در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال نمایش تروکاژ
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 22:01:54
امکان خرید پایان یافته
۰۳ مهر تا ۰۴ آبان ۱۳۹۷
۱۹:۳۰  |  ۱ ساعت و ۳۵ دقیقه
بها: ۲۵,۰۰۰ تومان
اینان کیستند که اینگونه بر صحنه خاطره ساز می‌شوند؟ وقتِ دلدادگی فرا می‌رسد. انتقامی دیگر گون بر خط شک و تردید. اثری که مانند آن را تاکنون ندیده اید. «تروکاژ»، فصل نارو به رفاقت و جدال عشق و خیانت. وقتی دخترانه‌گی مردانه فریاد می‌کشد، مرگ را باور کن.

- برگزیده ششمین جشنواره تیاترشهر
کسب اطلاعات و تهیه بلیت: ۰۹۳۰۴۹۶۱۹۵۱

گزارش تصویری تیوال از نمایش تروکاژ / عکاس: سارا ثقفی

... دیدن همه عکس‌ها ››

ویدیوها

آواها

مکان

خیابان ولیعصر، چهارراه امام خمینی، تالار محراب
تلفن:  ۶۶۴۰۲۲۸۴

نقشه بزرگتر و مسیریابی
«تیوال» به عنوان شبکه اجتماعی هنر و فرهنگ، همچون دیواری‌است برای هنردوستان و هنرمندان برای نوشتن و گفت‌وگو درباره زمینه‌های علاقه‌مندی مشترک، خبررسانی برنامه‌های جالب به هم‌دیگر و پیش‌نهادن دیدگاه و آثار خود. برای فعالیت در تیوال به سیستم وارد شوید
پرونده نمایش؛ تروکاژ
در شماره ٦٧٣ همشهری جوان

گفت‌وگوی احمدرضا حجارزاده با فرشته فرشاد، بازیگر نقش «فروزنده» در نمایش «تروکاژ»
مخاطب عام و خاص غافل‌گیر می‌شوند!

