در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال بهرنگ | درباره نمایش روز سیاووش
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 15:50:52
«تیوال» به عنوان شبکه اجتماعی هنر و فرهنگ، همچون دیواری‌است برای هنردوستان و هنرمندان برای نوشتن و گفت‌وگو درباره زمینه‌های علاقه‌مندی مشترک، خبررسانی برنامه‌های جالب به هم‌دیگر و پیش‌نهادن دیدگاه و آثار خود. برای فعالیت در تیوال به سیستم وارد شوید
روز سیاوش: خانه ای روی آب...
داستان سیاوش در شاهنامه یک داستان اسطوره‌ای کامل به تمام معنای کلمه و با پایانی تراژیکه. داستانی که پتانسیل‌های بسیار برای تبدیل به نمایشنامه‌های با زوایای دید گوناگون داره. برداشت شکرخدا گودرزی از این داستان اما از نظر من برداشت بسیار مشکل‌داریه. در واقع بزرگترین ضعف این تئاتر هم همینه: اجرای نمایشنامه‌ای ضعیف از داستانی با جذابیت های بسیار. علیرغم زمان حدودا دو ساعته برای اجرا، نمایشنامه در زمانبندی پر اشکاله. برخی قسمت های بسیار مهم حذف شده -مانند عبور سیاوش از آتش- ، برخی قسمت‌ها با هم ادغام شده -مانند ادغام صحنه‌ای که سودابه با سیاوش گلاویز میشه و جامه سیاوش از پشت پاره میشه با صحنه‌ای که سودابه با توطئه قصد در نسبت دادن اون دو جنین نارس به سیاوش و خودش رو داره- ، برخی قسمت‌ها بدون ضرورت خاصی هایلایت شده -مانند صحنه صحبت‌های سیاوش و فرنگیس که دیالوگ‌های مشابه بارها و بارها تکرار میشه- ، و عمق فاجعه تحریف داستان واقعی در برخی قسمتهاست! -مانند هرزه و دائم‌الخمر نشون دادن کاووس که در شاهنامه به هیچ عنوان اینگونه نیست، یا کمرنگ کردن نقش پیران ویسه (کسی که سیاوش رو به توران برد پیران بود نه گرسیوز؛ نه تنها بدطینت نبود که بسیار هم خوشقلب و دوستدار سیاوش بود)، یا اینکه نمایشنامه مادر سیاوش رو دختر گرسیوز نشون میده! که در واقع چنین نیست(مادر سیاوش از خاندان گرسیوز بوده نه دخترش!) و این مسئله به کلیت داستان بسیار لطمه میزنه، یا صحنه‌های جدال لفظی فرنگیس با گرسیوز که اون رو بدکاره میدونه و یا حمله گرسیوز به قصد آزار فرنگیس(!) که اینها در هیچ کجای داستان اصلی در شاهنامه واقعیت نداره- . از نمایشنامه که بگذریم کارگردانی و بازی ها هم چنگی به دل نمیزد. بازی ها خیلی جاها مصنوعی بود، موسیقی کار گرچه خوب انتخاب شده بود اما گاهی چنان بلند بود که صدای بازیگران در اون گم میشد. نورپردازی خوب کار بیشتر از سایر موارد به چشم میومد. علی‌الخصوص قرمز شدن صحنه پس از کشته شدن سیاوش. و البته سر بریده سیاوش هم بسیار طبیعی و شبیه به فریدون محرابی ساخته شده بود که نکته مثبتی ... دیدن ادامه ›› بود.
به شخصه تا اواسط اجرا از کار ناراضی بودم تا اینکه یک اتفاق تونست نظر مثبت منو جلب کنه: بازی قابل توجه یک بازیگر سینمایی که شاید اصلا انتظارشو نداشتم انقدر خوب در تئاتر بدرخشه: لیلا بلوکات. از اواسط کار که وارد شد با بازی قوی و پر از احساسش ریتم اجرا رو عوض، و بازی های مصنوعی دیگران رو خنثی کرد. صدای بلوکات یک صدای کاملا تئاتری نشون داد و برخلاف صدای دیگران در موسیقی محو نمیشد. احساسات نقش فرنگیس رو (چه در عصبانیت، چه ترس، چه ناراحتی و چه امیدواری) به خوبی به تصویر کشید، کاری که اکثر بازیگرها ازش ناتوان بودند (البته میشه به بازی بهرام ابراهیمی، و با کمی ارفاق به بازی حبیب دهقان نسب و رویا بختیاری هم نمره قبولی داد).
