کار سرگرم کننده ای بود با پایان بندی خیلی بد . کلا کار جزو اون دسته از تاترهاییه که فقط مناسب سرگرمیه همین و بس. البته این لحظات دلچسب با بازی بسیار خوب بازیگران همراهه. بخصوص مه لقا باقری که بیان و بدن فوقالعاده ای داره و یک بازیگر شش دنگ آماده است
نمایشی بود که به دلیل لباس دکور و ادبیات منو به دهه چهل و فضای لوتی منشی و لات باز و شبون بیمخی برد. و حتی سالهای قبل زمان قاجار اما محتوا و تم نمایش به کل تاریخ مربوط میشه مردم باری به هر جهتو بوقلمون صفت. مه لقا باقری هم خیلی رها بود و این بر جذابیتش میافزود. بعضی جاها از داستان پرت میشدم چون ریتم کندی پیدا میرد. بخش پایانی نمایش میشه گفت نجات دهنده کل ریتم و رضایت مخاطب بود.
بازی با کیفیت مه لقا باقری و بازی نه چندان مسلط هدایت هاشمی که نشان از تمرین کم و سهل انگاری داشت و باقی بازی ها که چیزی بین این دو بودند.
باز هم در نحوه خروج بعضی بازیگران از گود و گذر صحنه ضعف هایی وجود داشت، چنان که حتی روایت داستان را تحت تاثیر قرار می داد.
کار اثر ارزشمندی ست با متنی خوب که می تواند بارها اجرا شود، تصور می کنم این کار نیازمند بازبینی و نقد توسط کارشناسان و رفع موارد اندکی ست که می تواند آن را به اثری بسیار درخور تبدیل نماید، وگرنه درون مایه کار از حیث درک ساختار اجتماعی ایران معاصر و درک نظام قدرت بسیار هم درخشان می نماید؛ گاهی فضایی از نوع شکسپیر و گاهی جنس بیضایی را می شد در متن و فضای داستان مشاهده کرد که البته برای من می تواند به عنوان نقطه قوت باشد، نه ضعف.
فرصتی باشد بیشتر خواهم نوشت...