نمایش های جوکی تنها به صرف خنداندن مخاطب به هر ترفندی تولید و اجرا می شود
خنداندن تماشاگران بدون برانگیختن حس تفکر آنها
نگاه سطحی در ارائه آثار نمایشی برای به خنده واداشتن مخاطبان
نمایشی که بر پایه جوک بنا شده بهجای گفتوگویی انسانی و حرفهای، به صحنهای از آشفتگی و حرفهای طبقاتی تبدیل شده و که معمولا" بازتاب گستردهای در فضای مجازی هم خواهد یافت.
گفتوگو در رسانه پیش از هر چیز «دانش» است، اما نمایش های جوکی صرفاً «حرف زدن». واعمال دم دستی و بی مایه
که بیشتر در فضای بیقانون و پرهیاهوی گفتوگوهای اینترنتی است. بسیاری از این نمایش ها ، نه شناختی ازهنر ومخاطب دارند، نه خط قرمز و چارچوبی ازصحنه تئاترمیشناسند و نه دغدغهای برای تولید اثری با ارزش و محتوایی دارند.
آنچه از ایننمایش ها باقی میماند، بیشتر خوراکی برای «ترند شدن» است
... دیدن ادامه ››
تا تفکر و آگاهی. محصول نهایی، برنامههایی پرزرقوبرق اما کممایه است؛ نمایش های بر پایه گفتوگوهایی که نه احترام به مخاطب در آن رعایت میشود و نه درکی از اخلاق حرفهای وجود دارد، در نتیجه، صحنه ای که باید محل تبادل اندیشه باشد، به صحنهای برای خودنمایی و جنجال بدل شده است.
وقتی نمایش ، شوخی با شعور مخاطب میشود
در سالهای اخیر، فضای نمایش ، میزبان برنامههایی شدهاند که در ظاهر عنوان «طنز» را یدک میکشند، اما در عمل چیزی جز سرگرمی سطحی و نمایش خود نیستند،نمایش ها و گفتوگوهایی که بهجای عمق، شوخی دارند؛ بهجای فهم، قهقهه؛ و بهجای محتوای رسانهای، صرفاً دقایقی برای وایرال شدن در شبکههای اجتماعی فراهم میکنند.
در این میان، مرز میان «طنز» و «توهین»، میان «صراحت» و «بیادبی»، عملاً از بین رفته است. بسیاری از این کارگردان وبازیگران نه شناختی از تئاتر دارند و نه مهارتی درکارگردانی وبازیگری واجرای تئاتر ؛ تنها بهدنبال حرکات و جملاتیاند که بتواند «بازدید» بیشتری جمع کند.
نمونه روشن این روند را میتوان در تئاتر های جدیدی دید ؛ کهبنام تئاتر کمدی و استندآپکمدی تلاش میکنند فضایی شاد و خنده آور بسازند، اغلب آثاری هستند که به بیموضوعی، شوخیهای بیربط و گاه حرکات غیر اخلاقی و دور از انتظار جامعه وتحریکآمیز ختم میشود،در این گونه نمایش ها بهجای گفتوگویی انسانی و حرفهای، به صحنهای از آشفتگی و حرفهای طبقاتی تبدیل می شود و غالبا" با بازتاب گستردهای در فضای مجازی هم روبروی می شود . و همین فضای مجازی مجوزی برای دوباره کردن آن را برای آنها صادر می کند .
در قالب طنز ، ؛ «وایرال شدن» هدف است، نه تولید اثر هنری ؛ و «دیده شدن» مهمتر از «درک شدن».
نتیجه روشن است: تئاتری که باید بستری برای انتقال تجربه، اندیشه و احترام به مخاطب باشند، به میدان خودنمایی و بازی با مرزهای اخلاق بدل شده. هنرمندان تئاتری که زمانی در قاب صحنه، رعایت ادب و ساختار هنر را میآموختند، امروز در فضای بیقانون مجوزهای اداری ومسئولین بی تعهد، از همان چارچوب تهی شدهاند.
در چنین فضایی، خنده جای تفکر را گرفته، جنجال جای هنررا، و رسانه ــ بهجای آنکه پل آگاهی باشد ــ به آینهای برای نمایش بیپایان خود تبدیل شده است.
هر چند همیشه این گونه نمایش ها در چند ساعت، شبکههای اجتماعی را پر کرده وگاهی به یکی از داغترین موضوعات روز بدل می شود، اما ، خندهها زود تمام میشود و آنچه ماند، تلخ است: شوخی هایی از جنس توهین به افکار عمومی جامعهای که سالهاست زیر بار فشار اقتصادی، تبعیض و احساس نابرابری است، دیگر تاب شنیدن شوخیهای طبقاتی را ندارد، در چنین فضایی، هر کلمهای میتواند یادآور شکافی باشد که در زندگی واقعی، هر روز عمیقتر میشود.
این گونه نمایش ها فقط درباره یک ملت ومردم یک کوچه ومحله نیست ، درباره نوعی نگاه است ، نگاهی که هنوز در بخشی از جامعه و میان برخی چهرههای رسانهای واداری ریشه دارد؛ نگاهی که محل زندگی، مدل لباس و سطح رفاه را معیار «شأن اجتماعی» میداند.؛ تصویری آمیخته با خودبرتربینی و بیفاصله با مفهوم «نوکیسگی فرهنگی».
در واقع، ماجرا فراتر از یک نمایش است. وقتی برنامههایی بدون نظارت، بدون پژوهش و بدون درک در فضای عمومی منتشر می شوند، خروجی همین میشود؛ جملاتی که در لحظه شاید خندهدار بهنظر برسند، اما در حافظه جمعی جامعه، زخمی تازه باز میکنند.نمایش های جوکی فقط یک نمونه است از نسلی از هنرمندان که میان «خودافشایی برای وایرال شدن» و «مسئولیت اجتماعی» مرز روشنی نمیبینند.
در نهایت، وجود چنین نمایش های حتی با مجوز رسمی ؛ نمادی از سطحیگرایی بخش فرهنگی وهنری ادارت مربوطه است.