در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال | کیارش درباره فیلم زن و بچه: انتقام ناتمام؛ روایتی از زنی که هرگز پیروز نشد نقد فیلم «زن و بچه» سا
S4 > com/org | (HTTPS) 78.157.41.90 : 04:39:04
انتقام ناتمام؛ روایتی از زنی که هرگز پیروز نشد
نقد فیلم «زن و بچه» ساخته سعید روستایی

قسمت پنجم (پشم زرین مردسالاری: چرخه قربانیان حمید)

مهناز تلاش می کند به حمید (پیمان معادی)، خواستگارش نیز آسیب بزند و از او انتقام بگیرد. اما او کل کاری که می تواند بکند این است که حمید را به ظاهر از کار بیکار کند. این هم حتی آسیب به حمید محسوب نمی شود. او تا قبل از این فقط یک آمبولانس داشت و بعد از اینکه بیکار می شود رو به شغل دیگری می آورد که می بینیم چند آمبولانس دارد و بیشتر پول در می آورد. حمید مردی است که به مانند جیسون در اسطوره ی مده آ، به مهناز خیانت می کند.اما برای شخصیت شناسی حمید لازم است «پشم زرین» در اسطوره ی مده آ را تحلیل کنیم و ارتباط آنرا با فیلم پیدا کنیم. چند نماد کلیدی در فیلم به این برداشت ... دیدن ادامه ›› کمک می کند.

پشم زرین هدف جیسون است و مده‌آ به او کمک کرد تا آن را به دست آورد. در فیلم حمید به دنبال این است که بچه دار شود و از این طریق وصیت پدرش مبنی بر اینکه میراثش به بچه های حمید برسد، عملی شود. از طرفی نگرانی دارد که پدرش تا یک سال عمر نکند و مهناز گزینه ی خوبی برای اوست. چون با به دست آوردن مهناز، سرپرست دو بچه نیز می شود. پس از یک جنبه بچه های مهناز می توانند پشم زرین باشند. اما از طرفی به دست آوردن مهناز هم مشکلات خودش را دارد و مهناز زنی نیست که با وجود دو بچه به این راحتی به دست بیاید. حتی ممکن است پدرش بچه های مهناز را قبول نکند که از خودش نیستند. پس حمید نقشه ی دیگری می کشد و با برقراری رابطه با مهری اقدام به فرزندآوری می کند. هرچه هست، پشم زرین در نسل بعدی و در بچه دار شدن حمید نهفته است.
اقدام دیگری که مهناز جهت انتقام گیری از حمید انجام می دهد در سکانس پایانی فیلم است. او به اتاقی می رود که فرزند تازه به دنیا آمده ی حمید و مهری که نامش را علیار گذاشته اند، آنجاست. مهناز ابتدا به بالکن می رود و سیگاری روشن می کند. در سوی دیگر بالکن حمید است، تصویر علیار، فرزند مهناز، روی شیشه بر چهره ی حمید سایه می اندازد. این نما از دید مهناز است. او دارد یکی از عاملین مرگ فرزندش را می بیند که سایه ی انتقام بر چهره اش افکنده شده است. از چهره ی مهناز هم حس انتقام می بارد. به اتاق می رود و به نظر می رسد که می خواهد بلایی سر نوزاد تازه به دنیا آمده بیاورد که به این شکل انتقامش را بگیرد. اما در نهایت نمی تواند. نوزاد را در آغوش می گیرد و می بوسد و در اتاق باز می شود و تمام زنان (مهناز، مادرش، مهری و ندا) یکدیگر را در آغوش می کشند.

فیلم در این صحنه شکست و پیروزی مهناز را در مسیر انتقام نشان می‌دهد. تضاد میان «انتقام» و «مادری» و شکستن چرخه خشونت است. مهناز در تمام فیلم در نقش یک مادر عزادار انتقامجو تصویر شده که خشمش ناشی از عشق مادری او به فرزندش علیار است. وقتی به نوزاد مهری و حمید نگاه می‌کند، دو نیرو در او می‌جنگند. خشمی که می‌خواهد همان درد را به حمید تحمیل کند. غریزه مادری که نمی‌تواند به یک کودک بی‌گناه آسیب بزند، حتی اگر فرزند دشمنش باشد.

این انتخاب نشان می‌دهد که مهناز برخلاف مده‌آ، حاضر نیست به «قربانی بی‌گناه» تبدیل شود. او چرخه خشونت مردسالارانه را می‌شکند و در حق نوزاد و نسل بعدی که ندا را نیز شامل می شود «مادری» می کند. همان مادری کردنی که بت جامعه است و تسلیم شدن مهناز را در فضایی تاریک و سرد می بینیم.

در سکانس اول فیلم، یک صحنه از خانواده ای شاد در فضایی نورانی را در کنار هم می بینیم. زمانیکه علیار هنوز زنده است. همین صحنه در سکانس پایانی در فضایی تاریک و سیاه خلق می شود درحالیکه زنان دور علیار نوزاد جمع شده اند و یکدیگر را در آغوش گرفته اند.

صحنه نهایی که تمام زنان فیلم یکدیگر را در آغوش می‌گیرند، نشان‌دهنده این است که انتقام فردی راه حل نیست. سیستم مردسالار با کشتن یک نوزاد تغییر نمی‌کند. در بیمارستان مهناز به مهری می گوید ما زن ها جمع شویم و کاری کنیم که پسر مهری مانند پدرش، حمید نشود. اما قبلتر در فیلم دیده ایم که علیار شبیه پدرش شده است. یک موجود مردسالار که به مانند سایر مردان آکنده از شهوت، خشونت، حس مالکیت نسبت به زن و تعصب مردانه است. علیار به مادرش می گوید که شبیه پدرش شده و این مادرش را آزار می دهد. نکته در همین است که سیستم مردسالار مردان مردسالار جدید تولید می کند و علیار نوزاد هم در آغوش همین مادران آسیب دیده و تحقیر شده موجود مردسالار جدیدی خواهد شد و راه برون رفتی از این وضعیت وجود ندارد. در خوش بینانه ترین برداشت شاید این صحنه بگوید نقطه قوت زنان در اتحاد است، نه در تکرار خشونت مردانه. در خوانشی فمینیستی پاسخ به مردسالاری، نه تقلید از آن، که ایجاد همبستگی زنانه است. شاید تنها نقطه‌ امید فیلم، همین صحنه پایانی باشد اما بعید است. آن فضای سیاه و تاریک اثری از امید نمی گذارد.

مده‌آ فرزندانش را کشت تا جیسون را از حق پدری محروم کند. او عمداً از «مادری» گذر کرد تا به «انتقام» برسد. اما مهناز نمی‌تواند از مرز مادری بگذرد. چون تمام هویت او حول این مفهوم شکل گرفته است. این تفاوت نشان می‌دهد جامعه امروز، زنان را در تنگنای «یا مادر باش، یا انتقام‌جو» قرار نداده است، بلکه این تنگنا تنگنای «یا مادر باش، یا نباش» است. مهناز در انتقام شکست خورده است. هیچ‌یک از مردان مجازات نمی‌شوند. حتی در دادگاه حضانت ندا، این یکی از مردان (سامخانیان) است که مهناز را نجات می دهد. بنابراین باید گفت هرچند این فیلم به صورت اغراق آمیز و با سیاه نمایی دارد رنج زنان را نمایش می دهد، اما نهایتا راه برون رفت را هم از طریق مردان می داند. دیگر سیاه تر از این چه می تواند باشد؟ پس بهتر است دنبال تفاسیر امیدوار کننده از این فیلم نگردیم.

در نهایت باید گفت این تصاویر، «زن و بچه» را به یکی از تلخ‌ترین نقدهای سینمای ایران به سرکوب سیستماتیک زنان تبدیل می‌کند. «زن و بچه» با تمام تلخی‌هایش، نه یک تراژدی شخصی، که آیینه‌ای تمام‌نما از تراژدی جمعی زنان در جامعه‌ای است که قوانینش را مردان نوشته‌اند، اخلاقیاتش را مردان تعریف کرده‌اند و حتی عدالتش را مردان تفسیر می‌کنند. فیلم با ظرافتی دردناک نشان می‌دهد که چگونه ساختارهای مردسالار، زنان را در دام‌های متضاد گرفتار می‌کنند: اگر مادر باشی، محکوم به فداکاری مطلق هستی، اگر زن باشی، محکوم به تنهایی. اگر انتقام بگیری، دیوانه‌ای، اگر سکوت کنی، ضعیف و نهایتا «مقصر هم خودت هستی». اعلام جرمی است علیه سیستمی که زنان را مجبور می‌کند به قربانی بودن.
مهدیه سلیمانی، مریم اسدی و امیر مسعود این را خواندند
رویا این را دوست دارد
برای خواندن متن کامل این نقد و دیدن تصاویر مرتبط به لینک زیر مراجعه کنید:

https://eternaldelusions.blogsky.com/1404/05/19/post-127/woman-and-child
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید