اگر چشم خود را ببندیم نابینا میشویم؟ هر سفیدی، سفیدی کوری است؟ آیا نمایش اقتباسی از کوری ساراماگو است؟
رمان کوری ساراماگو ناب است و حتی جسارت میرالس در بازآفرینی سینمایاش در سال ۲۰۰۸ با با بازیگرانی مانند، رافالو، مور، گارسیا برنال، دنی گلاور و دیگران نتوانست از نزدیکی بزرگی متن اصلی عبور کند. کوری در متن اصلی برگرفته از تمثیل غار افلاطون است، غاری که غارنشین نور مستقیم آتش را نمیبیند و در عوض سایه تحریف شده را در بدنه سنگ ها میبیند و درک میکند، کوری در واقع در مورد فهم و درک است و دیدن همان ادراک معنااست، کوری جهانی را متصور است که بخش مرکزی نظام معنایی ما ناگهان ناپدید میشود و سایر توضیحات از حوصله خارج است.
اما نمایش، با احترام به تمامی عوامل این اجرا و تهوری که در انتخاب داشتند برایم نکته مورد توجهای نداشت، بازیگران سیاه پوش مطلبی برای ارائه نداشتند، متن به هیچ عنوان نزدیک کوری اورجینال نبود، گویی از پشت چراغ قرمز که عبور کردیم با داستان دیگری سر و کار داشتیم، کوری میتوانست پر از جلوه های صوتی باشد اما این نمایش توجه چندانی به آن نکرده بود، گویی اجرا خودش را به خواب زد و عنوان کرد کور است، اقتباس، برگرفتن، برداشت یا هرچیز دیگر مراتب خودش را دارد، طراحی لباس، طراحی نور، دکور و کلا میزانسن هم دست کم برای من محلی از اعراب نداشت.
در حقیقت ساراماگو از کوری برای ایجاد تمثیلی درباره فروپاشی انسانیت و اخلاق در جوامع مدرن استفاده می کند و نابینایی فقط یک شکل رادیکال از
... دیدن ادامه ››
دیگری بودن را نشان نمی دهد، بلکه به عنوان نشانه ای برای اشاره به محدودیت، فقدان عمل می کند، او پیشنهاد میکند که به عنوان یک جامعه، نمیتوانیم با وضعیت پسامدرن خود با خشونت، ظلم و عدم همدلی بیسابقه مقابله کنیم و باقی ماجرا ... اما هیچ یک در این نمایش قابل دریافت نبود، حتی مهمترین رخداد رمان کوری که آتش سوزی و درک نابینایان به اوضاع جدید است نیز به آن اشارهای نشد، نه معنی آنومی دورکیمی در کار استخراج میشود و نه نگاه هابزی به نیروهای تنظیم کننده اجتماعی.
به تمامی عوامل خسته نباشید میگویم اما کوری بینایی است که خود را به خواب زده، به امید اجراها و نمایشهای دیگر که کنارتان لذت ببریم. در آخر هم عنوان کنم این فقط برداشت من از یک نمایش بود و امیدوارم مخاطبان لذت بیشتری ببرند.