"سکوت ، فریاد ، بغض"
اورلی هولتن می گوید:"اصطلاح بازی کردن،چیزی بیشتر از از معنایی است که در اصطلاح عام از آن استنباط می شود.این اصطلاح بیشتر از نمایاندن و وانمود کردن؛تجسم بخشیدن است."
.
.
.
اولین
... دیدن ادامه ››
بار که روی صحنه تئاتربه تماشایتان نشستم روزه دار بودید روزه ای از جنس سکوت و خفقان .سکوتی نه از سر رضایت بلکه از سر جَبر و ترس. شهرام حقیقت دوست فریاد میکشید و شما و فرزین صابونی لام تا کام حرف نمی زدید"خاموشی دریا"
جالب اینجاست دومین بار هم که تئاتری از شما دیدم باز هم نه دیالوگی داشتید، نه حرفی و نه کلامی " دولیتر در دو لیتر صلح "
تا نمایش "تِرن" ،که دیگر پُر از فریاد بودید پُراز حرفهای تلمبار شده. پر از ناگفته هایی که جنگ و عوارض بعد از آن بر دل گذاشته بود.
و اما این آخری،نه از سکوت و سردی خبری هست و نه از فریاد وفغان؛ فقط بغض است و آرامش و اشک. " یه بغضی تو گلوم بود که نه می تونستم قورتش بدم نه می تونستم تفش کنم".
دیگر نه بوی کیک می آید و نه حلوا، اینجا فقط عطر نرگس به مشام می رسد.