صدای برنارد: راستی شما از آقای رابرتز، همون همسایهای که دو تا پسر دوقلو داشت، خبر ندارین؟ خیلیوقته ندیدمش.
مایک (کلافه شده): دو تا دوقلو یعنی چهار تا؟
صدای برنارد: نه کلا دو تا.
مایک: نه، متأسفم که تو این مورد هم نمیتونم بهتون کمکی کنم...
صدای برنارد: این روزا غیبشدن آدما عادی شده مایک عزیز.
مایک: بله. ظاهرا شما حسابی با همسایههاتون پسرخالهاید. زنم تا حالا بهم نگفته مایک عزیز! فقط از تعابیری مثل فندق و هسته خرما و... اینا استفاده می کنه.
صدای برنارد: بسیار خب. بسیار خب. امیدوارم سقف شما چکه نکنه!
مایک: دستکم امشب. ممنون آقای.....؟
صدای برنارد: تو هم شورشو درآوردی. ولی اگه میخوای بدونی من برناردم.
مایک: شب بارونی خوبی داشته باشین.