در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال | حامد هنرپرورتمیز درباره نمایش طبقه اضافی: درودی بی‌کران بر تمامی هنرمندان و عوامل نمایش "طبقه اضافی" ک
S4 > com/org | (HTTPS) 78.157.41.90 : 00:49:17
درودی بی‌کران بر تمامی هنرمندان و عوامل نمایش "طبقه اضافی" که با آفرینش اثری ارزشمند، تئاتر را بار دیگر به عرصه‌ی اندیشه و تأمل کشاندند.

شب گذشته افتخار تماشای این اثر را داشتم و اکنون بر آنم تا تحلیلی بر ساختار، محتوا و اجرای آن ارائه کنم:

ساختار و پیرنگ نمایش:
نمایشنامه با ظرافتی کم‌نظیر نگاشته شده و پیرنگ آن با چنان دقتی طراحی شده است که مخاطب را تا واپسین لحظات درگیر خود نگه می‌دارد. تعلیق‌های به‌جا و چینش دقیق رخدادها سبب می‌شود که هیچ لحظه‌ای از اثر، زائد یا کم‌ارزش به نظر نرسد. مفهوم محوری داستان به‌خوبی پرورده شده و مسیر روایت به گونه‌ای است که بیننده را با خود همراه ساخته، او را وادار به تفکر می‌کند.

بازی بازیگران و شخصیت‌پردازی :
بازی‌ها بی‌نهایت باورپذیر و جان‌دار بودند. هر بازیگر نقشش را نه صرفاً بازی، بلکه زندگی می‌کرد. زبان بدن، ... دیدن ادامه ›› لحن، بیان و حتی لهجه‌ها با دقت و وسواس انتخاب شده بودند تا به شخصیت‌ها عمق ببخشند. شخصیت‌پردازی نیز هوشمندانه طراحی شده بود، چنان‌که هر کاراکتر، نماینده‌ی بخشی از جامعه به نظر می‌رسید.

استعاره‌ها و نمادگرایی :
اثر از نظر نمادپردازی غنی بود. خانواده‌ای که نمایش حول محور آن می‌چرخید، به‌روشنی استعاره‌ای از جامعه‌ای در تزلزل بود؛ جایی که افراد درون آن، گرفتار بازی قدرت هستند. دو برادر بزرگ‌تر (پیروز و پرویز) را می‌توان دو قطب اصلی حکومت دانست که نزاع‌شان چیزی جز نمایش نیست، بلکه ترفندی برای آن است که دیگران گمان برند حق انتخاب دارند. دیالوگ‌های پایانی این دو برادر، کنایه‌ای تلخ از انتخاب‌های تحمیلی در جوامع بسته بود، جایی که مردم میان "بد" و "بدتر" ناگزیرند یکی را برگزینند، حال آنکه نتیجه از پیش تعیین شده است. همچنین جمله‌ای که یکی از بازیگران زن بر زبان آورد: «ما طبقه‌ی جدیدی هستیم، طبقه‌ی اضافی»، استعاره‌ای عمیق از قشری فراموش‌شده بود، کسانی که در هرم قدرت جایی ندارند و بودن یا نبودن‌شان تفاوتی ایجاد نمی‌کند.

طراحی صحنه و میزانسن :
سادگی طراحی صحنه نقطه‌ی قوتی برای نمایش بود، زیرا این سادگی خود نمایانگر لایه‌های اجتماعی اثر بود. فضای محدود، به‌خوبی حس یک جامعه‌ی درهم‌شکسته و بی‌ثبات را منتقل می‌کرد. میزانسن‌ها دقیق و هدفمند بودند و حرکات بازیگران همسو با مفاهیم نمایش، معنایی خاص می‌یافتند.

دیالوگ‌نویسی و زبان اثر :
دیالوگ‌ها محکم، تاثیرگذار و عمیق بودند. گاهی نیشدار، گاهی فلسفی، اما همواره در خدمت روایت. هیچ جمله‌ای اضافی نبود و هر کلمه در جای خود وزنی داشت. کنایه‌ها و طنز تلخ نمایش نیز به‌جا و سنجیده بود، بی‌آنکه در دام اغراق یا شعارزدگی بیفتد. و این نشان از هنر و قدرت نویسنده و کارگردان این اثر بود، مثل همیشه و مثل دیگر آثار جناب سامنی متن در اختیار صحنه و بازیگران در رکاب متن بودند، دقیقا همان چیزی بود که از قبل از ایشون انتظارش را داشتیم، امشب به زیبایی روی صحنه به نمایش در آوردند.

گریم خوب کار:
گریمور این اثر زحمت زیادی کشیدند، چون کار سنگین بود و گریم های باور پذیری روی بازیگران زده بودند. دست مریزاد

نقاط ضعف و چالش‌ها :
اما در کنار تمامی این نقاط قوت ها، مواردی وجود داشت که اگرچه ارتباطی به اثر نداشت، اما تأثیر نامطلوبی بر تجربه‌ی تماشاگران و حتی خود بازیگران گذاشت:
۱. ورود مخاطبان با تأخیر: در حالی که بیش از سی دقیقه از اجرا گذشته بود، عده‌ای به ناگاه وارد سالن شدند. این امر، تمرکز بازیگران را بر هم زد و حتی برای لحظاتی این گمان را در ذهن برخی مخاطبان ایجاد کرد که شاید شخصیت جدیدی وارد نمایش شده است. چون دقیقا درب سالن روی صحنه باز میشد.
۲. حضور کودکان و خردسالان در سالن: نمایش محتوایی جدی و فلسفی داشت که مناسب کودکان نبود، اما متأسفانه چندین خردسال در داخل سالن حضور داشتند و سر و صدای آنان باعث اختلال در تمرکز مخاطبان و هنرمندان شد.
۳. ورود خوراکی به سالن: خوردن خوراکی‌هایی چون چیپس و پفک در ردیف‌های نخست، آن هم با سر و صدای زیاد، فضای نمایش را مخدوش کرد و از شأن تئاتر کاست.
۴. سالن اجرا: سالن شماره ۳ تماشاخانه شهرزاد، فضایی محدود دارد که به نظر نمی‌رسد در شأن اثری با این ارزش باشد. در حالی که نمایش‌های کم‌مایه در سالن‌های بزرگ‌تر اجرا می‌شوند، جای خالی مدیریتی آگاه در این زمینه احساس می‌شود.
۵. تهویه نامطلوب سالن و سرمایش ضعیف.

نتیجه‌گیری :
"طبقه اضافی" نمایشی است که ارزش چندین بار دیدن و بارها و بارها اندیشیدن را دارد. اثری که در عین تلخی، واقعیت‌های جامعه را با زبانی هنرمندانه بازگو می‌کند. اجرایی تراژیک اما در عین حال سرشار از لحظات طنز تلخ که مخاطب را نه‌تنها به تماشا، بلکه به تعمق وادار می‌سازد.

تنها نقطه‌ضعف این اجرا، نه در متن، نه در بازی‌ها و نه در کارگردانی، بلکه در مدیریت ضعیف سالن شهرزاد بود که با بی‌نظمی، فقدان کنترل ورود تماشاگران، و عدم رعایت شأن هنری تئاتر، به تجربه‌ی این اثر فاخر لطمه زد. حیف که چنین نمایش فاخر و ارزشمندی در شرایطی به اجرا می‌رود که سزاوار آن نیست.


جا دارد که بنده شخصا به عنوان نماینده ی فعال هنری، یک منتقد ادبی و نویسنده، از بازیگران و عوامل این اثر بابت نامدیریتی و ضعف های سالن شهرزاد عذرخواهی کنم و دست تک تکتان را به گرمی می فشارم. که تئاتر را از صرفاً یک سرگرمی فراتر برده و آن را به عرصه‌ی تفکر و نقد اجتماعی بدل کرده اید.
باشد که هنر توسط شما هنرمندان واقعی، همواره جاودان و صحنه ی تئاتر با هنرنمایی شما گرم بماند.

مانا باشید
ارادتمند
هنرپرورتمیز🖋❄️