اگر آن ترک شیرازی به دست آرد دل ما را
به خال هندویش بخشم سمرقند و بخارا را!
سمرقند و بخارا را؟!هه!من اورا سخت می کوبم
و می گریانمش هر دم،همان چشمان شهلا را
دلش را سخت می تازم به طعن و اخم و بیمهری
همان هندوی خالش را کنم صد بار استهزا!
برایش خانه ای سازم پر از سقف و پر از دیوار
که از خاطر برد پرواز ، بی امید فرداها!
به او بخشم بخارایی که برجا مانده از چنگیز
که ویران و پر از درد است و خامو ش است و وانفسا
...
بیا ای ترک شیرازی،دل سنگم به دست آور!
برایت ارمغان دارم، فریب و تیره بختی را!!!
حافظ و مرجانه