در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال | لاله ابید
S4 > com/org | (HTTPS) 78.157.41.90 : 09:32:22
«تیوال» به عنوان شبکه اجتماعی هنر و فرهنگ، همچون دیواری‌است برای هنردوستان و هنرمندان برای نوشتن و گفت‌وگو درباره زمینه‌های علاقه‌مندی مشترک، خبررسانی برنامه‌های جالب به هم‌دیگر و پیش‌نهادن دیدگاه و آثار خود. برای فعالیت در تیوال به سیستم وارد شوید
نقد نمایش (جایی که گوزن‌ها آواز می‌خوانند؛ مونولوگی از جنس حسرت و رویا)

لاله ابید

نمایش جایی که گوزن‌ها آواز می‌خوانند اثری تک‌پرسوناژ بود که علاوه بر بار سنگین بازیگری، چالش‌هایی در روایت داستان داشت. (نادر فلاح) که هم بازیگر و هم کارگردان این اثر بود، مسئولیت اجرای چندین شخصیت را بر عهده داشت: یاور خوش‌نام، بی‌بی موسی، رضا منیژه که مادرزاد یک پایش کوتاه است، ممد شمر اشقیاخوان، آوانس صاحب سینما، مرد ثبت احوالی. این نمایش از طریق روایت داستان زندگی یاور، به مضامینی مانند عشق، مرگ، تنهایی انسان، سرخوردگی، سرنوشت، سینما، انقلاب و جنگ می‌پرداخت.
یاور که در کودکی به دلیل گذشته مادرش مورد قضاوت جامعه بود، توسط بی‌بی موسی حمایت شد و نام “خوش‌نام” را دریافت کرد. عشق و شیفتگی او به سینما به‌عنوان بخشی از هویتش شکل گرفت، اما در نهایت، زندگی‌اش همچون قهرمانان ناکام فیلم‌های موردعلاقه‌اش رقم خورد. عشقش به زیبا هیچ‌گاه به سرانجام نرسید، ... دیدن ادامه ›› سینمایی که برایش خانه‌ای امن بود در آتش انقلاب سوخت، و در نهایت، پس از جنگ و از دست دادن دوستش رضا، سرنوشتش را در گورستان و در کنار نام بی‌نشان زیبا یافت.

یکی از ویژگی‌های برجسته متن، حس نوستالژی آن بود. ارجاع‌های پی‌درپی به فیلم‌های کلاسیک ایرانی و خارجی، موسیقی‌های خاطره‌انگیز، و یادآوری خاطراتی از سینماهای پیش از انقلاب، همگی تماشاگر را با فضایی آشنا و در عین حال تلخ روبه‌رو می‌کردند. روایت عشق بی‌سرانجام یاور، یادآور ملودرام‌های سینمای کلاسیک بود که شخصیت‌هایشان در مسیر سرنوشت، مغلوب شرایط می‌شدند.
با این حال، یکی از ضعف‌های متن، بار اطلاعاتی زیاد و عدم گسترش کافی ایده‌ها بود. متن تلاش می‌کرد تا جنبه‌های مختلفی از تاریخ، فرهنگ، سیاست و زندگی شخصی یاور را در کنار هم قرار دهد، اما برخی از این موضوعات بدون بسط کافی مطرح می‌شدند و در سطح باقی می‌ماندند. برای مثال، شخصیت زیبا و نقشش در یک گروه سیاسی، می‌توانست بیشتر پرداخته شود تا تصمیمات و سرنوشت او باورپذیرتر شود. همچنین، رابطه یاور و رضا و اهمیت سینما در زندگی‌شان، با اینکه تأثیرگذار بود، اما می‌توانست عمق بیشتری بگیرد.
یکی از نقاط قوت نمایش، کارگردانی دقیق و طراحی میزانسن‌هایی بود که با وجود تک‌پرسوناژ بودن اثر، فضای زنده و پویایی را ایجاد می‌کردند. (نادر فلاح) با بهره‌گیری هوشمندانه از حرکات بدنی، جایگیری در صحنه و تغییر موقعیت فیزیکی، توانست نمایش را از یکنواختی دور کند. حرکت در بین نقاط مختلف صحنه، نشستن و برخاستن‌های حساب‌شده، و حتی تغییر میزان شدت نور در هماهنگی با حالات احساسی یاور، همگی به تأثیرگذاری بیشتر روایت کمک کردند.
استفاده از ویدئو پروجکشن و تصاویر خاطرات سینمایی یاور، بعد بصری نمایش را تقویت کرد. این تصاویر نه‌تنها حس نوستالژی را زنده می‌کردند، بلکه به نوعی جهان ذهنی شخصیت را نیز به تصویر می‌کشیدند. نورپردازی نیز به‌خوبی در خدمت فضاسازی قرار گرفته بود؛ نورهای موضعی و تغییر رنگ‌ها باعث شدند تا لحظات احساسی نمایش عمیق‌تر و تأثیرگذارتر شوند.