لازم به ذکره که سوای مسائل گفته شده، یکی از مواردی که به چشم میومد طراحی لباس خیلی خوب این نمایش بود که واقعا وقت و فکر زیادی براش گذاشته شده بودکه قابل تقدیره.
در کل هرچند که این تئاتر اصلا برام رضایت بخش نبود اما از تماشاش پشیمون هم نیستم. همین که عوامل این تئاتر از نویسنده و کارگردان تا بازیگران تا سایرین (که تعداشون هم نسبت به سایر نمایش ها خیلی زیاده) به چنین موضوعی پرداختند برای من بسیار قابل احترام و قابل تقدیره، کاملا مشخصه که انگیزه‌های مادی براشون اهمیت چندانی نداشته و شاهنامه و داستانهای زیبای اسطوره‎ایش انگیزه اصلیشون بوده.
امیدوارم داستان‌های اینچنینی بیشتر مورد توجه کارگردان ها و نمایش نامه نویس ها قرار بگیره و البته چه در نگارش چه در کارگردانی از نظر متخصصین (شاهنامه شناسان، تاریخ شناسان و ...) حتما حتما استفاده کنند.
نقد خیلی خوبی بود آقا بهرنگ. :)
دقیقاً موافقم با نظراتت.. و منم بازیِ خانم بلوکات و آقای بهرامی رو بیشتر پسندیدم.
..خب میشه گفت طراحی دکور و لباس ها عالی بود ولی ایکاش نمایشنامه متعهدتر تر تر میبود به داستان اصلیش .. خیلی از قسمتهای مهمی که نقطه ی عطف و اوج داستان محسوب میشد حذف شده بود..من همش منتظر بودم روحم له و خفه بشه.. ذهنم درگیر بشه..:( که نشد.
مثلاً عبور سیاوش از آتش که میتونست با مقداری خلاقیت تو نورپردازیه رنگهای گرم و آتشینِ پرکنتراست و جلوه های بصری صحنه ای اون حس عبور از آتش تو ذهن مخاطب ایجاد بشه..
درکل برعکسِ داستان اصلیه شاهنامه که به پاکی و پاکدامنی اشاره شده ولی متاسفانه خیلی متاسفانه این نمایش فقط سعی براین بود تا دو واژه ی خیانت و بدکاره بودن زن به نمایش گذاشته بشه.. :|
۱۱ خرداد ۱۳۹۲
ممنون از مطلب مفید و کاملت بهرنگ جان:)
۱۱ خرداد ۱۳۹۲
خواهش میکنم آقای اژدری عزیز :)
مرسی خانم جمالی. طراحی لباس خیلی خوب این نمایش رو یادم رفته بود اشاره کنم که بعد از یادآوری شما اضافه کردمش.:) بله حق با شماست تم غالب در شاهنامه یک تم کاملا مثبته در حالی که این نمایش تم منفی ای داشت. حالا این میتونه بسته به زاویه دید کارگردان باشه اما اینکه افراد هوسباز و بدکاره نشون داده بشن و روش مانور هم داده بشه و کلیات داستان رو هم همونطور که اشاره کردم تحریف کنن از نظر من هم قابل توجیه نیست!

۱۱ خرداد ۱۳۹۲
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
داستان سیاوش یکی از جذاب ترین و شور انگیزتزین داستان‌های شاهنامه است. من هنوز این تئاتر را ندیده ام و نمیدانم چگونه از کار درآمده، اما بقدری خود داستان پرکشش و وسوسه برانگیز است که حتما به تماشای نمایش روز سیاوش خواهم نشست. برای آشنایی تیوالی های عزیز خلاصه ای از داستان را در زیر می آورم:
سیاوش فرزند کاووس، شاه سلسله کیانی است که پس از تولد ، رستم او را به زابل برده ، رسم پهلوانی ، فرهیختگی و رزم بدو می آموزد. در بازگشت، سودابه، همسر کاووس شاه، (که دختر شاه هاماوران نیز هست) به سیاوش دل می بندد(اینجای داستان یادآور داستان حضرت یوسف است!) چنان که در نهان، پیکی به سوی سیاوش می فرستد و او را به شبستان شاهی فرا می خواند؛ سیاوش نمیپذیرد. روز دیگر، سودابه نزد شهریار رفته و از وی دستوری می خواهد که سیاوش را به شبستان بفرستند تا وی از میان دختران همسری برای خود برگزیند. سیاوش، به ناچار به شبستان می رود و باز هم با ابراز شیفتگی سودابه روبرو می شود. این اتفاق باز هم تکرار می شود اما سیاوش که آزرم و حیا و پاکدامنی آموخته است، تن به گناه نمی سپارد و به همین دلیل از جانب سودابه متهم میشود. سیاوش برای اثبات بی گناهی خویش از میان آتش میگذرد و از این آزمایش سرافراز بیرون می آید. پس از چندی، (برای دور ماندن از وسوسه های سودابه) داوطلبانه از جانب پدر برای مقابله با افراسیاب به سوی توران زمین می رود. افراسیاب گروگان هایی را به نزد او می فرستد و سیاوش صلح را می پذیرد. از دیگر سو، کاووس از سیاوش می خواهد که گروگان ها را بکشد اما سیاوش نمی پذیرد و به ناچار به توران (سرزمین افراسیاب) پناه می برد. در آن جا با حریره ، دختر پیران ویسه (وزیر خردمند افراسیاب) و فرنگیس ، دختر افراسیاب ازدواج می کند. از حریره فرود و از فرنگیس ، کی خسرو زاده می شود. سیاوش دو شهر گنگ دژ و سیاوش گرد را در توران بنا می نهد و به فردی بزرگ و قدرتمند در میان تورانیان بدل می شود. این امر حسادت بسیاری را بر می انگیزد و فتنه های بسیاری از سوی بخیلان و دشمنانش به پا می شود که در نهایت به تحریک گریسوز ، میانه ی سیاوش و افراسیاب به تیرگی می گراید و سرانجام خون او در غربت و بی گناهی ریخته می شود و رستم و کی خسرو به خونخواهی او به پا میخیزند ... دیدن ادامه ›› ...
آنچه گفته شد خلاصه ای از این داستان زیباست که کامل آن را به نثر می توانید از لینک زیر دانلود کرده و مطالعه نمایید:
http://dl.veyq.ir/ebook/Siavash[ebook.VeyQ.ir].zip
در نهایت امیدوارم تماشای این تئاتر نیز همانند خواندن داستان اصلی، دلنشین باشد.

اولا مرسی از اطلاعات مفیدتون... دوما واقعا حیفه که سنگلج خالی بمونه و از نمایشاش استقبال نشه... البته مهمترین مشکل دوری مسیره... کاش بشه هماهنگ کرد و از انقلاب یه ون گرفت و دسته جمعی رفت بدیدن این نمایش
۱۷ اردیبهشت ۱۳۹۲
مرسی از اطلاعات مفید و عمل پرثوابتون.:) عالی بود.
ایشالله که تئاترشم ببینیمو لذت ببریم.
۱۷ اردیبهشت ۱۳۹۲
آقای دانش: خواهش میکنم قربان، کاملا موافقم. سنگلج دوست داشتنی و در عین حال غریبه. البته رفتن به اونجا هم اصلا سخت نیست. اگه با مترو برید و ایستگاه حسن آباد پیاده بشید بعد از 3-4 دقیقه پیاده روی به سالن میرسید. البته ایده شما هم ایده خوبیه به شرط اینکه استقبال بشه.
خانم جمالی: قابلی نداشت. منم امیدوارم از دیدنش لذت ببریم.
۱۸ اردیبهشت ۱۳۹۲
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید