذری معین که هست زطاعت بدارند گه گاه دست
تو بی عذر یک سو نشینی چو زن رو ای کم ز زن، لاف مردی مزن
چو از راستی بگذری، خم بود چه مردی بود کززنی کم بود؟
ویا
ز بیگانان چشم زن کور باد چو بیرون شد از خانه، در گور باد
و
زن خوب خوش طبع رنجست و بار رها کن زن زشت ناسازگار
و
یکی گفت کس را زن بد مباد دگر گفت زن در جهان خود مباد
و
تو زن نو کن این دوست هر نو بهار که تقویم پاری نیاید به کار
مرحوم رهی معیری که به توضیح بیشتری نیاز ندارد:
نه تنها نامراد آن دل شکن باد که نفرین خدا بر هر چه زن باد
پرسش این است که در کدام زمینه ی دیگر می توان بااین بی حرمتی و بی شرمی سخن گفت و به دردسر نیافتد؟
سنائی می سراید:
حمله با شیر مرد همراه است حیله کار زن است وروباه است.
و مولوی:
هر بلا کاندر جهان بینی عیان باشد از شومی زن در هر مکان.
و ناصر خسرو:
مگوی اسرار حال خویش با زن که یابی راز فاش از کوی و برزن
یا در قابوس نامه را هم آمده است:
« دختر نابوده به ، چون ببود یابه شوی، یا به گور»،
سعدی در باب حکمت میفرماید « مشورت با زنان تباه است و سخاوت با مفسدین گناه »
واین ستیزه و خشونت از فرهنگ تا دین ما ، از زن به عنوان دختر در خانواده تا نقش همسر و بعد از آن در لباس مادر همچنان باقیست
این خشونت حتی در میانسالی یا دوران پیری یک زن ادامه دارد خشونتی که محدود میکند و ناتوان میداند تفکری که زن را عامل گناه میداند و شیطان حقارتی که زن را کم عقل میشمرد
به امید روزی که در هیچ کجای دنیا با واژه برتری جنسی یا خشونت رفتاری علیه هیچ نوع از موجود روبرو نشویم
عواقب جملات زیر با نویسنده است
((طلسم اسارت زن در ازدواج نهفته است . اما چه فایده که زنان چنان نابالغ مانده اند که اسارت و وابستگی را کاملا به رهایی و ازادی ترجیح می دهند. یکی از ارکان این علاقه به بردگی و اسارت ساختار پدر سالار جوامع عقب مانده است .آرزو و حسرت همسر و فرزندان خوب داشتن که به شدت توسط جامعه پدر سالار تبلیغ می شود حق آفرینش را از زن می دزدد بدنش را مسموم میکند و رشد طبیعی اش را مختل می سازد تا او را در ناآگاهی ، فقر و وابستگی نگه دارد . نهاد رسمی ازدواج زن را به زائده ای تبدیل میکند که کاملا وابسته بماند. آگاهی اجتماعی اش را می خشکاند ، تخیلاتش را از کار می اندازد فقط برای اینکه تحت حمایت مرد خویش قرار گیرد . در حقیقت ازدواج چیزی جز یک دام برای تحقیر زندگی نیست . ازدواج برای زنان آگاه همواره چیزی جز خوار شمردن و تجاوز به زندگی او و فاسد ساختن پویایی او نبوده اما برای اکثریت زنانی که هیچ مشغله ذهنی برای زندگی کردن ندارند و ازادی برای انها بی معنا و حتی ترسناک است ازدواج تنها سرپناه برای در امان ماندن از تنهایی است.این ترس از تنهایی نتیجه عدم تربیت در خانواده پدری است . تنها کسی که می تواند تو را نجات دهد یک مرد است . تمام بدبختی زنان از همین حکم دروغین و خطرناک اغاز می شود.زن به هر پیشرفتی که دست پیدا می کند آن را برای رسیدن به مردی ایده ال تلقی می کند که او را از دست شخصیت ناهنجار خود که باعث وحشت از تنهایی شده رهایی می بخشد.
اما گلدمن 1880- بیداری زنان ))
بخشی از این نوشته قبلا جمع آوری و در مورد خشونت علیه زنان برای نمایش قصه ظهر جمعه آورده شده بود که علت تکرارش شاعرین صاحب آثار و شعر هاشان بود