شب گذشته به تماشای نمایش مرد مرده نشستم
در زمان مواجهه با اثر آماده بودم که اجرایی از گروه دانشجویی با کمترین امکانات اما بیشترین میزان کارکرد رو ببینم که خوشبختانه شاهدش بودم
حسین میرزایی کارگردان نمایش مرده توانست با استفاده از کمترین ابزار آلات صحنه تاثیرات مستقیمی روی ۵ حواس پنجگانه ی مخاطب خودش بذاره که قابل تقدیره اما صرف استفاده از این روش متاسفانه نتونست چشمان مخاطبش رو میخکوب بر روی صحنه قرار بده
در ابتدای مشاهده اثر مواجه میشویم با ابتذالی از مفهوم ژیژک که میگه ابتذال زمانی دارای تعریفی زیبایی شناختی است که در پی نقد به موضوعی خاص(اجتماعی،سیاسی،…) باشد که این خود قابل تقدیر است و همین امر استفاده از تعریف ژیژک منجر به این شد که با اجرایی خارج از فرم زمان و مقداری خارج از فرم
... دیدن ادامه ››
مکان مواجهه شویم که باعث شد اثر خود هویت خود را بسازد که نیازمند این است مخاطب منطق خود را با رئالیسمی که مختص به خود نمایش است تطبیق دهد و از دل اثر نمایشی مفهوم و فرضیه خود را بسازد و سعی در تلاش برای رسیدن به مفهومی که کارگردان در پی ارائه آن بود نگردد
اما چند نکته دیگر:
۱)مرد مرده چون انسجامی در ارائه خطی داستانی(شروع،میانه،پایان)ندارد کارگردان میبایست از طریق طراحی فیگور و میزانسن چشم مخاطب رو بر روی صحنه نگه دارد و از تکرار یک فیگور جلوگیری کند زمانی که با ماسکه شدن دو بازیگر(امیرحسین صارمی،نازیلا سلطانی) در ابتدای نمایش مواجهیم نباید این کار در ادامه در کمپزیسیون های دیگر تکرار شود چون موجب میشود چشم مخاطب از درک تجربی اثر خارج شود
۲)یک بازی در سکوت بینظیر را باهاش مواجهیم که نیازمند تداوم فیگور بازیگر و میمیکش هست که در ابتدای نمایش خوب عمل میکنه ولی در ۲/۳ باقی مانده نمایش با ورود بازیگر خانوم(شادان کوچکی) این تداوم در بازی بازیگر بین نازیلا سلطانی و شادان کوچکی رعایت نمیشه بیرون زدگی های مشاهده میشه گویی دو بازیگر ناگهان هویتی دیگر پیدا میکنند که امری دلپذیر نیست و بهتره در شب های باقیمونده روی تداوم نگاه و ارتباط دو بازیگر خانوم کار بشه
۳)ترکیب بندی و میزانسن های صحنه نیاز به جای کار داره.کمی شلختگی در طراحی حرکت مشاهده میشه که مخاطب آگاه در هنگام تماشا حس میکنه روی طراحی حرکات و میزانسن ها با وسواس کار نشده
۴)بازیگر مرد(امیرحسین صارمی)حضور بسیار گیرایی روی صحنه داره و میتونه نگاه مخاطب رو روی خودش نگه داره اما در ۱/۳ ابتدای نمایش بدلیل ماسکه های زیاد این حضور رو از مخاطب میگیره و اگر تداوم حرکتی در ماسکه بودن بازیگر و روی به مخاطب قرار گرفتن بازیگر وجود داشته باشه حضور و انرژی رو بیشتر میکنه
۵)کارگردان با خلق موقعیت هایی که منجر به کمدی میشه در لحظات پایانی نمایش اگر از میزانسن های بهتر و تمیز تری استفاده کنه میتونه یک زیبایی بهتری در حرکت بده مخصوصا در هنگام تقابل بین امیرحسین صارمی و فربد تکلو
۶)کارگردان نمایش مقداری وسایل صحنه رو نسبت به زیبایی شناسی خودش شلخته چیده و نسبت به دید من مخاطب اگر ابزاری که روی صحنه اس مثل صندلی ای که در حین بازی شادان کوچکی و نازیلا سلطانی استفاده میشه در وسط صحنه باشه و از چرخش صندلی استفاده کنه میتونه از مقداری حرکت های فراروزمره بهتری استفاده کنه کماکان که در جلوتر از این موضوع اندکی استفاده میکنه اما جای استفاده بیشتری داره.این موضوع در استفاده از زیر انداز را هم میتوان دید اگر در وسط صحنه باشه که بازیگران(امیرحسین صارمی و نازیلا سلطانی)روی زیر انداز نشینن و کمی عقب تر باشن آشنایی زدایی بیشتری نسبت به یک صرف ناهار ایرانی به مخاطب میتونه بده گویی انگاری پشت سفره غذا نشستند و منجر به خلق قاب های بهتری میشه
۷)قابی در ۱/۳ پایانی نمایش ساخته میشه که فرید تکلو روی صندلی نشسته در وسط صحنه،امیرحسین صارمی کنارش و نازیلا سلطانی در کنار امیرحسین صارمی و این باعث خلق قاب زیبایی میشه اما چیزی که این قاب رو خراب میکنه فیگوری است که برای شادان کوچکی ساخته شده در سمت راست صحنه و میباست کمی تغییرات بهش داده بشه
درنهایت میتوان گفت نمایش مرد مرده اثری قابل تقدیر و قابل نقد است که میتوان از دل این نمایش ایده هایی در جهت تکامل و پیشرفت تئاتر استفاده کرد و تمام این نکات که پیشتر گفته شد صرف این است که اثر در یک سطح بالاتر و کم نقص تری قرار بگیرد
آرزوی موفقیت برای تک تک عوامل اجرایی این نمایش دارم