نمایش کنتور، با تمام ویژگیِهای خاص خود، اثری است که از لحظهی آغاز تا پایان، دچار نوساناتی بود که نمیتوان به راحتی آن را در یک قالب مشخص جا داد. شروع کار، اگرچه با اجرای درخشان و پرانرژی خود توانست مخاطب را درگیر کند، اما به نظر میرسید که ریتم اولیه و نوع شوخیها، کمی از عمق و انسجام لازم برخوردار نبود. این وضعیت به گونهای بود که حس میکردی تماشاگر در ابتدای کار در یک فضای آشنا اما نه چندان برجسته قرار دارد.
اما پس از گذشت زمان و ورود به بخشهای میانه نمایش، این روند دچار تحول شد. شوخیها و کنشهای کمدی که تا پیش از آن شاید کمی سطحی و قابل پیشبینی به نظر میرسیدند، حالا رنگ و بوی تازهای به خود گرفتند. در این بخش، قدرت درک دقیق موقعیتها، استفاده به جا از زبان بدن و گفتار، و همچنین هماهنگی بینقص میان بازیگران باعث شد که فضای کمدی واقعی در صحنه برقرار شود. در این میان، برخی از موقعیتهای خاص، حتی برای کسانی که به نوعی مقاومت در برابر خندیدن داشتند، تماشایی بود و توانست لبخند را بر لبان تماشاگران بنشاند.
با این حال، بخش پایانی نمایش، اگرچه دوباره با کمی شوخیهای متداول و لحظاتی کمعمق همراه بود، اما به طور کلی به نظر میرسید که در تلاش برای پایان دادن به اثر، گاهی از لذت فضا و بیدغدغه بودن داستان کاسته شده بود. این فضا شاید باعث میشد که حس و حال کلی اثر، از دست بدهد و به نوعی پایانبندی
... دیدن ادامه ››
آن نتواند به همان اندازه که در میانههای کار موفق بود، موفقیت چشمگیری در جذب تماشاگر داشته باشد.
با این وجود، آنچه در پایان این نمایش قابل تحسین است، این است که در مجموع، توانسته است در لحظات مختلف تماشاگر را به شکلی خنداند که حتی در دل تنشهای ناشی از شوخیهای غیرمنتظره، با یک لحظه تأمل، دوباره خود را در فضای کمدی و جذاب آن پیدا کند. البته در برخی از موارد، طنزها به اندازهای تلخ و تند بودند که حتی پس از پایان نمایش، تاثیری ماندگار از خود برجای میگذاشتند
و در آخر جنون بیرونی بازیگر نابینا را دوست نداشتم واحساس میکنم شخصیت کامل نشده بود یا به اشتباه به سمتی دیگر رفته بود
موفق و پیروز باشید