از عواملی که «خرگوش» نینا رین رو برای من جذاب کرد، نقش غایب اما قابل لمس خود خرگوش، داخل تمام سطوح نمایشنامه است، از تضاد مابین قدرت و ضعف بین شخصیت های زن و مرد و درگیری های عینی اونها گرفته تا اشاره به دوران کودکی و پاکی و معصومیت از دست رفته کارکترها؛ خرگوش بودن داخل جامعه پر شتاب، بی هدف و نگران کننده معاصر مسئله جدیدی نیست و برای هرشخصی طبق زیست خودش امکان پذیر هستش اما در نظرم تشبیه درست و قابل تصوری برای انسان های عصر حاضر محسوب میشه.
شخصیت های حاضر در نمایش در عین حضور کمرنگ و گاها دیالوگ های اندک دارای ابعاد گسترده شخصیتی و کاملا پرداخته شده بودند این مسئله علاوه بر ایجاد فضایی سرگرم کننده باعث شده بود که هر حرکت یا هر جنبیدنی از جانب شخصیت ها جالب تر جلوه و بروز پیدا کنه.
👏
پس از یک تجربه ۷۵ دقیقه ای بسیار دلنشین و خنده دار؛ بایستی به یکایک اعضای تیم دست اندر کار تبریک و خسته نباشید بگم، به عنوان یک مخاطب خاورمیانه ای هیچوقت متون آمریکایی (علل خصوص متون طنز) برام جذاب و قابل درک و لمس نبوده؛ تغییر های کوچک داخل متن به واسطه کارگردان و بازیگران، نه به مثابه تغییر محتوا بلکه زیر چتر بومی سازی و نزدیک سازی به دوره و محیط زیستی مخاطب باعث کشش بسیار زیاد و خسته کننده که هیچ؛ کار رو تبدیل به کار بسیار سرگرم کننده کرده بود.
اصولا طرفدار آثار با ریتم تند نیستم و بعد از نیمه اول کار برام خسته کننده میشه؛ اما ریتم تند کار در مسیر بازی درست بازیگران و طنز جا افتاده و اغراق نشده اثر مخاطب رو به درستی همراهی میکرد و زمان حقیقی اجرا اصلا به چشم نمیاومد.
واقعا خسته نباشید؛ لذت بردم. 🙌
بنده امشب این اجرا رو دیدم و به نظرم کلیت خیلی خوب و مناسبی رو به نمایش گذاشته بودن، هرجایی که از سمتی ضعفی احساس میشد بلافاصله از سمتی دیگه تحت پوشش قرار میگرفت و به نوعی به چشم نمیاومد...
طراحی صحنه چه از لحاظ بصری و چه از لحاظ کاربری واقعا مناسب بود و اجرای آقای رکنی مثل گیلاس روی بستنی عمل میکرد ۱۰۰/۱۰۰
در آخر افزون به همه چیز من چقدر شخصیت آقای حقپرست رو داخل کار دوست داشتم.