فرشته فرشاد، مدرس دانشگاه و عضو کانون نمایشنامه‌نویسان خانه تئاتر، نویسنده نمایش‌های رادیویی و صحنه‌ای و فیلمنامه است. از او تاکنون چند کتاب و نمایشنامه چاپ شده، از جمله «سین مثل سینما» و «موج‌های رادیو اکتیو می‌شود» اما در میان آثارش، نمایشنامه «دور از دسترس اطفال نگهداری شود» از همه مشهورتر است. او همسر محمدرضا قلی‌پور ـ کارگردان نمایش تروکاژ ـ نیز هست و پیش از این در نمایش «کات کبود» به کارگردانی قلی‌پور بازی کرده که این متن به ... دیدن ادامه ›› قلم فرشاد از برگزیدگان ششمین جشنواره تئاتر فجر بوده است. فرشاد در نمایش تروکاژ، ایفاگر نقش «فروزنده» است و خانم معصومه عزیزمحمدی، صدای او را دوبله کرده. با او درباره تجربه متفاوت بازی در یک نمایش دوبله‌شده حرف زدیم.
***
ابتدا از تجربه همکاری با پروژه «تروکاژ» و بازی در نقش «فروزنده» بگویید.
از آنجا که محمدرضا (قلی‌پور) همسر من است، از ابتدای شکل‌گیری طرح «تروکاژ» تا نوشتن نمایشنامه در جریان کار بودم. به نظرم نمایشنامه فوق‌العاده‌ای است. چون خودم هم نمایشنامه‌نویس هستم، همیشه می‌گویم نمایشنامه‌ها مثل بچه‌های آدم می‌مانند. فکر می‌کنم این خلف‌ترین و صالح‌ترین بچه محمدرضاست که جایزه بهترین نمایشنامه‌نویسی جشنواره تئاتر شهر را گرفت. وقتی قرار شد آن را اجرا بکند، ایده دوبله به ذهنش رسید که تجربه جدیدی بود، چون در عین حال که باید متن را حفظ باشید، تقلبی به شما می‌رساند که به عنوان بازیگر وقتی متن را می‌شنوید، تا پایان دیالوگ را لب می‌زنید و می‌روید. از طرفی هم بازیگر نباید دیالوگ بگوید و صدایی از او دربیاید.
شما که سابقه و تجربه نمایشنامه‌نویسی دارید، آیا در پروسه نگارش متن، ایده‌ای به آقای قلی‌پور می‌دادید یا با ایشان مشارکت می‌کردید؟
خب هر دوِ ما نویسنده‌ایم. قطعاً وقتی می‌نویسیم،گاهی من از ایشان کمک می‌گیرم و گاهی برعکس، ولی محمدرضا در نوشتنِ طرح فوق‌العاده است، چون رشته‌اش مهندسی مکانیک بوده، انگار متن را هم فرمولیزه می‌نویسد. هیچ‌کجای متن کم و زیاد ندارد. هر قسمت را بردارید، به یک جای دیگر لطمه می‌خورد. مثل دومینو می‌ماند. بنابراین باید بگویم بله، پیش آمده که من هم ایده‌ای داده باشم اما الان دقیقاً یادم نیست کجای متن ایده داده‌ام، ولی پروسه همکاری در همه کارهای ما همیشه هست.
در پروسه تمرین‌ها، با توجه به این‌که باید برای لب‌زدن دیالوگ‌ها تمرکز می‌کردید، با چه شیوه‌ای عمل کردید؟
کارگردان نمایش اول متن را با صداپیشه‌ها و دوبلورها تمرین و ضبط کردند، بعد با فایل خام صداها که هنوز صداگذاری نشده بود، ما شروع به تمرین و لب‌زدن کردیم و محمدرضا به ما میزانسن می‌داد،که البته هماهنگی حرکات ما با صدا خیلی کار سختی بود.
از نقش فروزنده بگویید. تحلیل‌تان از این شخصیت چه بود؟
نقش فروزنده یک چریک است که رودست خورده و حالا خودش رودست می‌زند، چون باورش نمی‌شود از اعتمادِ او سؤاستفاده شده. به همین دلیل می‌خواهد انتقام بگیرد. در طول نمایش ما می‌بینیم که این چریک و هم‌دستش از یک «تشکیلات» حرف می‌زند، یعنی فرقه خاصی نیستند. نمی‌گوید مجاهدین یا توده‌ای‌ها و غیره. می‌گوید تشکیلات که شامل همه این‌ها می‌شود. برای بازی در این نقش،کمی تحقیق کردم که ببینم این افراد چه شکلی بودند.کتاب‌های مرحوم گل‌سرخی را خواندم و آن وصیتنامه معروف «اِنَّ الحیوه و العقیده و جهاد».
خودتان به سینمای پیش از انقلاب و فیلم‌های فارسی علاقه داشتید و آن سینما را دنبال می‌کردید؟ برای ساختن شخصیت فروزنده، از فیلمی تاثیر نگرفتید؟
بله. آن فیلم‌ها را دیده بودم. البته پیش از این‌که تروکاژ را کار بکنیم، بیش‌تر روی متنِ فیلم‌های قدیمی فوکوس می‌کردم. فیلمنامه‌های خیلی خوب همیشه مورد توجه من بودند. مثل فیلمنامه‌های زنده‌یاد فریدون گُله که خیلی برایم جذاب بود اما پس از تروکاژ کمی بیش‌تر روی آن فیلم‌ها زوم کردم. فیلم‌ها را دوباره دیدم و روی بازی خانم فروزان و گوگوش متمرکز شدم. چون این نمایش ادای دینی به سینمای پیش از انقلاب است، ما باید کمی اغراق‌شده بازی می‌کردیم، یعنی در بازیگری رئال و روان نیستیم. مثلاً حرکات دست اضافه داریم.
و این بازی‌های اغراق‌آمیز همراه با لب‌زدن دیالوگ‌ها کار شما را سخت‌تر کرده بود.
بله، خیلی سخت بود. برای بازی در این نقش، ابتدا فکر کردم باید حرکات رئال را بسازم که آن کاراکتر منطقاً باید چه کارهایی در آن موقعیت خاص انجام بدهد و بعد روی حرکات اغراق‌آمیز کار کردم. به هرحال کتاب‌هایی که خوانده بودم و آموخته‌های دانشگاهی‌ام خیلی کمکم کرد اما تجربه بازیگری هم در ساختن نقش فروزنده بی‌تاثیر نبود.
فکر می‌کنید تروکاژ چقدر برای مخاطبان امروز تئاتر جذاب بوده؟ آیا با این شیوه اجرایی، به مذاق تماشاگران عام و خاص خوش آمده است؟
برای خودم جالب است که برای نخستین‌بار نمایشی اجرا می‌کنیم که هر دو مخاطب عام و خاص یک واکنش مشترک نشان می‌دهند، یعنی هر دو قشر غافل‌گیر می‌شوند و از خودشان می‌پرسند تئاتر دوبله؟! فکر می‌کنم هر دو طیف تماشاگر از این اجرا راضی‌اند و آنهایی هم که هنوز نمایش را ندیده‌اند، وقتی می‌شنوند، مشتاق می‌شوند بیایند کار را ببینند.
اگر بخواهید علاقه‌مندانِ تئاتر را به تماشای تروکاژ دعوت بکنید، چه خواهید گفت؟
همیشه یک نمایشنامه خوب شاید بتواند یک کارگردان تازه‌کار را مطرح بکند اما یک نمایشنامه بد و ضعیف، ممکن است یک کارگردان خوب را خراب بکند. به نظرم تروکاژ نمایشنامه خوبی دارد و با جایزه‌ای که گرفته این را ثابت کرده و چون قصه دارد و مخاطب جامعه ما قصه‌پسند است، می‌تواند تماشاگران زیادی را جذب بکند، یعنی غیر از دوبله‌بودن نمایش، قصه‌داشتن آن باعث جذب مخاطب می‌شود.
مهدی (آرش) رزمجو، امیر و میترا این را خواندند
محمد لهاک این را دوست دارد
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
پرونده نمایش؛ تروکاژ
در شماره ٦٧٣ همشهری جوان
معصومه عزیزمحمدی/ در نقش مادرِ فروزنده، دوبلورِ صدای فروزنده
اگر نقشم طولانی بود، قبول نمی‌کردم!

معصومه عزیزمحمدی با وجودی که در رشته ادبیات فارسی تحصیل کرده، از سال 72 و در دانشگاه آزاد اراک به فعالیت در عرصه تئاتر پرداخته و به صورت تجربی هنر نمایش را دنبال کرده و همچنین به تحصیل در رشته ادبیات نمایشی دانشکده هنر و معماری مشغول شده است. او که تا امروز 26 سال تجربه کار تئاتر دارد، در شبکه آفتاب رادیو و تلویزیون استان اراک هم کار کرده است. عزیزمحمدی اکنون بازیگر اداره کل هنرهای نمایشی رادیو و نویسنده نمایشنامه‌های رادیویی است و در زمینه دوبله نیز فعالیت دارد. او در نمایش تروکاژ، علاوه بر این‌که نقش کوتاه مادرِ فروزنده را بر عهده دارد، صداپیشه نقش فروزنده هم بوده است. حرف‌های او در مورد همکاری با پروژه نمایش «تروکاژ» خواندنی است:
ـ آقای قلی‌پور و همسرشان خانم فرشته فرشاد، هم‌کلاسی‌های من در دوره ارشد بودند. چون می‌دانستند ... دیدن ادامه ›› در رادیو کار می‌کنم، همکاری در «تروکاژ» را پیشنهاد کردند. ابتدا پیشنهادشان فقط برای صداپیشگی بود.گفتند ما می‌خواهیم این متن را به صورت نمایش رادیویی ضبط بکنیم. سه نفر دیگر از همکاران من هم بودند. در آغاز قرار بود من صدای دو نقش طلا و فروزنده را بگویم، منتها چون نمی‌شد تیپ بگیرم و اگر این اتفاق می‌افتاد، طنز می‌شد، در واقع باید خودم با خودم صحبت می‌کردم، بنا شد من فقط به جای فروزنده حرف بزنم و الان صدای من روی بازیِ خانم فرشاد است و ایشان به جای صدای من لب می‌زند. وقتی این ماجرا تمام شد، آقای قلی‌پور دوباره با من تماس گرفتند و پیشنهاد بازی در نمایش را دادند. من ابتدا گفتم نه، سخت است! چون من دوبله کار می‌کنم، ولی در دوبله شما فرصت اشتباه دارید. برداشت‌های مختلف تکرار می‌شود.گرچه پیش آمده کاری را هم تک‌برداشت ضبط کرده‌ام اما می‌توانیم در لب‌زدن اشتباه بکنیم، ولی در «تروکاژ» با این‌که تماشاگر کمی با صحنه فاصله دارد، امکان دارد فرم لب‌های بازیگر دیده بشود که خیلی لیپ‌سینک نیست. این‌جوری خیلی به دلِ خودِ آدم هم نمی‌نشیند. به هرحال کار خیلی سختی بود. وقتی پیشنهاد بازی هم به من دادند، پرسیدم کدام نقش؟ اگر بازی در نقش‌های بلند نمایش بود، قبول نمی‌کردم. الان بازیگران دیگر مثل آقای یوحنا حکیمی، خانم ازقندی و خانم فرشته فرشاد، نقش‌های طولانی را لب می‌زنند و این خیلی سخت است، چون اصلاً فرصت اشتباه ندارند. به همین خاطر، من کوچک‌ترین نقش را قبول کردم که به سن و سالم بیش‌تر می‌خورد و به جای خانم رویا افشار لب زدم که مادرِ فروزنده است.
ـ با این‌که نقش من کوتاه است اما خیلی خوب در یاد می‌ماند. هم به خاطر نوع شخصیت‌پردازی در نمایشنامه و هم صدای آشنای خانم افشار که به جای من صحبت کردند. دلیل مهم‌ترش اینست که نه به این خاطر که آقای قلی‌پور همکلاسی من بوده، به این علت که اگر منتقدانه به کار نگاه بکنم، بارها برای کارهای دیگر دعوت شدم، واقعاً با متن ارتباط برقرار نکردم. دیالوگ‌نویسی و ساختار درام اذیتم کرده اما در برخورد با «تروکاژ» همه کسانی که کار را دیده‌اند،گفته‌اند نمایشنامه‌اش خیلی قوی و اصولی نوشته شده. دیالوگ‌نویسی آن هم خیلی خوب است. حتا کارگردان‌های سینما داشتیم که به تماشای نمایش آمدند و گفتند کاش این متن را به ما می‌دادید تا نسخه سینمایی‌اش را کار می‌کردیم! صدای خانم افشار هم خیلی در دیده‌شدن نقش تاثیر داشت، چون یکی از بازیگران قوی هستند و خیلی با احساس دیالوگ‌ها را گفته‌اند و هم این‌که ما خاطرات خیلی خوبی از ایشان داریم در سریال‌های دهه شصت مثل «آینه» و تله‌تئاترهای خوبی که با حضور ایشان از شبکه دو و بعداً شبکه چهار پخش می‌شد.
ـ در صحنه پایانی نمایش،که با بازی من تمام می‌شود، یکی از بچه‌های پشت صحنه می‌گفت من دچار دوگانگی شدم.گفتم چرا؟ گفت چون خودت داری با خودت بازی می‌کنی! یعنی در حالی که صدای من در نقش فروزنده از تلفن پخش می‌شود، هم‌زمان با صدای خانم افشار با صدای خودم صحبت می‌کنم اما برای من چیز غریبی نیست. برای این‌که در رادیو خیلی از این کارها می‌کنیم. مثلاً نمایشی به نام «مسافران بهشت» در رادیو داشتیم که با محسن بهرامی ضبط می‌کردیم. ایشان در «تروکاژ» به جای سه شخصیت حرف می‌زنند! «مسافران بهشت» یک کار جنگی بود که خاطرات شهدا را بازخوانی می‌کردیم و هرچه نقش آقا و حاجی و سیّد و رزمنده بود، آقای بهرامی می‌گفت و من هم تمام نقش‌های فرزند شهید، دختر و پسر، همسر و مادر شهید، بی‌سیم‌چی و بسیجیِ نوجوان را می‌گفتم! به همین دلیل، این‌که خودم با خودم بازی بکنم، برایم عادی بود.
مهدی (آرش) رزمجو و میترا این را خواندند
محمد لهاک این را دوست دارد
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
پرونده نمایش؛ تروکاژ
در شماره ٦٧٣ همشهری جوان
محمد طیب‌طاهر/ در نقش سرگُرد
سعی می‌کردم از بزرگان سینما تقلید بکنم!

محمد طیب‌طاهر متولد 1355، فارغ‌التحصیل مقاطع کارشناسی و کارشناسی ارشد نمایش از دانشگاه هنر تهران و عضو هیات داوران نخستین جشنواره درام‌نویسی سروش بوده است. او که علاوه بر بازیگری تئاتر، به عنوان نقاش و مدرس دانشگاه نیز فعالیت دارد، پیش از این در نمایش‌هایی نظیر «خواب طولانی انارآباد»،«والس تصادفی»،«ولپن» و «ماتیک قرمز» به ایفای نقش پرداخته و چنان که خود می‌گوید، غالباً بازیگر نقش‌های کمدی بوده است. طیب‌طاهر در نمایش «تروکاژ» بازی در نقش سرگرد را بر عهده دارد که یکی از جدی‌ترین نقش‌های کارنامه اوست. توضیحات این بازیگر را درباره تجربه بازی در نمایش متفاوت «تروکاژ» ... دیدن ادامه ›› بخوانید:
ـ من چند سالی است با آقای قلی‌پور دوست و همکار هستم و زمانی که بازی در نمایش «تروکاژ» را پیشنهاد دادند، قلم‌شان را می‌شناختم. قبلاً متن‌های دیگرشان را خوانده بودم، یعنی طوری نبود که بخواهم برای بازی در این کار شک بکنم. می‌دانستم که متن را دوست خواهم داشت. آنچه مرا به بازی در نمایش جذب کرد، شیوه اجرایی آن بود. این‌که برای اولین‌بار تئاتری قرار است دوبله بشود، ریسک جالبی بود. البته این خطر هم وجود داشت که نتیجه کار خیلی بد از کار دربیاید. این نوع کارها یا معمولاً خیلی خوب خواهند شد یا زمین می‌خورند. حد وسط ندارد. در جریان تمرین‌ها سعی خودمان را کردیم که کار خوبی آماده بکنیم.
ـ روزهای اول تمرین، چیزی به نام حس‌وحال وجود نداشت. مدام فکر می‌کردم الان یک تکنسین هستم، چون باید خودمان را با صدا هماهنگ می‌کردیم، یعنی شخص دیگری با احساس و مدل دیگری حرف زده بود و حالا ما باید روی آن صدا سوار می‌شدیم. آرام‌آرام توانستیم با هم هماهنگ بشویم. شما اگر برای اجرای یک نقش صدای خودتان را هم تغییر بدهید و صداسازی بکنید، روی خیلی از چیزهای دیگر هم تاثیر می‌گذارد. بازی در تروکاژ هم به این صورت بود. من بیش‌تر تجربه بازی در نقش‌های کمدی داشتم تا جدی. اینجا نقش من بیش از اندازه جدی بود. صدای دوبلوری که به جای من حرف می‌زد، خیلی کمک کرد به این‌که وجه دیگری از شخصیت را بشناسم اما اینجا بیش از آن‌که حس‌وحال مطرح باشد، بیش‌تر آن تکنیک مطرح است و همان تکنیک بازیگر را ترغیب می‌کند که از خودش بپرسد وقتی فرد دیگری به جای من حرف می‌زند، ببینم چه کار می‌توانم بکنم. حس مالِ آدمی است که به جای نقش حرف زده و شما فقط باید سعی بکنید تا حد ممکن از او جا نمانید. از آنجا که گوینده‌های متن، دوستان دوبلور و صداپیشه بودند، صدای‌شان خیلی جلو است. بنابراین رسیدن بازی بدن به آن صدا کار مشکلی بود.
ـ در نخستین جلسه‌های تمرین،کار ما فقط گوش‌دادن و حفظ‌کردن متن بود. حالا لازم نبود کاملاً دقیق متن را حفظ بکنیم اما باید دست‌کم 85 درصد کلمه‌ها را سینک می‌گفتیم. وقتی جمله‌ای گفته می‌شد، اگر اول و آخرش سینک باشیم، وسطش اشکالی ندارد که اشتباهاتی صورت بگیرد. بازی در این نمایش بیش‌تر به تمرکز نیاز دارد تا تکنیک عجیب و غریبی! در این میان، تماشای فیلمفارسی‌های قدیمی هم خیلی کمک می‌کرد، چون آن بازیگران می‌دانستند چه کسی قرار است به جای آنها صحبت بکند. من همه‌جور فیلمی می‌بینم اما برای بازی در این نمایش، دوباره شروع کردم به تماشای آن فیلم‌ها و بازی یکسری بازیگرانی که دوبلورهای مختلف به جای آنها صحبت کردند. نوعی از اغراق در بازی‌های قدیمی وجود دارد که به دردِ این کار می‌خورد. خیلی سعی می‌کردم از آن بزرگان تقلید بکنم! این‌که چقدر موفق شده‌ام یا نه، باید تماشاگر نظر بدهد.
ـ اثری که مخاطب با عنوان «تروکاژ» می‌بیند، چون روی صحنه صورت می‌گیرد، تئاتر است. منتها این بار نگاه متفاوتی به آن داشته‌اند. ما هرچه جلوتر می‌رویم، یکسری مدیوم‌ها خودشان را وارد تئاتر می‌کنند، همان‌طور که تئاتر هم وارد مدیوم‌های دیگر می‌شود. مثلاً شما یک نمایشگاه نقاشی می‌بینید که در کنار آن یک گروهی، مشغول اجرای پرفورمنس و تکمیل‌کننده آن فضا هستند.«تروکاژ» هم به همان شکل است، یعنی دوبله آمده واردِ کار ما شده است.
ـ شخصیت سرگرد که نقش آن را بازی می‌کنم، همان کهن‌الگوی پلیسی است که برای تماشاگر جا افتاده، بخصوص که الگوی ما، فیلم‌های قدیمی بود. بخش دیگر شخصیت سرگرد نگاهی بود که با وجود زندگی در دوران پیش از انقلاب، خیلی کلیشه‌یی نبود. سرگرد آدمی است که کاملاً عاطفه دارد و انسان است. وقتی یک زندانی را می‌زنند، ناراحت می‌شود. در عین حال که وقتی خودش هم عصبانی می‌شود، واکنش تندی دارد. آدمی است با همه خطاها و خوبی‌هایش. نه آن‌قدر سیاه که در بسیاری از کارهای مشابه می‌بینیم، نه خیلی سفید و بی‌گناه.
مهدی (آرش) رزمجو و محمد لهاک این را خواندند
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید