این خردههای ریخته در پا غرور ماست
برق شکستههای دل چون بلور ماست
تقصیر خلق نیست، شکایت نمیکنیم
کوته کنیم قصه، همه از قصور ماست
این وعده را دو آشپز ویژه پختهاند
محصول دست بینمک و چشم شور ماست
آیینهی دقیم که ما را شکستهاند
سوری گرفتهاند و مزاحم حضور ماست
بیهوده نیست زخم دهان باز کرده
... دیدن ادامه ››
است
مهر سکوت خورده لبان صبور ماست
چیزی که حد و مرز ندارد وقاحت است
چیزی که احترام ندارد شعور ماست
بر دشت رنج خون دل ما چکیده است
هر جا گلی برآمده از خاک، گور ماست
روزی ز برق خشم و جنون شعله میکشد
این هیمهها که جمع شده در تنور ماست
#سمانه_کهرباییان
از کتاب #ولی_به_این_دیری
#انتشارات_فصل_پنجم