من فکر میکنم کل کار را در دیالوگ آخر میتوان خلاصه کرد
_ باید جشن بگیریم..
_ به خاطر توافقنامه؟!
_ نه رفاقتمون
از منظر من اون نگاه عمیق مردم شناسانه ی کلودل درشت نما توی صورت آدم میخورد گونه ای که تو را کاملا متوجه میکند (یا حداقل قصد اینرا دارد) هیچوقت نخواهی فهمید با که طرف هستی؟!!! تو مدام قضاوت میکنی با کور سو امیدی در راه رسیدن به اتمسفر کم خطر تر؛ جایی که اعتماد تو به هدف بنشیند نه تو را مسلخ بکشاند. در طرف دیگر از رفاقت گله وار!!! حیوانات انسان نما با شعار های پر طمطراق و توده پسند نقاب بر میدارد و عیان میکند:
که اینجا هیچ عدالت و منطقی، هیچ چیز را حکم نمیکند!! !! مگر اینکه جمع حزب گروه دسته محله و ... هر چبزی که من در آن هستم و نیازهای روحی روانی و... مرا تامین تایید و تسهیل میکند، برابری برادری تسامح یا هر چیز دیگر را باز تعریف کرده باشد مثل خود سوسیالیسم که هر طرفش را بنگری یک سوسیالیسم از آن بیرون میزند و آخرش هم هیچ!!! خوک ها حکومت خواهند کرد و هرگز کسی درس نخواهد گرفت و آنها که دم زدند و عمل کردند یا الان نیستند یا به زودی خواهند
... دیدن ادامه ››
رفت چه فیزیکی چه روانی
به لحاظ فنی از آنجایی که کار شروع شد تا آنجایی که آقای تشکر یک تغییر عقیده ی جهت ۱۸۰ درجه ای داد چنان تحت تاثیر تمپو کار بودم که با خود میگفتم یعنی تمام اینها طراحی شده؟ که اینقدر زیبا دقیق و حرفه ای اوج گرفتند؟ گویی یک قوی زیبا جلوی رویت رقص عشق کرده باشد و از روی دریا به آسمان آبی بلند شده باشد و تو همان طور خیره قاب رو به رو را زندگی میکنی ...
پس از این دیگر نه قو بود نه آسمان زیبایی قبل را داشت.
بسیار بسیار آن شوخی های ریز و نمکی و متین شما را دوست داشتم و یک کلاس آموزشی بود به نظرم.
دکور اصلا خوب نبود یعنی من درکی از آن نداشتم هر چند رفتن یک آدم از جایی به جای دیگر را تداعی میکرد
راستی جریان آن نوار های مشکی دور بعضی از باکسها چه بود؟ چرا یکی به صورت موازی بسته شده بود و دیگری ها متقاطع منکه چیزی سر در نیاوردم.
ارزوی موفقیت دارم
شاد و پیروز باشید
در پناه خدا