یکی دیگر از نقاط قوت نمایش، بهره‌گیری از موسیقی متناسب با فضای داستان بود. موسیقی‌های شنیده‌شده در پس‌زمینه، به‌ویژه قطعاتی که یادآور سینمای قدیم بودند، در برانگیختن احساسات مخاطب نقش مهمی داشتند. انتخاب دقیق این قطعات نه‌تنها حس و حال صحنه‌ها را تقویت می‌کرد، بلکه به ایجاد ریتمی منسجم در اجرا کمک می‌کرد.

بازی درخشان (نادر فلاح)، نقطه قوت اصلی نمایش بود. اجرای چندین شخصیت متفاوت، بدون تغییر گریم یا لباس، تنها با تغییر در زبان بدن، بیان و لحن، یکی از سخت‌ترین چالش‌های تئاتر تک‌پرسوناژ است که او توانست به‌خوبی از پس آن برآید.
• در نقش بی‌بی موسی پیرزن کرمانی، خمیده شدن بدن، لرزش صدا، لهجه‌ی کرمانی، و حرکات کند او را باورپذیر می‌کرد.
• در نقش آوانس صاحب سینما، تغییر تُن صدا و اضافه کردن لهجه ارمنی، شخصیت را از سایرین متمایز کرد.
• در نقش یاور خوش‌نام، حسرت، شکست و سرگشتگی در چهره و حرکاتش موج می‌زد.

•در نقش رضا منیژه، تفاوت طول پا و لکنت زبان، او را از دیگران جدا می‌کند. نحوه راه رفتن نامتعادل و مکث‌های ناگهانی در گفتار، به شخصیت عمق بخشیده و ناتوانی او را در برقراری ارتباط، فراتر از محدودیت‌های فیزیکی نشان می‌داد.

او در تغییر بین شخصیت‌ها بدون ایجاد سردرگمی برای مخاطب، بسیار موفق بود. لحظاتی مانند اعتراف ناگفته عشق به زیبا، یاورِ خردشده زیر دست‌وپا در آتش‌سوزی سینما، یا مکث طولانی در کنار قبر بی‌نام زیبا، نمونه‌هایی از بازی‌های احساسی و درگیرکننده او بودند که کاملاً مخاطب را تحت تأثیر قرار می‌دادند.

از آنجا که نمایش بر مونولوگ‌ها متکی بود، کنترل ریتم و ایجاد فراز و فرود در اجرا اهمیت زیادی داشت. (نادر فلاح) با تغییر تُن صدا، مکث‌های حساب‌شده، و شدت احساسات، نمایش را از یکنواختی نجات داد. لحظاتی که ریتم کند می‌شد، ناگهان با اوج احساسی در صحنه‌هایی مانند آتش‌سوزی سینما یا مرگ رضا در جنگ شکسته می‌شد و تعادل اجرا را حفظ می‌کرد.

نمایش جایی که گوزن‌ها آواز می‌خوانند اثری بود که با تکیه بر کارگردانی خلاقانه، فضاسازی هوشمندانه، و اجرای درخشان (نادر فلاح) توانست اثری تأثیرگذار و تماشایی باشد. روایت پرجزئیات از سینما، عشق، و سرنوشت یک مرد درگیر گذشته و رویاهایش، حس نوستالژی و تأثیرگذاری بالایی داشت.
کارگردانی نمایش به‌خوبی توانسته بود از چالش‌های تک‌پرسوناژ بودن عبور کند و با استفاده از میزانسن‌های متنوع، بهره‌گیری از نورپردازی هدفمند، و تلفیق تصاویر و موسیقی، نمایش را از نظر بصری و احساسی غنی کند.
در نهایت، نادر فلاح با بازی بی‌نظیر خود توانست روایت پیچیده یاور را با تمام حسرت‌ها، شکست‌ها و عشق‌های ناتمامش به تصویر بکشد و تماشاگر را تا اخرین لحظه با خود همراه میکند.
ممنونم از وقت ارزشمندی که برای دیدن نمایش و نوشتن نظر گرانقدرتون گذاشتید🙏
۲۸ بهمن ۱۴۰۳
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
نقد نمایش “در انتظار گودو” اثر ساموئل بکت با کارگردانی امیرحسین جوانی

لاله ابید

جهان ساموئل بکت و نمایشنامه‌اش
“در انتظار گودو”، شاهکار ساموئل بکت، یکی از برجسته‌ترین آثار قرن بیستم است که به‌عنوان نمادی از تئاتر ابزورد شناخته می‌شود. بکت با بهره‌گیری از طنزی تلخ و کمدی‌ای که از دل پوچی بیرون می‌آید، روایتگر جهانی است که انسان‌ها در آن گرفتار تکرار، بی‌معنایی و جستجوی امید هستند. زبان ساده اما چندلایه، دیالوگ‌های تکراری و موقعیت‌های ایستا در نمایشنامه، ترکیبی از کمدی و تراژدی را ایجاد می‌کند که مخاطب را به تفکر عمیق درباره مفهوم زندگی و انتظار ... دیدن ادامه ›› وامی‌دارد.

کارگردانی و خلاقیت امیرحسین جوانی
امیرحسین جوانی در کارگردانی این نمایش نشان داد که به‌خوبی به جهان پیچیده و در عین حال مینیمال بکت و کمدی خاص او آگاه است. او توانست با حفظ روح اثر، ابعاد جدیدی به نمایش اضافه کند. استفاده از طراحی صحنه‌ای مینیمال، که بازتاب‌دهنده تنهایی و پوچی در جهان مدرن بود، به تقویت فضای ابزورد نمایش کمک شایانی کرد. یک درخت که با پارچه طراحی شده، فضایی خالی و بی‌زمان، و میزانس‌های حساب‌شده، همگی در خدمت جهان بکت قرار گرفتند.

خلاقیت‌های بصری و اجرای نوآورانه
جوانی با اضافه کردن صحنه‌های فست موشن و اسلو موشن، توانست مفهوم تکرار و کندی گذر زمان را در دنیای مدرن به‌شکلی نوآورانه به تصویر بکشد. نورپردازی هوشمندانه نیز لحظات تلخ و شیرین نمایش را برجسته کرد و حس‌وحال موقعیت‌ها را به‌خوبی منتقل کرد. رنگ‌های سرد و نورهای سایه‌دار، تکرار و ناامیدی را نمایان کردند، در حالی که لحظات ناگهانی تغییر نور، تماشاگر را در شوک و اضطراب فرو می‌برد.

بازیگری قدرتمند و ارتباط با تماشاگر
انتخاب بازیگران حرفه‌ای، یکی از نقاط قوت این اجرا بود. بازیگران توانستند با ظرافت و مهارت، طنز تلخ دیالوگ‌ها را اجرا کرده و میان خنده و تأمل مخاطب تعادل برقرار کنند. حرکات بدنی‌شان، از سکوت‌های معنادار تا حرکات فیزیکی طنزآمیز، تکرار و بی‌هدفی زندگی را به شکلی ملموس و عینی به نمایش گذاشت.

فاصله‌گذاری برشتی و ارتباط مستقیم با مخاطب
کارگردان با بهره‌گیری از تکنیک فاصله‌گذاری برشتی، فضای ابزورد نمایش را شکسته و با مخاطب به‌طور مستقیم ارتباط برقرار کرد. لحظه‌هایی چون اجرای شعر طنزآمیز “یک سگ ناز دردونه اومد توی آشپزخونه…”، در عین اینکه فضایی کمدی ایجاد کرد، به نمایش عمقی فلسفی و انسانی بخشید. این تعامل باعث شد که تماشاگر از صرفاً یک مشاهده‌گر، به بخشی از جهان اثر تبدیل شود.

جمع‌بندی و پیشنهاد
نمایش “در انتظار گودو” با کارگردانی امیرحسین جوانی، نمونه‌ای موفق از اقتباسی است که در عین وفاداری به متن، خلاقیت و نبوغ کارگردان را نیز نمایان می‌کند. استفاده از طراحی صحنه و نورپردازی مینیمال، بازیگران قدرتمند و تکنیک‌های اجرایی نوآورانه، این اثر را به یکی از جذاب‌ترین نمایش‌های این روزها تبدیل کرده است. اگر به دنبال تجربه‌ای هستید که ترکیبی از طنز، فلسفه و تأمل عمیق درباره پوچی دنیای مدرن باشد، دیدن این نمایش را از دست ندهید.
نقد تئاتر مزین‌السلطنه

لاله ابید

مزین‌السلطنه روایتی است از زنی پیشرو که در تاریک‌ترین دوران تاریخ معاصر ایران برای عدالت و حق‌طلبی مردمش مبارزه می‌کند. این نمایش که به‌خوبی توانسته دوره قحطی ۱۹۱۹ و بحران‌های سیاسی و اجتماعی ایران را به تصویر بکشد، قصه‌ای از شجاعت، ایستادگی و امید است. محور اصلی داستان، مزین‌السلطنه، یک روزنامه‌نگار پیشرو و نماینده ایران در سازمان ملل است که فراتر از زمان خود می‌اندیشد و برای احقاق حقوق مردم ایران تلاش می‌کند.

فضای تاریخی و روایت دوران
نمایش با ظرافت به تناقض‌های عمیق جامعه آن دوران می‌پردازد. در حالی که روشنفکرانی مانند مزین‌السلطنه با شجاعت ... دیدن ادامه ›› و تلاش بی‌وقفه به دنبال بازیابی حقوق ملت بودند، بی‌کفایتی و بی‌مسئولیتی سران کشور، مانند احمدشاه قاجار، به‌وضوح نمایان است. نقل قول مشهور احمدشاه که گفت: «اگر در سوییس کلم‌فروشی کنم، بهتر است تا در چنین مملکتی پادشاه باشم»، عمق ناامیدی و رهاشدگی ایران در آن زمان را به تصویر می‌کشد. این تضاد میان تلاش‌های فردی و سیستم ناکارآمد، جوهر اصلی پیام نمایش را تشکیل می‌دهد: حتی شجاعت و ایستادگی افراد برجسته، بدون حمایت جمعی، نمی‌تواند به تنهایی موجب تغییر شود.

قدرت نمایشنامه
نمایشنامه مزین‌السلطنه قدرت خود را در دو جنبه اساسی نشان می‌دهد: بازتاب دقیق و هنرمندانه تاریخ و استفاده از زبانی غنی و تأثیرگذار. نمایشنامه‌نویس با ترکیب واج‌آرایی‌ها و دیالوگ‌های موسیقایی، موفق شده فضایی پر از درد، اعتراض و مقاومت را خلق کند. صحنه‌های خواب و خاطره، که در آن شخصیت‌ها رویدادهای گذشته را روایت می‌کنند، به زیبایی ساختار روایی را پیچیده‌تر و در عین حال جذاب‌تر کرده‌اند. این لحظات نه تنها حس عمق تاریخ را به مخاطب منتقل می‌کنند، بلکه تعامل عاطفی میان شخصیت‌ها را تقویت می‌کنند.

نقش‌آفرینی بازیگران
بدون شک، بازی بازیگران مزین‌السلطنه یکی از نقاط اوج این اثر است.
فاطیما بهارمست در نقش مزین‌السلطنه، با صدایی محکم و چشمانی پر از جرات و باور، به‌خوبی تمام ابعاد شخصیتی این زن پیشرو را به تصویر کشیده است. او در لحظاتی که شخصیتش با شک و تردید درونی دست‌وپنجه نرم می‌کرد، مخاطب را به عمق شخصیت مزین‌السلطنه می‌برد. اوج بازی او در صحنه‌ای بود که مزین‌السلطنه در برابر شاه می‌ایستد؛ سکوت‌های معنادار، مکث‌های دقیق و بیان پرقدرتش، این صحنه را به یکی از لحظات به‌یادماندنی نمایش تبدیل کرد.

الهام شعبانی نیز در نقش عشرت، زن سرخورده‌ای از طبقه پایین جامعه، درخشید. او با زبان بدن و تغییرات احساسی بی‌نظیرش، عمق رنج و خشم نهفته این شخصیت را به‌گونه‌ای منتقل کرد که مخاطب را به هم‌ذات‌پنداری وامی‌داشت. حتی سکوت‌های او روی صحنه به اندازه دیالوگ‌هایش تأثیرگذار بودند. تسلط او بر تکنیک‌های صدا و تغییر تن در لحظات مختلف، از خشمی کنترل‌شده تا فروپاشی احساسی، بازی‌اش را به یکی از نقاط قوت نمایش تبدیل کرد.

هماهنگی میان این دو بازیگر در صحنه‌های مشترک، به‌ویژه جایی که عشرت از مزین‌السلطنه درخواست کمک می‌کند، نشان‌دهنده توانایی آن‌ها در ایجاد شیمی قوی روی صحنه است. این تعامل، نه تنها حس واقع‌گرایی به نمایش اضافه کرد، بلکه تأثیر عاطفی صحنه را دوچندان نمود.

یکی از جذاب‌ترین عناصر این نمایش، صحنه‌‌ی خواب بود که خاطرات با روایت گذشته و حال در هم تنیده می‌شدند. میزانسن‌های دقیق، به‌ویژه در صحنه‌هایی که شخصیت‌ها رویدادهای گذشته را از منظر خود بازگو می‌کردند، حس عمیقی از ارتباط و همدلی میان سه زن اصلی داستان ایجاد کرد. این ساختار نه تنها به روایت نمایش عمق بیشتری بخشید، بلکه مخاطب را درگیر کشف و فهم لایه‌های پنهان داستان کرد.

جنبه‌های هنری نمایش
طراحی صحنه و نورپردازی در مزین‌السلطنه، با وجود سادگی، بسیار تأثیرگذار بود. استفاده از نور به‌عنوان یک عنصر روایی، حس حرکت میان واقعیت و استعاره را در طول نمایش تقویت می‌کرد. نورپردازی، با رنگ‌های سرد در لحظات ناامیدکننده و رنگ‌های گرم در صحنه‌های سرشار از امید و شجاعت، توانست به‌خوبی فضای عاطفی هر صحنه را منتقل کند. سایه‌ها، به‌ویژه در صحنه‌های مربوط به دوران قحطی و فریادهای خاموش مردم، به شکل هنرمندانه‌ای مخاطب را در فضای تلخ آن دوران غوطه‌ور می‌کرد.

موسیقی نیز در نقطه اوج خود بود؛ صدای خواننده زن، گویی از دل تاریخ برمی‌خاست و فضایی احساسی و پرقدرت را ایجاد می‌کرد. این موسیقی نه تنها همراه لحظات پرشور نمایش بود، بلکه به‌عنوان فریادی برای آزادی و عدالت عمل می‌کرد.

جمع‌بندی
مزین‌السلطنه نمایشی است که تاریخ را با نگاهی متفاوت روایت می‌کند. با متن قدرتمند، کارگردانی دقیق و بازی‌های بی‌نظیر، توانسته داستانی از شجاعت، امید و مقاومت را به تصویر بکشد. این نمایش تنها بازتابی از تاریخ نیست؛ بلکه پلی است میان گذشته و حال، که پیام روشنی برای نسل امروز دارد: حق‌طلبی و ایستادگی، حتی در تاریک‌ترین روزها، می‌تواند الهام‌بخش نسل‌ها باشد. اگر به دنبال تجربه‌ای هستید که قلبتان را تکان دهد و ذهن‌تان را به تفکر وادارد، دیدن این اثر را از دست ندهید.
 

زمینه‌های فعالیت

تئاتر

تماس‌ها

lalehabid