نقد پنهانِ یک ساختار آشکار؛ یادداشت بر نمایش «نامه اداری» به گزارش سینماخانه؛ نمایش «نامه اداری» به کارگردانی آریو راقب کیانی از همان لحظهی ورود مخاطب به سالن، جهان خود را بیهیچ تعارفی بر او تحمیل میکند؛ جهانی که بهشدت آشنا است، روزمره است و در عین حال هراسآور. دکور صحنه با دقت و وسواسی […]
نقد پنهانِ یک ساختار آشکار؛ یادداشت بر نمایش «نامه اداری»
به گزارش سینماخانه؛ نمایش «نامه اداری» به کارگردانی آریو راقب کیانی از همان لحظهی ورود مخاطب به سالن، جهان خود را بیهیچ تعارفی بر او تحمیل میکند؛ جهانی که بهشدت آشنا است، روزمره است و در عین حال هراسآور. دکور صحنه با دقت و وسواسی چشمگیر طراحی شده است: میزها، صندلی چرخدار، فرمها و چیدمانی که هر تماشاگر ایرانی دستکم یکبار تجربهاش کرده و با دیدنش فوراً حس قرار گرفتن در یک اداره یا سازمان رسمی در ذهن تداعی میشود. همین آشناییزدگی باعث میشود که نمایش پیش از آغاز رسمی نیز معناپردازی را شروع کرده باشد.
طراحی لباس و گریم، کاملاً منطبق بر تیپ و شخصیت هر نقش، به شکلی حسابشده انجام شده است. هر لباس، بخشی از جهانبینی و موقعیت اجتماعی کارمند را بازتاب میکند؛ از کارمندان خسته و کمدرآمد تا بالادستیهای مقرراتگرا و ناظرانی که سایهشان بر سر همه سنگینی میکند. این هماهنگی در ظاهر و شخصیت، درک مخاطب از روابط اداری را تسهیل کرده و اجازه میدهد ذهن او سریعاً وارد فضای رئالیستی-طنز نمایش شود.
هسته اصلی نمایش، حول محور زبان جدید «تایدپه» میچرخد؛ زبان اداری تازهای که در کارزار عمومی برای سادهسازی ـ یا بهتر بگوییم پیچیدهسازی نوین ـ انتخاب شده و کارمندان موظف به یادگیری آن هستند. نمایش با هوشمندی از این زبان بهعنوان ابزاری برای نقد ساختار اداری استفاده میکند: جایی که فرمها تغییر میکنند، واژهها بیمعنا میشوند و کارمند در میان مقررات جدید گم میشود. اداراتی که شاید بهظاهر برای نظم طراحی شدهاند، اما در عمل زبان را به ابزاری برای کنترل و فاصلهگذاری تبدیل میکنند.
نکته مهم این است که نمایش با ظرافت نشان میدهد هدف پنهان زبان جدید، محدود کردن شباهت میان کلمات است؛ کنایهای دقیق به تلاش سیستمهای اداری برای حذف ابهام، حذف تنوع، و ایجاد ساختاری که در آن هیچکس چیزی شبیه چیز دیگر نگوید، ننویسد و فکر نکند.
نمایش، به تناقضهای نظام اداری امروز اشاره میکند؛ از برگزاری دورههای آموزشی خارج از ساعت کاری گرفته تا قوانین بیمعنایی که تنها کاغذبازی را افزایش میدهد. طنز تلخ و رئالیستی اثر درست همینجا آغاز میشود: جایی که کارمند باید زبان تازهای یاد بگیرد، کلاس برود، مهارت تازهای کشف کند، اما در عمل هیچچیز تغییری نمیکند و ساختار سخت و فرسوده، همان است که بود.
یکی از جذابترین ایدههای اجرایی نمایش، استفاده از ماسکها و صورتکها در کلاسهای آموزشی است. ماسکهایی با دهانی نیمهباز یا لبهایی آویزان، که زیبایی بصری صحنه را افزایش داده و مخاطب را وارد لایه نمادین اثر میکنند. این ماسکها یادآور این حقیقتاند که در ادارات، هر کس چهرهای پنهان، نقابی احتمالی و رفتاری دوگانه دارد. کارمندان پشت نقابها پنهان میشوند، اطاعت میکنند، لبخندهای مصنوعی میزنند و در نهایت خود واقعیشان را دفن میکنند.
انتخاب بازیگران به شکلی آگاهانه و ظریف انجام شده است. یکی از نقطههای قوت نمایش، نقش نِلی است؛ شخصیتی که با طنز رفتاری و حضور گرمش، فضای خشک و رسمی نمایش را تعدیل میکند. هر بار که نلی وارد صحنه میشود، انرژی تازهای جریان مییابد و مخاطب برای لحظاتی از فضای اداری سنگین رهایی پیدا میکند.
در مقابل، نقش ماریا از نظر دراماتیک یکی از تأثیرگذارترین شخصیتهای نمایش است. ماریا که بار اصلی کارهای اداره را به دوش میکشد، نه قدرت دارد، نه پست بالا؛ تنها انرژی و مسئولیتی بیپایان دارد. او کارهای دیگران را انجام میدهد، خریدهای شخصیِ بالادستیها را بر عهده میگیرد و در نهایت فشاری را تحمل میکند که فراتر از جایگاهش است. شخصیت ماریا به شکلی ملموس، حقیقت تلخ نیروی کار اداری را نمایش میدهد: پرتلاش، کمصدا، اما همیشه نادیدهگرفتهشده.
نمایش از روابط پنهان در سازمانها نمیگذرد. زیرآبزنی، رقابتهای کوچک، ترس از ناظر و مدیری که «همه را زیر نظر دارد»، همه بخشی از ساختار دراماتیک هستند. جملهای که دو بار در نمایش تکرار میشود ـ «هر موقع پای منافع خلق در میان باشد، ما حالمون از هیچ چیز به هم نمیخورد.»
بهخوبی فضای ریاکارانهی برخی ساختارها را آشکار میکند؛ جایی که منافع خلق، پوششی برای منافع شخصی است.
شخصیت «پی»، که بیهیچ دیالوگی تمام زمان را تنها با بازی بدن، چشم و دست سپری میکند، یکی از عناصر خلاقانه نمایش است. حضور خاموش اما تأثیرگذار او، ظرفیت دیگری از بیان غیرکلامی را وارد اثر کرده است. مرگ پی در پایان نمایشیست از پوچی، از بیهودگی، از فرسودگی نیروی انسانی در دل سیستمهایی که هیچ جایی برای حقیقتِ انسان باقی نمیگذارند.
در مجموع، نمایش «نامه اداری» اثریست که با وجود مدت طولانی یکساعتونیمه، به مدد ریتم خوب، بازیهای قابلقبول، دکور متحرک و طراحی صحنهی هوشمندانه، اجازه نمیدهد مخاطب خسته شود. این اثر بهخوبی توانسته است تصویری چندلایه از ساختارهای اداری معاصر ارائه دهد؛ ساختاری که هم آشناست، هم خندهدار، هم ترسناک.
اگر به نمایشهایی با طنز اجتماعی، نقد ساختار و درونمایههای انسانی علاقهمندید، پیشنهاد میکنم این نمایش را ببینید و تجربهاش را از دست ندهید.
نمایش «نامه اداری» به نویسندگی واسلاو هاول و کارگردانی آریو راقب کیانی از روز سهشنبه بیستم آبان ماه در سالن استاد انتظامی خانه هنرمندان به روی صحنه رفته است.
کارگردان این نمایش، «نامه اداری» را در سبک کمدی سیاه و روایتگر پادآرمانشهری توصیف کرده است که در آن کارکنان یک سازمان با ورود یک زبان جدید به نام تایدپه به مکاتبات اداری دچار مشکل در ارتباطات میگردند.
گفتنی است آریو راقب کیانی پیش از این نمایش “هتل کوهستانی” از همین نویسنده چک تبار را روی صحنه برده است که با استقبال مخاطبان تئاتر مواجه شده بود.
بهادر باستان حق، الناز شاهوردی، محمد سلطانی، نسا توافق، مهرو ذبیحی، علیرضا شایانی، علی ایزدی سفیددشتی، نیما زنده روحیان، زهرا انصاری فرد، آیناز کاکاوند و پویا فراهانی در نامه اداری نقش آفرینی می کنند.