سانس امروز دوشنبه یک سانس ویژه بود، موقع خرید بلیط منظور از سانس ویژه را متوجه نشدم ولی با ورود به سالن روشن شدم، اجرای نمایش در این سانس ویژه ی دوربین های فیلم برداری بود که عده ای تماشاچی هم مفتخر به حضور در سانس ویژه ی دوربین ها شده بودند و البته عده دیگری نیز خارج از ظرفیت !!!
افتخار بنده بیشتر بود چون در صندلی ۵ ردیف ۳ همجوار جناب دوربین در صندلی ۶ و تا آخر نمایش از حضور جناب حظ وافر بردم، آن جناب با دقت تمام و گردنی کشیده نمایش را تماشا می کردند و مانع دید من به نیمی از صحنه بودند ولی بنده هم حاضر به دور شدن از آن عزیز و خم شدن در جهت مخالف نبودم و به همان نیم صحنه کفایت کردم.
در ابتدای نمایش هم فردی از گروه فیلم برداری به تماشاچی های مفتخر با کلام و لحنی فرهنگی !!! هشدار دادند که مدت نمایش ۲ ساعت است و برای اینکه در حین نمایش مزاحم دید جنابان دوربین ها نشوند اگر می خواهند خارج شوند همین ابتدا بروند !!! ( همسو با متن نمایش که « چیزها با ارزشتر از انسانها شده اند » ) و در پاسخ به اعتراض خانمی از ردیف پشتی در مورد مانع دید بودن جناب دوربین از آن والا مقام تمنا نمودند در صورت امکان مرحمت فرموده گردن مبارکشان را چند سانت کوتاه تر نمایند.
آن اول و اما دوم، گویا فروش بلیط خارج از ظرفیت جا افتاده و آقای کارگردان هم در این باره اطلاع رسانی می کنند !؟ یاد و خاطره ی دو مسافر سوار کردن تاکسی ها و مسافرکش ها در صندلی ردیف جلو در سالهای نه چندان دور گرامی باد.