در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال | حسین مشکاتی
S2 > com/org | (HTTPS) 78.157.41.90 : 21:18:32
 

به امید روزی که موثر باشم...
جمله ی رویاهای کودکی ام
جمله ی تلاش های جوانی ام
و شاید جمله تحقق کهنسالی ام
فرزندانم:
وای از این غم
ریشه
جنشاه
زبیح
آسفیکسی
من هم همینطور

 ۱۸ تیر ۱۳۷۲
«تیوال» به عنوان شبکه اجتماعی هنر و فرهنگ، همچون دیواری‌است برای هنردوستان و هنرمندان برای نوشتن و گفت‌وگو درباره زمینه‌های علاقه‌مندی مشترک، خبررسانی برنامه‌های جالب به هم‌دیگر و پیش‌نهادن دیدگاه و آثار خود. برای فعالیت در تیوال به سیستم وارد شوید
مساواتِ درخشان و درخشاننده
حقیقت اینجاست که بعد از پایان تماشای هر اجرا از ایشان با خود میگویم قرار است اجرای بعد به چه صورت باشد؟ و جایِ مساوات میترسم از توقعی که به بالاترین حد خود در تیاتر کشور رسیده و حالا قرار است بالاتر برود که اگر نرود چه؟ و با دیدن اجرای بعدی بیشتر به سحرِ هنر پی میبرم که پرده کنار میزند مساوات از آن
و مضطر میشوم که نکند دیگر نسازد.

گفتنی نیست چیزی که فراتر از گفته ی من است.
بی نظیرید و خواهشا بعد از پایان دور اجرا متن رو منتشر کنید.
درود و خداقوت خدمت تیمِ آناتومی
نگاه فلسفی و فرم محور مرتضی اسماعیل کاشی به مکاتب فلسفی و سیاسی وجه تمایز آثار اوست. که هر بار ایسم هایی را ... دیدن ادامه ›› به تصویر می‌کشد و سعی بر آن دارد که بفهماند هر مکتبی از چه تصویری برخوردار است.
این بار محوریت اجرا تلفیق سیاست با هنر بود، هنری که ذاتا از سیاست جدا باید باشد اما سیاست زده می‌شود و توانش را در قبال قدرت سیاست از دست می‌دهد.
و هنر همواره دست عده ای می‌ماند. هنرمندانی که ذات هنر را پرستش می‌کنند در خفقان به جنون زیستن دست می یابند.

چیزی که نپسندیدم پیوند مصادیق بیش از اندازه با زندگی امروزمان در ایران بود که می‌توانست معقول تر و متمرکز تر باشد.

تب و تاب اجرا ، نورپردازی ، لباس ، ریزاکت های بازیگران ، صداسازی ها همه و همه در اسب انسان توقع ما را به نسبت به خود او بالا برده که این کار به نظر بسیار دور بود از اثر اسبق اسماعیل کاشی.

همچنین خلق لحظه هایی که فکر را درگیر امانوئل داستان می‌کرد در اجرای اسب انسان جذاب بود که این اجرا را به امید آن لحظه ها آمدم.

خداقوت به تیم شما
درود به عوامل محترم
تاریخ ها رو به اشتباه نزدید؟
به گمانم دوشنبه تعطیل هست
حسین جان اجرا بعد از اذان مغربه و برگزار میشه.
۰۷ شهریور
حسین مشکاتی (hosein.meshkati)
امیرمسعود فدائی
حسین جان اجرا بعد از اذان مغربه و برگزار میشه.
سپاسگزارم
بله متوجه شدم
متاسفانه هنرهای نمایشی ما هنوز نتونسته تفکیک کنه اتفاقات رو از اعتقادات
سوال اینجاست که آیا نمیشه کسی که عزادار هست به کار خودش برسه و کسی که کمرنگ تر هست این موضوع براش هم به کار خودش ؟
۰۸ شهریور
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
حسین مشکاتی (hosein.meshkati)
درباره نمایش ریگ چاه i
سلام و خداقوت خدمت عزیزانِ ریگ چاه ، استاد و دوست عزیزم جلال محبی

اجرا از چند جانب جذابیت بالایی را برخوردار بود.
نمایشِ فضای زندگی سربازان مرزی
در کنارهم قرارگیری فرهنگ های متفاوت ایرانی
ایستادگی در عین تعامل طنز کاراکتر ها
دیالوگ هایی که گاها عمیق میشد
نفی قدرت های منفعت طلب
و ...

چیزی که به دلم ننشست ، پایان بندی اجرا بود که پتانسیل خیلی بهتر شدن داشت. چه به لحاظ ادای محتوا ، چه ... دیدن ادامه ›› پلات پایانی داستان و چه مسیر انتقال احساس‌.

فن بیان و ادای دیالوگ طوری بود که چندین مرتبه از اجرا جا ماندم و بسیاری از دیالوگ ها و لحظاتی که مخاطب می‌توانست از آن لذت برده و ری اکشن بدهد بابت این نقصان هدر رفت.
مانند صحنه بیان خودکشی توسط سرباز اصفهانی

در طول اجرا تا لحظه ی ورود آقای محبی متعجب بودم که چرا نقش سرباز تُرک رو از ایشون گرفتن اما لحظه ی ورود متوجه خلق نقش دیگری در اجرا شدم که ارتباط مخاطب از آن جای اجرا به بعد بصورت ملموسی نمایان شد.

خداقوت و آرزوی موفقیت
حسین مشکاتی (hosein.meshkati)
درباره نمایش قاب i
درود و خداقوت

اجرا به زبان ساده توانست آنچه می‌خواهد را خلق کند و چقدر اسم های خارجی که دیگر نباید خارجی باشند.
روزی از آنِ فرشت ها بوده اند و حالا به تلخی نصیب روزگار ما شدند.
چهره هایی از نسل جدید که دیگر نمی‌توانند حتی در قاب دوربین هم بخندند.

چیزی که برایم جذابیت زیادی داشت فهم و درک کارگردان نسبت به فضای روز جامعه بود. اینکه *متاسفانه* مدت زیادی ست با حضور فضای مجازی ، اسکرول ها و محتواهایی که در کوتاه ترین زمان ممکن قصد مقصد دارند، از صحنه های طولانی و پیچیده ... دیدن ادامه ›› دور شده ایم.
و اجرای شما در بهترین زمان و با منطقی ترین پلات به انجام رسید.

نکته ای که برایم مبهم ماند این بود که چرا اجرا منسجم نبود.
ناهمگونی در فرم اجرایی نگذاشت تمرکز کافی داشته باشم. به طور مثال تماما صامت می‌بود یا فرم و خلق آوا و یا اتکا می‌کردید به همان عکسی که زبانش نوشتار زمینه صحنه بود یا حتی اجرا نگتیوی...

ممنونم از اجرایتان
آرزوی موفقیت
خداقوت

امیرمسعود فدائی و نرگس کیومرثی این را خواندند
یاشار محمدی این را دوست دارد
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
دلتنگ صحنه ای که روزگار دورش کرده ...
حسین مشکاتی (hosein.meshkati)
درباره نمایش مادر i
درود و احترام

آوانگاردها می‌درخشند در تاریکی مسیر...
تاریکی مسیری که گاها خیلی ها عبور می‌کنند از آن و نمی ایستند برای تماشا.
(شخصا) مجموع اجرا را دوست نداشتم .
اما ایده ، سوژه ، سادگی و صحنه ی خوبی داشت و کاش این مفاهیم عمیق بیشتر با سورئالتان گره می‌خورد.
ریتم نیمه ی اول اجرا دستخوش بهبود بود.

بی شک دیدنی تر میشد.
خداقوت و آرزوی موفقیت.
حسین مشکاتی (hosein.meshkati)
درباره نمایش مادر i
وقت بخیر
به یاد ندارم در هیچ یک از اجراهایمان پس از ساعت مقرر تماشاچی به سالن راه داده باشیم.
اما
وضع اسفناک مملکت بر هیچ کس پوشیده نیست.
ای کاش همکاران و هنردوستانی که در این برهه ی ناامید کننده اجرا دارند تدبیری برای اختلال سیستم های مکان یابی بیندیشد.
تا آنجا که راه داشته باشد وظیفه ی مخاطب است.
اما نمی‌دانم چه توجیهی برای مخاطبی که ۴۰ دقیقه پیش از حالت عادی به سمت سالن راه می افتد وجود دارد؟!
ای کاش ردیفی را در نظر داشته باشید.
یا فرصتی به صندلی های خریداری شده جهت پر شدن بدهید...
نمیدانم! به هنر هم رحم نشد...
شاید هم کار ... دیدن ادامه ›› درست همین باشد که بود...

