کاری از مسعود شعاری و گروه سه تار نوازن همساز - قطعه به یاد طلوع با الهام از قطعه ی طلوع استاد حسین علیزاده
تو گِل بدی و دِل شدی، جاهل بدی عاقل شدی
آن کو کشیدت این چنین، آن سو کشاند کش کشان
اندر کشاکشهای او، نوش است ناخوشهای او
آب است آتشهای او، بر وی مکن رو را گران
در جان نشستن کار او، توبه شکستن کار او
از حیله بسیار او، این ذرهها لرزان دلان
در کف ندارم سنگ من، با کس ندارم جنگ من
با کس نگیرم تنگ من، زیرا خوشم چون گُلسِتان
پس خشم من زان سر بود، وز عالم دیگر بود
این سو جهان، آن سو جهان، بنشسته من بر آستان
http://www.axopic.com/do.php?filename=1401452269281.mp3