«تیوال» به عنوان شبکه اجتماعی هنر و فرهنگ، همچون دیواریاست برای هنردوستان و هنرمندان برای نوشتن و گفتوگو درباره زمینههای علاقهمندی مشترک، خبررسانی برنامههای جالب به همدیگر و پیشنهادن دیدگاه و آثار خود. برای فعالیت در تیوال به سیستم وارد شوید
به آگاهی می رساند اجرای روز پنج شنبه ۳۰ سانس ۲۲:۱۵ و جمعه ۳۱ شهریورماه این نمایش لغو شده است. خریداران محترم لطفا برای بازگشت هزینه بلیت، شماره کارت، نام صاحب کارت و کدپیگیری بلیت خود را به support@tiwall.com ارسال کنید.
در.د بر شما
هیچ اجرای ویژهای باز نشده بانو کمالی، بلکه همان اجرای سولد آت ساعت ۱۸:۴۵ به ساعت ۱۸:۰۰۰ منتقل شده که آن همه اینها از سوی سالن و گروه محترم به همان ترتیب زمانی اعلام شد.
همیاری عزیز
من عضو تیوال پلاس هستم قاعدتا باید از قبل به من اعلام بشه اما امروز ساعت 7 شب بعد از اینکه خرید روزهای تازه از ساعت 12 ظهر شروع شده برای من پیغام اومد و من چقدر منتظر بودم که شروع بشه و ردیفهای اول بلیط بخرم که متاسفانه نتونستم
درود بر شما
اگر زمانی که گروه یا سالن محترم به تیوال باز شدن سانسهای جدید را اعلام کند مثلا یک ساعت قبل باشد، سیستمِ خودکار، مجال اطلاعرسانی نمیباید، بر همین اساس به شکل جدی به گروه و سالن محترم تاکید شد از سری بعدی با فاصله اقدام نمایند
برای دیدن نمایش و اجرایی از افشین هاشمی ب شدت مشتاق بودم....هاشمی کم کم لحن خاص خود را در اثارش تثبیت میکند .نمایش شیرهای...... نمایشی طنز بود ،اما راستش وجه تاریک داستان غلبه داشت بر باقی قسمت ای کمیک و طنز.... داستان نقدی بود بر سیاهی جامعه ای که در دست خود کامه و عد ه ای چاپلوس به قهقرا رفته بود.جامع ای گرسنه که برای حفاظت از مرزها در برابر دشمن خیالی و در واقع محض خاطر رضای حاکم خودکامه شیری را مامورکرده بودند برای این امر خطیر.بازی ها عالی بود... و من مثل همه شگفت زده از این همه انرژی و عشق خانم گلاب ادینه شدم.اجرای پرتوان و پر از عشق ایشان صحنه را گرم کرد.همین جا ارزوی موفقیت های بیشتر و روز افزون دارم برای افیشن هاشمی دوست داشتنی وخدا قوت و ارزوی سلامتی برای گروه خوبشان... لحظات شاد مفرح و پر از نکات نغز در انتظار شماست ... ان را از دست ندهید....!!
شیرهای خان بابا سلطنه نقد امروز جامعه به روایت یه داستان رو حوضی قدیمیست.خانم گلاب آدینه با این همه تحرکی که تو نقش شون هست مثل یه بازیگری که تازه میخواد رو صحنه از خودش اسمی به جا بذار از هیچی کم نمیذاره و این باعث شده که کل گروه تو دل نقشاشون از چیزی کم نذارن...و همین امر زیباتر کرده این مجلس شاد و موزیکال رو.واقعا حیف با وجود یه سری نمایشهایی که فقط ادای روشنفکری رو ترویج میدن ...از دیدن این نمایش غافل نشید....چون همه چی تمامه
خرید بلیت روز چهارشنبه (۱۵ شهریورماه) از یک شنبه (۱۱ شهریورماه) ساعت ۱۸ و خرید بلیت روز های پنج شنبه و جمعه (۱۶ و ۱۷ شهریورماه) از دوشنبه (۱۲ شهریورماه) ساعت ۱۷ آغاز خواهد شد.
خان بابا سلطنه: همانطور که عرض کردم در این سالها/ همواره، فکرمان بوده رستگاریِ ملت و حفظِ دیانت/ و ذکرمان آسایش و آرامش به کفایت؛/ و در این راستا/ بینی و بینالله/ شبانه روزانه رسیدهایم به خدمتِ...
جمعیت مجیز گو: «دَر»!
خان بابا سلطنه: ببخشید؛ «در» خدمت خلقالله.
چه شادیای؟ کدوم دشمن؟! / چرا میترسونیدمنون از یه لولویِ سرِ خرمن!
سالهاست تو این ولایت/ به بهونهی جشنِ پایداریِ پر فتخار، برابر دشمنان بیشمار/ که نمیدونیم کی هستن و کجا هستن/ کِی میان یا نمیان/ بریده از گلوی مردمون/ لقمهی نون و بیرون کشیده زبون از حلقومِ پیر و جَوون./ هر کی غذا خواست، گفتید جشن مهمتره/ هر کی حرف زد، گفتید «خفه»! که دشمن دَمِ دره/ برا همینه که خبر ندارید/ ملت تو چه دردسره!
از چند جهت نظرم را در مورد این سیاه بازی مینویسم. اول اینکه افشن هاشمی متن خوبی را برای این نمایش نوشته. دیالوگ هایِ روی وزن و همراه با قافیه ای که جز چند جا در پایان نمایش بسیار درست نوشته شده اند. هیچ کدام به زور قافیه نشده و از وزن خارج نمیشود.در متن برای خنداندن مخاطب لودگی نمی کند. سعی بر آن داشته تا طنز سیاهی را بنویسد و تقریبا هم در قامت سیاه بازی با ان سبک و مدل خاص نوشتن به مهمش رسیده است. طراحی صحنه ی ویژه ای ندارد اما با استفاده از کمترین وسایل و اِلمان ها فضای قصر یا بیشه و.. را میسازد. از نور به درستی استفاده است جز در چند جا که برای نشان دادن وحشت نورا را کم و زیاد میکردند که بیشتر از آنکه به تخیل واقعیت وحشت به مخاطب کمک کند ، او را از ان دور میکرد.بازی های درخشانی از افشین هاشمی و گلاب آدینه (در نقش سیاه) خواهید دید. توازن خوبی در اجرا (کارگردانی) و متن بین فضا های مطربی و شاد و فضا های تراژیک ایجاد کرده بود که این نیز به به تمپوی کار کمک میکرد.
در نمایش مفیستو بانو گلاب آدینه را زیارت کردم که برای دیدن اجرا آمده بودند ، بعد از پایان اجرا و خوش و بش با دوست دارانشان همه را به دیدن این تیاتر دعوت کردند و از آن روز من چشم به راه شروع اجرا بودم ، انتظاری که آدینه 96.06.3 به سر رسید.
بانو گلاب آدینه را از سلطان و شبان میشناسم سریالی که در نسل من کوچک و بزرگ برای دیدنش در آن وانفسای جنگ لحظه شماری میکرد تا ساعتی را به لبخند بگذراند ، در میان آنهمه سریال تلخ مانند آینه و ... این تنها سریالی بود که با لبخند میشد تمامش کرد.
به راحتی در این اجرای بسیار خوب میشد 43 سال تجربه را دید ، صحنه کاملا در اختیار بانو بود ،مسلط به همه جوانب اجرا، در تمام مدت ارتباطشان را با تماشاچی حفظ میکردند ، بداهه گوییهای شیرین و بجا و مکرر ، هر چه از اجرای این بانو بگویم کم گفته ام و البته این همه تسلط و هنر اجرا در کنار اجرای بی نقص و عالی تک تک بازیگران حاصلش یک اجرای مفرح و شاد و کمی تامل آور بود ...اندکی آشنا بود آن سرزمین !!!
جناب افشین هاشمی از شما سپاسگذارم بابت این نمایش ، بابت زیبایی اجرایتان ، بابت هرآنچه که دیدم در این اجرا...
و درود فراوان به تک تک بازیگران این نمایش که همگی بغایت عالی بودند
و سپاسگذارم از ولشدگان عزیز که عالی بودند در کنار همه خوبان.
با وصف بانوی عزیز، لحظه ای من را بردین به گذشته، به اندیشیدن یرای سرنوشتی که نمی دانستیم باید برای سلطان ناراحت باشیم یا شبان بیچاره امیدوارم شاهد حضور پررنگ تر این عزیز نازنین که مثل بسیاری از هنرمندان این سرزمین مغفول و جور دیده بر افق دوردست آرزوها می نگرند، باشیم
دوست بزرگوار و با محبت تیوالی عزیز جناب بهراد راد ، این از راد مردی شما نیک اندیش است که چنین آرزوی نیکی نثار این بزرگواران مغفول و جور دیده این سرزمین (نقل از گفته شما) دارید با تک تک سلولهای وجودم فریاد آمین سر می دهم . آمـــــــــــــــــــــــین