بازهم سپاس از عزیزی که اجازه ی ورود به سالن با بلیت امروز را برای فردا دادند‌.
امیدوارم فردا بتوانم به تماشای اجرا بنشینم‌.

قدردانی
حسین مشکاتی
؟
راستش متوجه نشدم که بخاطر وضعیت اسفناک مسیریاب، انتظار داشتید که اجراها دیرتر شروع بشن ؟ یا بعد از شروعِ نمایش، مخاطب را به سالن راه بدن ؟
مهرنوش مومنی
راستش متوجه نشدم که بخاطر وضعیت اسفناک مسیریاب، انتظار داشتید که اجراها دیرتر شروع بشن ؟ یا بعد از شروعِ نمایش، مخاطب را به سالن راه بدن ؟
نه به هیچ عنوان انتظاری نیست
انتظارات از افراد دیگری هست که حداقل امکانات رو هم نداریم تو کشور...
فکر میکنم آخر عرایض هم رسوندم از این گروه سپاسگزارم که درک کردند و اجازه دادند برای فردا با همین بلیت وارد سالن بشم
حرف من بیشتر انتقاد بود ، نه به این اجرا
این اجرا طبق قاعده عمل کرد و عرض بنده جنبه ی کنایه داشت
این مشکل رو بارها در هفته های اخیر دیدم که تعداد نفرات زیادی به دلیل این اختلال از اجرا می‌مانند با اینکه ساعت ها وقت تنظیم کرده اند.
چه بگویم...
۲۸ مرداد
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
و چقدر تام هایی که خودمان ها را تداعی کرد.
ضمن تکیه به ارزش های این اجرا ، اما...
ما با برهمنی ها و زارعی ها و غیره ها توقعمان از تئاتر ایران بالا رفته و حق بدهید به اندازه ی سیزیف ها لذت نبرده باشیم.

دقتِ اجرا ، فن بیان ، ریزاکت ، هماهنگی و همه ی کارهایی که اگر از هنرجو برنمی آید کارگردان می‌تواند با ظرافتی که قبل تر ها دیده ایم بهترین حالت آن را به روی صحنه بیاورد؛ پیش نیاز این اجرا بود.

عدم تعادل در ارائه ی نقش ها توسط بازیگران نکته ی آزاردهنده ی اجرا بود. و ای کاش تعدادی از بازیگران را به حداقل های بازیگری ... دیدن ادامه ›› میرساندید.

فرم ها و صداسازی ها چقدر توانایی کامل شدن داشت‌.

فارغ از نکات منفی از لذتی که لحظات باعث آن می‌شد غافل نیستم.
از تام هایی که چقدر خودم ها را برایم تداعی کرد.
بر خلاف برداشت هایی که آینه ای بودن کاراکترها را زبانزد بود، برداشت من اما تنها این نبود و تعددشان مشغولیت ذهنم شد‌.
از تصویر پدری که گسیخت و کامل نشد.
از شمع هایی که با روح آدم های قصه آرام آرام آب شدند و روزی خاموش...
از سقفی که باز شد و ای کاش در لحظه ی تماشای ماه باز می‌شد تا ارتباط بی ربط آن لحظه ی من با آسمانم را در درست ترین جای اجرا برقرار کنم.

در پایان، محمد برهمنی... نسل شما تمام نمی شود. و کاش همان باشید که دیدیم.
خداقوت به شما.
بهار برای این اجرا کم است.
لطفا تمدید کنید.
حسین مشکاتی (hosein.meshkati)
درباره پرفورمنس جنگ با زی i
عرض ادب خدمت عزیزان (جنگ با زی)
در کلام اول قبل از هر چه مینویسم می‌گویم از مجموع اجرا لذت بردم.


