در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال | پویان حق شناس درباره نمایش بازار عاشقان: درود بر همه دوستان عین بی انصافی است!...شاید بی انصافی محض باشد اگر ا
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 04:05:11
درود بر همه دوستان
عین بی انصافی است!...شاید بی انصافی محض باشد اگر این نمایش را ساخته و پرداخته جهت جذب و خوشایند مخاطب متوسط بدانیم!
نمایشی که مخاطبش را وا می دارد به افتخار و مباهات به ایرانی بودنش...
نمایشی که مخاطبش را بر می انگیزد به مطالعه، به تورق دهها کتاب گرانسنگی که در این باب ناب معاشقه نگاشته شده...
نمایشی که طرب انگیزد، هرچند خاطر حزین باشد!...
نمایشی که پس از فرو بستن پرده هایش مخاطبان به چشم مهر می نگرند به هم...
نمایشی که دوست داری هدیه کنی دیدنش را را به دوستانت...
نمایشی که سر تا پای مخاطبان را تبدیل می کند به گوش های بزرگی جهت بلعیدن گفتگوها و نجواهای صحنه مبادا از شنیدن خردترین واژ و واژه ای باز ... دیدن ادامه ›› مانند...
نمایشی که قطعا ایرانی است و می تواند مخاطب پرشمار فرا مرزی داشته باشد اگر بخواهیم...
نمایشی که شاد می شوی از سویی و دل افسرده از سویی دگر..وقتی جایی نمی یابی در آن میان برای تماشای چندین باره اش...
نمایشی که ابزاری بس کاری و کاراست در جهت تقریب فرهنگ ها...مرزهای سیاسی را هم می تواند براحتی درنوردد اگر به اصول بازارشناسی فرهنگی اندکی آشنا باشیم...
نمایشی که پر از رنگ و نور و لعاب است البته نه بر پیکر سفالی خام و خاموش...
نمایشی که با تمام توان، با تمام وجود از مخاطبانش تمنا می کند نقص هایش را ببینند و ببخشند بدون آنکه آن ها را انکار کند...پس ببخشیم کاستی ها را و تحسین کنیم این جسارت صادقانه را...این صداقت جسورانه را...
نمایشی که فریاد می زند قطعا می توانست پخته تر از این باشد....اگر می توانست...
نمایشی که ریل می گذارد بر ذهن آدمی تا قطار قلم خالق اثر تا روزها از حرکت باز نایستد....
نمایشی که گریبانت را سخت می گیرد با چنگال این پرسش که: "صراف عالم "دوران کیست!؟....
نمایشی که برنامه و فهم و اندیشه را در تمامی اجزای آن می توانست دید، از "باء" بشتابید آغازین تا دال "از قلب دمشق آمد" پایان....
نمایشی که حالمان را خوب کرد...حال بی حالمان را در این شوره زار تفتیده این روزهای فرهنگ....
نمایشی که ......
عوام...خواص...روشنفکر...مخاطب متوسط ..و کذا و کذا... بیایید برای یک بار هم که شده از این مفاهیم دست بشوییم..به نام ایران، با هم و در کنار هم به تماشای بی قید و شرط این نمایش ایرانی بنشینیم و با هم لذت ببریم از این خوان مرصع فرهنگ و هنر....باور داشته باشیم که اگر کسی حظ و لذت خود از این اثر را فریاد می زند نه محکوم است به عامی یا متوسط بودن و نه محروم است از تسمیه عنوان پر افتخار منور الفکر ...فریاد او نه از سر ساده انگاری و ندیدن کاستی ها بلکه از سر سرخوشی از نیل به حداقل هاست...حداقلی درخور تحسین و سزاوار ستایش...حداقلی در چکاد و ستیغ اوج!
یادمان باشد خامه فرسایی در نقد اثر فرهنگی در پهنه و ژرفای اقیانوس دنیایی است و در پهنه کویر و شوره زار دنیایی دگر...
پویان عزیزم این همه تحریف تاریخ و بازی‌های نه چندان خوب و متن نه چندان دلچسب رو با این فرمایش شما کجای دلمون بذاریم؟!؟
۱۹ اردیبهشت ۱۳۹۵
شما خودتان نمایش را دیده اید؟!!! به نظرم چیز دیگری دیدید از وصفتان که اینگونه برمی آید.آنچه ما دیدم به این شکل قابل توصیف نبود!!!!!!!!!!
۲۰ اردیبهشت ۱۳۹۵
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید