یادداشت کارگردان:
"خفهشو عزیزم!" به علم باستانشناسی تعلق دارد. جایی که هر داستان سه بار و به سه گونه روایت میشود. در این فضا، هر مسیر به واسطه یک پیچ ناگهانی به پرتگاه میرود، یا در یک گفتوگوی بیواسطه، بدون واژههایی که نقاب بر چهره داشته باشند، راهی به رهایی میگشاید. اینجا جایی است که با گفتوگو، اجزای نادیدنی تنمان را برای هم به نمایش میگذاریم؛ جایی که واژهها را نه برای پنهان شدن، بلکه برای آشکار کردن حقیقت به کار میبریم. "خفهشو عزیزم!" در نهایت شاعرانگی و ادیبانه بودن خود، فضایی خارج از نقشه، حقایق و مرزهاست. بهطوریکه اصلاً فضا رمانتیک نیست، بلکه بیپرده و صریح است؛ و گاه با خندهای که قطرات اشک، دهانمان را شور میکند، خود را به سوی ثبت وقایع و فجایعی که بر ما رخ داده، میبرد.