دروغ چرا دومین کار پرفورمنسی بود که لایو میدیدم بقیه اش همه آثار خارجی و در پلتفرم های تله تئاتر بوده.
ساعت ۱۸ نمایش بدی رو دیدم و خدا خدا میکردم که این اجرا بد نباشد که شب راحت سر به بالین بگذارم.
و خوشبختانه نشد آنچه که می‌ترسیدم.
اصولا به تماشای کار پرفورمنس که مینشینیم یا باید غرق سناریو سناریست بشویم و یا در اجرا غرق شویم و داستان ذهنمان را پیش برویم.
خب از آنجایی ... دیدن ادامه ›› که کتاب های وداع با اسلحه ، در جبهه غرب خبری نیست و بازگشت را خوانده بودم به شدت غرق سناریو و پلات کارگردان شدم و از بیش از نیمی اتودهای اکتش لذت بردم.
موسیقی اش از یک گروه بند کامل جذاب تر و خلاقانه تر بود.
سه چیز اما...
یک سالن برای این اجرا نبود ، عدم آکوستیک بودن و صدای آمبیانس محیطی تمرکزم را از ارائه ی موسیقایی بازیگران می‌گرفت و چون داخل صحنه بودیم صدای نزدیک ترین بازیگر بر ریتم قالب میشد‌.
دو بازیگران شاید اگر بیشتر تمرین می‌کردند در میمیک و تمرکز عضلات و ری اکت ها موفق تر بودند.
سه کاش صداها را حتی به کلام ابداعی تان آغشته نمی‌کردید
در کل به ازای رورانس در اینجا به تشویق کارگردان و بازیگران می ایستم
خداقوت


(صحنه ی عکس رزمنده ها گود)
ممنون از اینکه تشریف آوردین و وقت گذاشتین برامون نوشتید خیلی برامون ارزشمنده
۱۷ دی ۱۴۰۳
پوریا جلال وندی
خیلی خوشحالیم که به تماشای جنگ با زی نشستید و بیشتر خوشحالیم از ظرافت نگاه و طراوت قلمتون باعث خوشحالی که تلاشمون مورد پسندتون واقع شده ، سعی می کنیم با رفع نواقص اجراهای بهتری داشته باشیم ممنون 🌹
عزیزدلید و بزرگوار
قطعا خودم را موظف به تماشای اجراهای محترم بعدی شما خواهم کرد
ممنونم ازتون ❤️
۲۱ دی ۱۴۰۳
امیررضا شیخ لو
ممنون از شما بابت نظرات دقیق و تخصصی‌تون، خوشحالیم که سر ناراحت به بالین نذاشتید، حتماً از نظراتتون استفاده خواهیم کرد.
قربان محبتت و ممنون از شما بابت انرژی خوبتون ❤️
۲۱ دی ۱۴۰۳
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
پارسال کتبا نظرم را روی کاغذ نوشته بودم و الان فرصتی کردم که اینجا هم بنویسم

درود و احترام خدمت عزیزانِ ( آنتیگونه)
اصولا تئاتر در لحظه به لحظه اجازه ای وارد کردن شوک به مخاطب را دارد شوکی که شاید به مراتب ملموس تر از سینما واقع خواهد شد چرا که در دل شهر آن نشسته ای و بازیگران را زندگی میکنی و زیبایی تئاتر بر خلاف نظر برشت شریف یعنی همین به نظر و حال شخصی ام
اینکه یک کار و ترفند اگر چه کهنه را روی صحنه میبینیم و شوآف عدم حضور بازیگر زن (آنتیگونه) را دو نکته ی مثبت را به من میرساند
اول اینکه مخاطب لحظه ای از دنیای تئاتر سوفوکل به دنیای محمدرضا آگاه می آید و متوجه میشود مرزی وجود ندارد ، فاصله گذاری وجود ندارد و تو به عنوان مخاطب در دنیای کارگردان نیز وجود داری تا آنجایی که حتی از یکیتان کمک میگیرد برای اجرا و این همان زیست زیبای تئاتر است.
و نکته دوم اینکه ریتم کار را خودت طوری تنظیم میکنی که در لحظه ی آخر و نهایت کلافگی مخاطب و سردرگمی او رقص غم و خودکشی فوق العاده ای را ... دیدن ادامه ›› تماشا میکنی
من که فقط گفتم به به
اما چندین نفر را هم بعد از اجرا دیدم که ناراضی هستن
خداقوت به این تیم و اجراکنندگان فوق العاده آن و بازیسازی های دقیق و ملموس
باتشکر
امیرمسعود فدائی و سپهر این را خواندند
محمدرضا آگاه این را دوست دارد
بسیار خوشحالم که بعد از یکسال هنوز هم مخاطبانی عزیز همچون شما درباره‌ی آنتیگونه می‌نویسند.
عزیزِ من هستید. ❤️🌱
۱۱ دی ۱۴۰۳
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
به گمانم خیلی از کارهایی که پارسال تماشا کردم نظرم را مکتوب نوشته اما داخل تیوال نرسیدم بگذارم

درود و احترام خدمت عزیزان (چنگال)
نمیدانم چرا همه خیلی دوست داریم سورئال کار کنیم و این در حالی است که از سورئال های مطرح جهان عقب هستیم ، از کجا تعریفمان برای سورئال ناهار خوردن روی میز پینگ پنگ شده ؟! آیا سورئال همه اش همین است ؟
آیا بازیگر شما همان بازیگر صحیح سورئال است و مرز اجرا را متوجه شده ؟!
یا اینکه چرا وقتی داستانی پتانسیل سورئالیسم را ندارد به سمت آن میرویم ، یا اینکه اگر میخواهیم به دلایل جذاب تر بودن متد های سورئال ، سورئال کار کنیم چرا به سراغ داستانی نرویم که سورئال خیز باشد ؟
طوری که در تمامی لحظات همه ی اجرا با تمام قوا اصرار دارد سورئال باشد اما نیست ...
در کل هر هنری از هنرمندی به در آید برایم شریف و محترم است ، خداقوت به تیم چنگال و به امید دیدن کارهای بهتر
کار ریتم و المان های جذابی داشت و از بازی خوب چند بازیگر لذت بردم
با تشکر
امیرمسعود فدائی و سپهر این را خواندند
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
متاستفانه دیشب جایی گیر کردم و از اجرا جاماندم
امیدوارم هفته ی آینده بتونم بلیت تهیه کنم و به دیدن اجرا بشینم
با توجه به اینکه کار آنتیگونه رو از محمدرضا آگاه دیدم و گویا این کار نیز بی ربط نیست
سپهر و ثنا هاتفی این را خواندند
محمدرضا آگاه این را دوست دارد
کم سعادتی از ما بوده دوست عزیز 🌱❤️
۱۱ دی ۱۴۰۳
محمدرضا آگاه
کم سعادتی از ما بوده دوست عزیز 🌱❤️
بزرگوارید
۱۴ دی ۱۴۰۳
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
درود و احترام خدمت درخشان کنندگان سیاه ترین صحنه ، بانو رضی و حمید رحیمی عزیز
سه مرتبه اجرا رو دیدم با افراد مختلف ...
ایده و هسته اولیه ی کار بسیار جذاب و تقریبا فراگیر هست.
داستان اما هر چه جلوتر میرفتیم خودش را بیشتر در صحنه گم میکرد و بیشتر پا در مسیرهای بی مقصد میگذاشت
طوری که هنوز بعد از سه بار برایم مبهم است که کار چگونه در آن نقطه بعد حدود یک ساعت و ربع به پایان میرسد ؟!
کاری که از لحظه به لحظه نقش آفرینی بی بدیل ریحانه رضی اش دارم لذت میبرم.
داستان در کمال سادگی ، قصد کمالگرایی داشت... اما حیف
نوع اتودها در بعضی بخش هم برایم مبهم باقی مانده ، البته شاید سلیقه باشد و سلیقه ی من نسبت به متن آن اجرا نباشد ( مانند اتود شناخت خیانت ... دیدن ادامه ›› مرد توسط زن یا حتی اتود بازی مرد)
در هر صورت جای خسته نباشید داره این تیم محترم که انتظار کار بسیار بهتری را برای کار بعدیشان داریم و انتظار حتی

پ.ن1: در آخرین اجرایی که از این گروه در خانه نمایش دیوار دیدم خانم ریحانه رضی با اینکه دچار سرفه های ناخودآگاه و سختی شده بودند بسیار حرفه ای صحنه را مدیریت و اجرا کردند
پ.ن2: اولین اجراهای این گروه بود، در هامون که قبل از اجرا چند دقیقه با کوروش شاهونه عزیز گپ صمیمانه ای زدیم و لذت بردم از تواضع و احترامشون ، اما متاستفانه در اجرای خانه هنر دیوار رفتار های عجیبی از ایشون دیدم طوری که حتی جوابگوی خداقوت های پایان رورانس نبودند اگر جواب سلام داده نشده ی به جا مانده قبل از اجرا را فاکتور بگیریم ...
چون از چندین نفر این تغییر رفتار را شنیدم حس کردم به عنوان مخاطب تئاتر وقتی چنین تغییری دیده میشود نیازمند نقد خواهد بود
کوروش عزیز خوب بمان ...
باتشکر
امیرمسعود فدائی و سپهر این را خواندند
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
حسین مشکاتی (hosein.meshkati)
درباره نمایشنامه‌خوانی فعل i
تبریک به آیسان عزیزم
رفیق درجه یک بابت انتخاب متن عمیق فعل
به امید روزافزونی موفقیت هات (قلب)
حسین مشکاتی (hosein.meshkati)
درباره نمایش کلاغ i
درود بر دوستانِ (کلاغ)

سالهاست سورئال را در فیلم آثار خارجی میبینم …
شاید هم فیلم های تئاترهای اولی که قبل از جنش ۱۴۰۱ برای اولین روزها زنده میدیدمشان و بعد از جنش تمام شدند و عده ای از آنها هنوز در سکوت هستند و شاید کم و کاستی سورئال های امروز از نبودن الگوهای درست و مطالعه شده هست که نیستند
کاش نویسندگان و کارگردانان بتوانند مرز بین رئال و سورئال را تشخیص بدهند و زیبایی یکی از این ها را به رخ بکشند جای آنکه با یک تلفیق ناهموار کار ضعیف و بی دفاع ارائه دهند.
متن در زیرلایه های خود ، در ژانر شناسی و در پلات نویسی ضعف مشهود دارد، Plot Holes متن کجاست ؟! و اگر دایره ای نوشته اید منطق گره گذاری های اشتباه چیست ؟! همه ی اینها خسته کننده بود برام ... دیدن ادامه ›› و اذیتم کرد.
راجع به کارگردانی اما ، دستوری که اساتیدم به من دادند را از کارگردان تقاضامندم : کارِ سورئال ببینید
و ببینید بازیگرها چگونه اتود میزنند ، چگونه آکسان میگذارند ، چگونه دراماتورژی می‌شوند و چگونه شامل میزانسن ، اکت ، ریزاکت و میمیک می‌شوند. همه اینها باعث شد یکسال کار به روی صحنه نبرم و فقط بخوانم و ببینم
حسرت میخورم که روزی ۳۵ هزارتومان فهرست را دیدم و امروز ۲۰» تومان این اثر را
اما تلاش بازیگران و انرژی خوبشان قابل تقدیر بود و خداقوت میگم خدمتتون
حسین مشکاتی (hosein.meshkati)
درباره نمایش وحشی i
عرض احترام و درود خدمت عوامل محترمِ (وحشی)
کلا با کار رئال ارتباطی نمیگیرم و ذهنم سخت به سمتش میره
اما انتخاب درست سالن ، انتخاب لباس های صحیح ، فرم و میمیک های مرتبط ، ادبیات و اجرای آن در دهان بازیگر و … باعث شد در فضای نمایشنامه زیست کنم.
اگر چه حقیقتا از سبک اجرا و متن در ابتدای تئاتر از مفاهیم کار گذشتم و سعی کردم در فضای فراذهنی بازیگران بمانم.
بازی ها در فضای بومی نمایشنامه به خوبی اتود شده بود اگرچه بازی بازیگر خانوم در میان شگفتی اکبر و یکی دو بازیگر دیگر ضعیف به چشمم آمد.
از نظر متن هم پلات را نتوانستم در ذهنم ترسیم کنم اگر چه موضوع و دیالوگ خوبی داشت اما شاید در گره اندازی ها و خط مشی پلات می‌توانست بهتر عمل کند. (بنظر می آید در اداره به مشکل خورده)
به لحاظ کارگردانی ، گویا کارگردان برای حرف زدن آمده بود تا هنرنمایی البته حرف زدن هم هنر می خواهد که بازهم بنظرم قوی به عمل نیامده بود و در رورانس هم رویت نشدند !!!

در پایان خداقوت میگم و آرزوی موفقیت دارم
با کار رئال ارتباطی نمیگیرم

اما راجع به بازی ها به جز دو بازیگر ، بازیگری روی صحنه دیده نشد و به لحاظ میزانسن ، سردی میزانسن ها مشهود بود البته شاید برگرفته از انتخاب اشتباه نوع سالن باشد.
در این نوع سالن ها ریزاکت و بخصوص میمیک در گرو نگاه مخاطب است که آن هم با ضعف روبرو بود.
ایجاد کاراکترها با ملیت های متفاوت جذاب اما با اتود های ضعیف حیف شدند و چقدر می‌توانست حساب شده تر باشد.
در کل با احترام به این اثر و عوامل و زحماتی که برایش کشیده شده و حوصله ام که سر نرفت؛ با امتیاز ثبت شده فاصله ی زیادی داشت.

موفق و پیروز باشید
خداقوت
 

زمینه‌های فعالیت

تئاتر
سینما