فواصل انسانی
/ رضا بهکام/
نمایش «کنتور» که این روزها در تماشاخانه «هیلاج» اجرا میشود بر اساس متن نمایشی «کمدی سیاه» منسجم میشود، متنی که «پیتر شَفر» نمایشنامهنویس شهیر بریتانیایی در سال 1965 آن را نگاشت و در همان سال بر روی صحنه رفت. نمایشی که در آن سالها یک کمدی اسلپ استیک و با شوخیهای جنسی فراوان شناخته شد که مرز خنداندن را برای تماشاگران آن دوره به گفته ژورنالیست های وقت جابجا میکرد. ایده اصلی بر اساس تغییر نور صحنه صورت گرفت تا عکسالعملهای مهمانان یک مهمانی که با ورود همسایگان به علت قطع برق ساختمان رخ داده بود به سلسله اتفاقات کُمیک و شوخطبعانهایی منجر شود، نمایشی که در آن دوران در انگلستان به خصوص در شهر لندن با اجراهای پی در پی تا سال 1967 با انتقاد منتقدان به دلیل طولانی بودن مواجه شد و ضعفی برای نمایشنامه «شفر» به حساب می آمد اما اقبال مردمی باعث شد تا منتقدان آن دوره پا پس کشیده
... دیدن ادامه ››
و ساکت شوند.
«حسین حیاتی» کارگردان اثر، ایده اصلی بازی با نور در نمایش «کمدی سیاه» و مضمون داستانی مهمانی آن را با تغییراتی متناسب با فرهنگ ایران تطابق داده و تلاش کرده تا با کاهش حجم شوخیهای جنسی نسبت به متن اصلی، آن را اجرا پذیر کند. در واقع اجرا پذیر کردن چنین متنهایی در ایران نیاز به بازخوانیها و ایضاً بازنویسیهای متعدد چه بسا در طول تمرینات از سویی و ریسکپذیری در اجرا از سویی دیگر را برای سازندهاش در پی دارد که به دو دلیل چنین متونی خواهناخواه در آستانه پرتگاه قرار میگیرند؛ دلیل اول: افتادن نمایش در ورطه تئاتر آزاد و مبتذل و دلیل دوم: زیر تیغ سانسور قرار گرفتن متن از سوی ممیزی دولتی؛ به نظرم کارگردان اگرچه که در انتخاب متن با توجه به دو دلیل فوقالذکر شهامت به خرج داده اما نمیتوان از ریسک پذیر کردن پروژهاش در برابر تیغ سانسور و همینطور از گزند قلم و زبان منتقدان سطحیبین و مبتذل انگار غافل بماند که او آنها را نیز به جان خریده است.
«حسین حیاتی» در مقام نویسنده، متن «کنتور» را به سوی یک کمدی موقعیت پیش برده تا از روند کمدی بزن و بکوب فاصله گرفته باشد اگرچه که به سبب حفظ ضرب آهنگ صحنهها از اسلپ استیک متن اصلی «کمدی سیاه» نیز غافل نشده و بارقههایی از آن در طول نمایش موج میزند.
شایان ذکر است که هم سطح بودن بازیها در شخصیتهای نمایش «کنتور» به مخاطبان نمایش کمک میکند تا با همه آنها همراه شود و یا تنها یکی را به عنوان ستاره صحنه با اندکی فاصله از دیگران انتخاب کند. بازیهای یکدست و مطلوب با حفظ تمپوی مناسب بر اساس جنس هر صحنه بهمراه هماهنگی بازیگران در برقراری دیالوگهای پینگ پونگی در آنهای درست از موارد مثبتی است که تماشاگران را در ریتم کلی و نسبی نمایش نگاه میدارد.
«کنتور» ازجنس «کمدی سیاه» پیتر شَفر است که در اقتباس و بازنویسی به سوی برداشتی آزاد با مؤلفههای ایرانی پیش رفته و نویسنده در تلاش بوده تا از فرهنگ ایران و تیپهای مردمی بهره برده، تا گویی ما حین تماشای نمایش به یاد یکی از دوستان خود با همان مشخصات بیافتیم که این خود برای طراحی شخصیت بومی از روی یک متن خارجی در اقتباس کار دشواری است که شخصیتها را در صورت آشنا نبودن به امر اقتباس و عدم شناخت جامعه ایرانی به سمت شخصیتهای تخت و یا تیپهای مقوایی پیش میبرد اما «حسین حیاتی» با درایت توانسته با حفظ اسلوب نمایشنامه «پیتر شَفر» از منظر کمدی اسلپ استیک با اضافه کردن کمدی موقعیت به ژانر داستانی و همچنین کاهش شوخیهای جنسی نسبت به متن اصلی، اثرگذاری محافظهکارانه خود را به روی مخاطبان خود به وجود آورد و با قرار گرفتن شخصیتها در موقعیتهایی با مضامین انسانی و اخلاقی علاوه بر بُعد دادن به شخصیتها، داستان را نیز از حیث وضعیت اخلاقی و سِیر پلات درونی روایت دچار تحولات شخصیتی کند.
عنصر نور در نمایش «کنتور» خود یک شخصیت مکمل است که در صورت بودن و یا نبودنش مانند تلنگری به وضعیتهای اخلاقیِ آدمهای نمایش است لذا کارگردان در صورت صرف وقت روی طراحی نور و خطوط نوری بیشتر میتواند نمایشی با ظرافتهای بالاتر را برای تماشاگرانش به ارمغان آورد.
با توجه به آنکه اصولا در تئاتر صحنه، رفتن به سمت نمایشهای کمدی به دو دلیل صدر الشرح، خود یک ریسک برای سازنده آن به حساب میآید اما به نظر من «حسین حیاتی» توانسته از این آوردگاه سربلند بیرون آید و در صورتی که او به برخی جزئیات صحنه بیشتر بپردازد میتواند کیفیت اثرش را نیز بهبود بخشیده تا کمدی سرحالتر و موفقی را بر اساس یک اقتباس آزاد از روی یک نمایش خوش پیشینه و تاریخدار به دست آورد.