در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال | سجاد آل داود درباره نمایش زیگموند: دیشب به تماشای زیگموند نشستم و اصلا تجربه دلپذیری نداشتم. اولین چیزی
S3 > com/org | (HTTPS) 78.157.41.90 : 02:05:53
سجاد آل داود (sajjadad76)
درباره نمایش زیگموند i
دیشب به تماشای زیگموند نشستم و اصلا تجربه دلپذیری نداشتم.
اولین چیزی که در لحظه اول به نظرم رسید این بود که گریم این نمایش بسیار ضعیف انجام شده بود به نوعی سعی شده بود صرفا تیپ ظاهری دو به اصطلاح پیرمرد حفظ شود. همین اولین چیزی بود که باعث شد من دچار قطع ارتباط با این اجرا شوم.
پشت سر بازیگران پرده‌ای را داشتیم که بدون اینکه که کارایی خاصی در نمایش داشته باشد اشکال موهومی را روی خود نمایش میداد و تا آخر نمایش من سعی کردم بفهمم چه کمکی به روایت یا نمایش ما می‌کند اما در نهایت موفق نشدم.
چیزی دیگری که به وضوح به نظر من و چند تن دیگر از دوستانم رسید این بود که این اجرا (به نظر من) تمرین کمی داشته است و بازی‌ها با نسبت خوبی واقعا تصنعی بودند.
تجربه‌ای که از بهروز پناهنده داشتم دقیقا مشابه شب اول شاید بود و او یک شب اول بی روح و تصنعی دیگر را برای من رقم زد و دیالوگ گویی او در اکثر تایم اجرا به مثابه بیان یک سری مانیفست به خشک ترین حالت بود. بازی او در سراسر اجرای زیگموند ذره‌ای نتوانست من را تکان بدهد یا تجربه‌ی خاصی برای من ایجاد کند. شهروز دل افکار را دوست دارم و انرژی اون رو روی صحنه همیشه ستایش کردم اما در این اجرا به جز در نقش خاخام بازی او در باقی بخش های دیگر قابل قبول نبود. (در این مورد جلوتر نکته‌ای دارم)
در میان بازی‌ها بازی خانم نیک اندیش تقریبا قابل قبول ترین بود و ایراد زیادی نمیشد از آن گرفت هر چند در نهایت ... دیدن ادامه ›› در ترکیب با دو بازیگر دیگر میانگین بازیگری اجرا قابل قبول نبود.
در مورد متن: متن یک محصول چند پاره بود که نمی‌دانست به رابطه رومانتیک فروید بپردازد، در یک سه گانه سازی به اید، ایگو و سوپرایگو اشاره کند (ای کاش با این فرمان پیش میرفت) یا روی کمدی در بخش‌هایی که شهروز دل افکار بارز تر بود تمرکز کند. اجرا در نهایت انگار سعی داشت یک سیر روانی برای فروید را تصویر کند و گاهی صحنه‌هایی تاثیرگذار ایجاد کند اما با ترکیب این صحنه‌ها با چیزی مثل پرده‌ی اول خاخام یهود کاملا این ارتباط گسسته می‌شد. تئوری ای که من دارم این است که اگر بخشی از اجرای با این تم قرار باشد با توهین همراه باشد و این توهین‌ها با گرفتن خنده‌ی متوالی از حضار همراه شود ترجمه فنی و رسمی آن چیزی جز لودگی نیست و این واقعا بلای عجیبی بر سر این متن آورده بود.
و البته اشتباه نکنید این توهین های اگزجره برای اجرایی مثل ژیلت با اجرای خود شهروز دل افکار کاملا مناسب و زیباست ولی نه برای اجرایی که سعی می‌کند مثل زیگموند باشد.
و اما ویپ، واقعا نمیدونم چه نیازی به استفاده ازش بود! چرا سیگار نه؟ اصولا انگار دود ویپ یا همون سیگار خیالی وظیفه صحنه پر کن را برای صحنه خالی این نمایش داشت.
در کل اجرا نیاز به کار زیادی دارد و امتیاز اجرا برای من 2 هست.
درود، به نظرم تماشای بهروز پناهنده در سه اجرایی که اخیرا داشته مصداق بارز اهمیت بسیار زیاد متن و کارگردانی است. ایشون هنرشون رو در مجلس توبه نامه نویسی اسماعیل بزاز نشون دادن، بی نظیر بود واقعا اون اجرا، اما در اجرای «شاید» که اجرایی فاجعه وار بود و حالا به گفته شما در «زیگموند» متن ناپخته و کارگردان اثر نتونستن بهره ببرن از هنر بازیگری جناب پناهنده.
۰۱ مرداد ۱۴۰۳
H.M.kiani2
با خواندن پُست تان متوجه شدم که پُست تان مدرن هست نمایشنامه پُست مدرن هست ولی پستچی اش مدرن نیست...
بعد از گمشده هیچی دیگه نمیمونه باقی :))
۰۲ مرداد ۱۴۰۳
مونا موسوی
جالبه که من کاملا بر عکس شما فکر میکنم و آگاهیم بهم میگه این کار یکی از بهترین آثار چند سال اخیر ایرانه، امشب این‌نمایش رو دیدم و الان از کامنتی که نوشتین ، جز غرض‌ورزی و عقده گشایی چیز دیگه ...
درود سرکار خانم موسوی،
در مورد کامنت شما چند نکته هست که عرض میکنم.
ابتدا در مورد غرض ورزی باید عرض کنم که من نه شما رو از نزدیک میشناسم نه عوامل کار رو از نزدیک میشناسم و منافع متناقضی با آن ها دارم که بخوام غرض ورزی یا عقده گشایی کنم. نمایش زیگموند رو در حالی انتخاب کردم که پیشنهاد تماشای گروهی اون رو داده بودم و تقریبا تمام دوستان تیوالی که پارسال کار رو دیده بودند مخالفت کردند. من پارسال علاقه مند بودم این کار رو ببینم که فرصت نکردم و منتظر ماندم تا نظر شخصی خودم را در مورد این کار داشته باشم. پس این از این بخش. بهتر است این دستمایه غرض ورزی و عقده گشایی رو به روی طاقچه برگردانید چون کاربردی در اینجا ندارد. هر نظر مخالفی با شما لزوما در حال غرض ورزی نیست چون شما تمامی حق در جهان نیستید (بدیهی). نکته‌ای دیگه که فرمودید رو نیز باهاش مخالفم چون من ... دیدن ادامه ›› حداقل در یکسال اخیر کار‌های بسیار بهتری از این نمایش دیده‌ام (می‌تونید برگردید به نمایش دوباره بازی در همین سالن چیزی کمتر از یکسال قبل)
در مورد بخش دوم فرمایشات شما، من کاملا یاد مغالطه توسل به چرت‌وپرت یا Argument by Gibberish میوفتم که سعی دارید با ردیف کردن قطاری از کلمات تخصصی این حس را به وجود بیاورید که احتمالا من از چیزی سر در نمیاورم. سابقه نوشتن من در تیوال کامل بیانگر این هست که با چه دیدگاهی در مورد اجراها مینویسم و اینکه آیا به صورت تخصصی از اجراها سر در میاورم یا نه.
شما به مقابله با غرض ورزی پرداختید و بیان کردید که رویکرد علمی باید داشت. من در نوشته شما در مورد زیگموند رویکردی علمی نمیبینم و حداقل من برای نظر منفی ام در مورد نمایش دلایل بیشتری آورده ام تا شما برای نظر مثبتتان. البته نظرات دیگر شما را نیز در تیوال مطالعه کردم و باز هم رویکردی به اصطلاح علمی مشاهده نکردم. در نهایت من قبلا با دیدگاه مشابه با شما در کامنت‌های نمایش‌های مختلف زیاد برخورد داشته ام و دو جمله تیپ آماده دارم که خدمت شما هم عرض میکنم که از من به یادگار داشته باشید:

"برخی از دوستان در کامنت ها نوشته بودند که شما اجرا را با دقت تماشا کردید تا ایراد بگیرید. از دستم در رفته است که چندمین بار است چنین لیبلی در مورد منتقدین یک اجرا به کار می‌رود اما پاسخ روشن است: من تئاتر را به عنوان یک امر جدی دنبال میکنم و همیشه با دقت نظر به تماشای آثار مینشینم و سعی میکنم موشکافانه و با معیارهای مشخص نمایشی به کار نگاه کنم و همواره به پیشنهاداتی برای بهتر شدن کارها در حین دیدن حتی یک اثر بد فکر میکنم و در کامنت خودم نیز این موضوع بازتاب یافته است. من علاقه مند به تئاترم و علاقه مند به بهتر شدن تئاتر و اصولا این فلسفه حضور من در سالن تئاتر است و تئاتر انتخاب من از سر بیکاری نیست! کما اینکه برای دوستان عزیزم هم اینگونه نیست. نمیشود گفت که مخاطب به دیدن اجرا بنشیند و سپس خفه خون بگیرد چون که اساتید ادبیات نمایشی هم اجرا را تماشا کرده اند! اینگونه دیگر اجرای بدی باقی نمی ماند اما دیگر مخاطبی هم باقی نمی ماند. در این صورت میتوان هر اجرا را یکبار یا نهایتا چند بار برای همه اساتید ادبیات نماشی اجرا و سپس مانند جلسه پایان نامه نمره گرفت. کما اینکه در هر جلسه پایان نامه هم اساتید وجود دارند که همسو با شما هستند و داوران خارجی ای که برای به چالش کشیدن کار شما تلاش میکنند چون با روند کار شما همسو نیستند و به آن انتقاداتی دارند. این مسئله ساده را بپذیرید و توصیه نهایی من به شما این است: منطقی باشد و محترم!"

"به نظرم یک معادله ساده هست. اگر شما یک اجرا رو دوست داشتید و من نداشتم، می‌توانیم در کنار هم زندگی کنیم. من نظر شما را می‌خوانم و مخالفت می‌کنم و شما نیز نظر من را می‌خوانید و مخالفت می‌کنید. اما اگر اصرار دارید نظر منفی‌ای ثبت نشود سوال من از شما این است که آیا شما نگران بیداری خودتان (بعید می‌دانم) و کاهش لذتتان از تجربه اجرایی که دیدید هستید یا به صورت نامحسوسی ارتباطی به جز مخاطب با اجرا دارید؟ یعنی آیا دیده شدن نظرات منفی در مورد اجرای محبوبتان و تصور کاهش مخاطبان آن در آینده شما را آزار می‌دهد؟
راه حل ساده است. به عنوان عوامل اجرا به صفحه اجرا اضافه شوید تا بدانیم با چه کسی طرف هستیم."

در نهایت اگر شما هوادار کسی هستید یا شاگرد کسی هستید و به هر نحو به ایشان ارادت دارید کاملا منطقی است اما اینکه بخواهید ایشان را یکی از بهترین درام نویسان معاصر ایران خطاب کنید ادعایی است که اجازه بدهید با حضور امثال علیرضا کوشک جلالی یا مسعود دلخواه از شما نپذیرم.
۰۲ مرداد ۱۴۰۳
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید