در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال | پوریا صادقی درباره نمایش سوکوبوس: به پیشنهاد یکی از دوستان عزیز، امیر مسعود(غیر فدایی)، این نمایش رو دید
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 13:25:39
پوریا صادقی (spouria)
درباره نمایش سوکوبوس i
به پیشنهاد یکی از دوستان عزیز، امیر مسعود(غیر فدایی)، این نمایش رو دیدم.
خاطرم بود پیش از دوران کرونا نمایش آوازه خوان طاس رو در تماشاخانه ... دیدن ادامه ›› آژمان از این کارگردان دیده بودم. نمایش قابل قبول و تجربه ی جالبی بود. نمایش دستمایه ای از گروتسک و وحشت داشت. ردیف آخر سکوها نشسته بودم و کسی پشتم نبود. در لحظاتی که چهره ها با گریم ترسناک جلوم رژه میرفتند یکدفعه چیزی از پشت به سرم ساییده شد. از جا پریدم و وقتی برگشتم، هیچی نبود. چند دقیقه بعد دوباره همین اتفاق افتاد. القصه تا آخر نمایش هر از چندگاهی تکرار میشد و هیچ مشخص نبود چیه. چراغ ها که روشن شد، دیدم یک تکه از پشم شیشه های سیاه از سقف آژمان آویزونه و با گردش هوا به پشت سرم میخوره. تجربه ای بود! اما خود نمایش جذاب و دلنشین بود. متن درک شده بود و شیوه اجرایی با تغییراتی در متن، قوی بود. کاری پرپرسناژ با دستمایه ای از ابزورد اما نحوه روایت گنگ بود و دنبال کردن اتفاقات برام چندان راحت نبود.
سوکوبوس هم تجربه ی جالبی بود. در زمانی که پیشکسوتانی مثل همایون غنی زاده و محمد مساوات با روی صحنه بردن کارهای کهنه و قدیمی، خبر از خشکیدگی استعدادشون میدن و بعضا با بلیطهایی هم قیمت تیاتر لاکچری و ارایه کارهای کارگاهی، جیب مخاطب تیاتر رو میزنند. افرادی هستند که آهسته و بی سر و صدا، تیاتر رو زندگی میکنند و پیش می برند. مثل همین پارسا محمد زاده.
سوکوبوس نمایشی ۱۲۰ دقیقه ای که به جز نازنین حشمت دار که در جشنواره هامون نمایش امان رو ازش دیده بودم و دو بازیگر دیگه که در کار دیگه ای از همین کارگردان بودن، باقی تجربه های اول روی صحنه رفتنشون بود. ۱۲۰ دقیقه پر انرژی و یک دست روی صحنه بودند، دیالوگهای بعضا سختی رو بیان کردن و در اجرا چیزی کم نذاشتن. ابدا کار راحتی نبود. براوو به تک تکتون.
به چشمم اومد که اجرا روی میمیک و مخصوصا نگاه، تمرکز ویژه ای داره. و با استفاده از ویژگی های دل آرته، سعی در ایجاد فضا و تجربه متفاوتی برای مخاطب داره که تا حد بسیار زیادی موفق ‌بود.
مثلا در کاراکتری که با کلاه گیس بلوند ‌در ابتدای نمایش در سمت چپ صحنه ثابت ایستاده بود!(چپ از دید تماشاچی). به قدری بدون اکت، احساس درون نگاهش موج میزد که وقتی شروع به دیالوگ گفتن کرد، اونم اون دیالوگ های خشن(خوردن چیزی که خورده بود!) ترجیح دادم یادم بره که این دو یکی بودن! همون وسط اجرا، یاد کلیپی از تنیس اِما رادوکانو افتادم که پسر بچه ای از بین جمعیت فریاد میزنه: “اِما، باهام ازدواج می کنی؟” فقط با نگاهش اینجور روی احساسات من مخاطب تاثیر گذاشته بود که پسر بچه ی درونم میخواست فریاد بزنه! اینها توانایی های نایابی در بازیگری امروزه. صد البته سایر بازیگران هم کم از ایشون نداشتند و این فقط یکیشون بود.
یا بازیگری که داخل محفظه شیشه ای بود، هم درون محفظه و هم هنگامی که با موسیقی حرکت میکرد، احساس کردم چقدر فیزیکش دارای هارمونیه. بازی مارگو روبی مثلا در روزی روزگاری هالیوود همیشه برام آزاردهنده بوده. چون این هارمونی رو بین حرکت و انرژیش حس نمیکنم اما این بازیگر جوان آنچنان یکدست حرکت میکرد که مسحور کننده بود. امیدوارم بتونه این رو در وجودش حفظ کنه و به مرور دوران و تجربه های زندگی، از دستش نده.
وجود کاراکتر دلقک من رو یاد فول(نوعی دلقک) در کارهای شکسپیر مینداخت. هم فضا رو تلطیف میکرد و هم تضاد خوبی با باقی صحنه داشت و البته بازی خوبی ارائه کرد.
در مجموع بازی تک تک بازیگرها، نقطه قوت کار بود.

نور پردازی هم در ابتدای کار به نظرم اومد که به دلیل اجرای محدود، قراره روی صحنه انجام بشه، با چراغ قوه! و کسی در اتاق کنترل نیست اما اشتباه کردم و استفاده خوب و به جایی از نور شد. مخصوصا خط نورهای جدید دا.
قبلا تجربه نورپردازی با چراغ قوه رو داشتم. از قضا یکی در همون جشنواره هامون، که نمایشی قوی با متن عمیق و خوب بود که با استفاده از مفهوم آدامس، تمدن امروزی نشون میداد اما اسمش تو ذهنم نیست. و یکی هم اجرایی از سیامک صفری در همین سالن دا که در حد خودش فاجعه ای بود در تیاتر و اصلا دوست ندارم اسمش یادم بیاد!

بیان بازیگران و خود پارسا محمدزاده در ابتدای اجرا بسیار سخت شنیده میشد یا اصلا شنیده نمیشد. که آزار دهنده بود اما به مرور بالا گرفت و مشخص شد طراحی بوده. هر چند به دلایلی که در ادامه میارم، این نامفهوم بودن به نحوه روایت آسیب زد.

طراحی صحنه در تمام نمایش به حدی خوب و روان بود که اصلا به چشم نمیومد. صحنه ها مثل آب یه رودِ آروم، بدون کمترین فشاری از کنار چشمِ منِ مخاطب رد میشدن. اینکه نمایشی با این مدت و این تعداد صحنه، تقریبا بدون اشکال در میزانسن پیش بره اول مدیون طراحی خوبه و دوم توانایی و دقت بازیگرا که هر دو عالی از پس کار بر اومده بودن. دستمریزاد

اما نحوه روایت… در آوازه خوان طاس، با اینکه با متن آشنا بودم، نمیتونستم نمایش رو از لحاظ داستانی دنبال کنم. ارتباط کاراکترها با هم و البته با قصه برام مشخص نمیشد و تا انتها سردرگم بودم. در سوکوبوس هم همین اتفاق افتاد. درک و دنبال کردن این که چه اتفاقی داره در داستان میوفته برای منِ مخاطب اگه غیرممکن نباشه، بسیار بسیار سخته. موضوع مهمیه و به نظرم اینجا مشکل اصلی پارسا محمدزاده برای تبدیل شدن به یه کارگردان تمام عیاره. مخاطب رو کلافه و دلزده میکنه و مانع یه تجربه کامل از تیاتر میشه. مشخصا خودش میدونه چی میخواد. چون روایت پیوستگی و منطق خودش رو داره و کار ولنگار نیست اما در ارائه و انتقالش به مخاطب دچار اخلال میشه. کاراکترها معرفی نمیشن، نسبتشون با هم بیان نمیشه، موضوع و دغدغه نمایش برای مخاطب روشن نمیشه و تماشاگر بیچاره تمام مدت پی اینه که چه خبره و چه اتفاقی روی صحنه میوفته و چرا!
باید توجه کرد که مخاطبی که برای تماشا میاد منتظر هر مجموعه اتفاقی روی صحنه هست. از جون مرغ تا شیر آدمیزاد یا بالعکس! از خاطره گویی تا سیاست، از هنر تا جنگ و هر چیز دیگه ای این بین. اینکه دستمایه لازم و یک یا چند نقطه اتکا به مخاطب داده بشه تا بتونه نمایش رو حول اون ببینه و اتفاقات رو حول اون بچینه و کار رو درک و تجربه کنه، مسئله مهمیه.

در مجموع بسیار از تماشای نمایش حظ بردم و اجرای به یاد موندنی شد برام.
تک تک اعضای گروه رو به خاطر میسپرم و امیدوارم درخششون رو ببینم.


خریدار
پارسا محمدزاده (parsam)
ممنونم از نظرتون
و خیلی خوشحالم کردید که دومین کار از من رو دیدید و باعث افتخاره.
و تشکر ویژه دارم از زمانی که گذاشتید و نظرتون رو کامل قرار دادید.
امیدوارم کارهای آینده بهتر از الان بشیم
پارسا محمدزاده
ممنونم از نظرتون و خیلی خوشحالم کردید که دومین کار از من رو دیدید و باعث افتخاره. و تشکر ویژه دارم از زمانی که گذاشتید و نظرتون رو کامل قرار دادید. امیدوارم کارهای آینده بهتر از الان بشیم
ارزوی شادی و سلامتی دارم برای خودت و گروه خوبت
مشتاقانه منتظر کارهای بعدیتون هستم
خریدار
پارسا محمدزاده (parsam)
پوریا صادقی
ارزوی شادی و سلامتی دارم برای خودت و گروه خوبت مشتاقانه منتظر کارهای بعدیتون هستم
قربان شما
به امید دیدارتون در کارهای آینده
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید