دیشب به تماشای زیگموند نشستم و اصلا تجربه دلپذیری نداشتم.
اولین چیزی که در لحظه اول به نظرم رسید این بود که گریم این نمایش بسیار ضعیف انجام شده بود به نوعی سعی شده بود صرفا تیپ ظاهری دو به اصطلاح پیرمرد حفظ شود. همین اولین چیزی بود که باعث شد من دچار قطع ارتباط با این اجرا شوم.
پشت سر بازیگران پردهای را داشتیم که بدون اینکه که کارایی خاصی در نمایش داشته باشد اشکال موهومی را روی خود نمایش میداد و تا آخر نمایش من سعی کردم بفهمم چه کمکی به روایت یا نمایش ما میکند اما در نهایت موفق نشدم.
چیزی دیگری که به وضوح به نظر من و چند تن دیگر از دوستانم رسید این بود که این اجرا (به نظر من) تمرین کمی داشته است و بازیها با نسبت خوبی واقعا تصنعی بودند.
تجربهای که از بهروز پناهنده داشتم دقیقا مشابه شب اول شاید بود و او یک شب اول بی روح و تصنعی دیگر را برای من رقم زد و دیالوگ گویی او در اکثر تایم اجرا به مثابه بیان یک سری مانیفست به خشک ترین حالت بود. بازی او در سراسر اجرای زیگموند ذرهای نتوانست من را تکان بدهد یا تجربهی خاصی برای من ایجاد کند. شهروز دل افکار را دوست دارم و انرژی اون رو روی صحنه همیشه ستایش کردم اما در این اجرا به جز در نقش خاخام بازی او در باقی بخش های دیگر قابل قبول نبود. (در این مورد جلوتر نکتهای دارم)
در میان بازیها بازی خانم نیک اندیش تقریبا قابل قبول ترین بود و ایراد زیادی نمیشد از آن گرفت هر چند در نهایت
... دیدن ادامه ››
در ترکیب با دو بازیگر دیگر میانگین بازیگری اجرا قابل قبول نبود.
در مورد متن: متن یک محصول چند پاره بود که نمیدانست به رابطه رومانتیک فروید بپردازد، در یک سه گانه سازی به اید، ایگو و سوپرایگو اشاره کند (ای کاش با این فرمان پیش میرفت) یا روی کمدی در بخشهایی که شهروز دل افکار بارز تر بود تمرکز کند. اجرا در نهایت انگار سعی داشت یک سیر روانی برای فروید را تصویر کند و گاهی صحنههایی تاثیرگذار ایجاد کند اما با ترکیب این صحنهها با چیزی مثل پردهی اول خاخام یهود کاملا این ارتباط گسسته میشد. تئوری ای که من دارم این است که اگر بخشی از اجرای با این تم قرار باشد با توهین همراه باشد و این توهینها با گرفتن خندهی متوالی از حضار همراه شود ترجمه فنی و رسمی آن چیزی جز لودگی نیست و این واقعا بلای عجیبی بر سر این متن آورده بود.
و البته اشتباه نکنید این توهین های اگزجره برای اجرایی مثل ژیلت با اجرای خود شهروز دل افکار کاملا مناسب و زیباست ولی نه برای اجرایی که سعی میکند مثل زیگموند باشد.
و اما ویپ، واقعا نمیدونم چه نیازی به استفاده ازش بود! چرا سیگار نه؟ اصولا انگار دود ویپ یا همون سیگار خیالی وظیفه صحنه پر کن را برای صحنه خالی این نمایش داشت.
در کل اجرا نیاز به کار زیادی دارد و امتیاز اجرا برای من 2 هست.