در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال | john: قیصر : «کریم؟! کدوم کریم؟» میتی : «کریم آب منگل ، میشناسیش؟ آره؟ از
S4 > com/org | (HTTPS) 78.157.41.90 : 22:58:37
قیصر : «کریم؟! کدوم کریم؟»

میتی : «کریم آب منگل ، میشناسیش؟ آره؟ از ما نه, ازاونا آره، که بریم دوا خوری. تو نمیری به موت قسم اصن ما تو نخش نبودیم، آره نه گاز دنده دم هتل کوهپایهٔ دربند اومدیم پایین، یکی چپ یکی راست یکی بالا یکی پایین عرق و آبجو جور شد رو تخت نشسته بودیم داشتیم می‌خوردیم. اولی رو رفتیم بالا، به سلامتی رفقا، لولِ لول شدیم، دومی رو رفتیم بالا به سلامتی جمع، پاتیل پاتیل شدیم؛ سومی رو اومدیم بریم بالا آشیخ علی نامرد ساقی شد. گفت بریم بالا، مام رفتیم بالا. گفت به سلامتی میتی؛ تو نمیری به موت قسم خیلی تو لب شدم؛ این جیب نه اون جیب نه تو جیب ساعتی ضامن‌دار اومد بیرون رفتم اومدم دیدم کسی نیست همه خوابیدن، پریدم تو اوتول اومدم دمه کوچه مهران بغل این نُرقه فروشیه اومدم پایین دیدم یه سره هیکل میزونیه, این جوریه, زد بهم افتادم تو جوب، گفتم هته ته! گفتم اه! یکی گذاشت تو گوشم، گفتم نامرداش؛ دومی رو از اولی قایم‌تر زد، دستمو کردم تو جیبم که برمو بیام چشام باز کردم دیدم مریض‌خونه روسام. حالا ما به همه گفتیم زدیم، شمام بگین زده، آره،خوبیت نداره. واردی که!»

قیصر-مسعود کیمیایی
:)))))))))))))))
۰۶ شهریور ۱۳۹۲
جناب جان سلام.ممنون که یاد استاد و زنده کردید.
۰۷ شهریور ۱۳۹۲
سپاس از همه دوستانی که خواندن و نظر دادن.
همون طور که توی پست قبلب گفتم.تیوال تازگی ها خیلی جدی شده.اگه خوندینو خوشتون اومد خب شما هم مطالب طنز بنویسید:)
میگردیم فلسفی ترین جاهای فیلم ها و کتاب ها انتخاب میکنیم.
خوده من میتونستم اون دیالوگ قیصر که به داییش میگه (اگه چهار بار افتاب بزنه به این بوم مردم یادشون...)...
زندگی خیلی سخت نیست.اسون بگیریمش:)
۰۷ شهریور ۱۳۹۲
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید