در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال نمایش اتاق فاستوس
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 11:39:11
امکان خرید پایان یافته
۰۹ تا ۲۵ آبان ۱۳۹۵
۲۰:۳۰  |  ۱ ساعت و ۵۰ دقیقه
بها: ۲۰,۰۰۰ تومان
داستان آخرین شب «فاستوس» نویسنده ای است که روح خود را در ازای یک زندگی نبوغ آمیز ۲۴ ساله به شیطان فروخته است و حالا که مهلت قرارداد به سر رسیده منتظر سحرگاه است تا به دوزخ سقوط کند. او برای رهایی از این انتظار و لحظه ای خواب نوکرش «واگنر» را وادار می کند تا برایش قصه‌ای را تعریف کند. واگنر برای او «قصه فاستوس» را تعریف می کند.

شماره رزرو و اطلاعات: ۰۹۳۳۲۲۳۲۶۵۲

گزارش تصویری تیوال از نمایش اتاق فاستوس / عکاس: رضا جاویدی

... دیدن همه عکس‌ها ››

اخبار

›› هانسورتس به تبعیت از فاوست

›› عباس مخبر درباره "اتاق فاستوس" می گوید

›› "اتاق فاستوس" در تماشاخانه موج نو

ویدیوها

آواها

 
گفتگوی تیوال با میلاد شجره
برای بازی در این اثر باید احساس را سرکوب کرد
 
گفتگوی تیوال با علیرضا شیخان
فاستوس ما می خواهد یک اسطوره امروزی را از خود بسازد

مکان

خیابان شریعتى، خیابان میرداماد، خیابان رودبار شرقى(شمالى)، بعد از خیابان فلسفى، پلاک ٥٧
تلفن:  ۲۲۲۲۴۵۱۸

نقشه بزرگتر و مسیریابی
«تیوال» به عنوان شبکه اجتماعی هنر و فرهنگ، همچون دیواری‌است برای هنردوستان و هنرمندان برای نوشتن و گفت‌وگو درباره زمینه‌های علاقه‌مندی مشترک، خبررسانی برنامه‌های جالب به هم‌دیگر و پیش‌نهادن دیدگاه و آثار خود. برای فعالیت در تیوال به سیستم وارد شوید
چقدر بازی ها دل انگیز بود، اگر ساعت نمایش با ساعت خوابم تداخل نداشت یکی از بهترین نمایش های زندگیم محسوب میشد، نام بازیگر بخصوصی را نمی برم چون هر کدام در جای خود بسیار بجا و ارزشمند درخشیدند . در اوج باشید و پایا
محمد لهاک این را خواند
آزاده ملک زاده و هاشمی این را دوست دارند
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
این نوشتار احتمالا خوشایند دوستداران محترم این نمایش نخواهد بود،اما از تبادل نظر و بحث استقبال میکنم.نمایش هم که پایان یافته و معذوریتی وجود ندارد.
من با همراهی همسرم نمایش را دیدیم و علی رغم زحمتی که کشیده شده بود و بازی خوب بازیگران به خصوص نقش واگنر که بسیار دوست داشتم،متاسفانه یکی از بدترین تجربیات دیدن تئاتر را که شبیه به یک شکنجه ی دو ساعته بود، بدست آوردیم.از نگاه من ،در پردازش یک ایده ی خوب ،کاری که هنرمند محترم انجام داده بودند، فقط بستن آب به کار بوده، آبی که تشکیل شده از تکرارهای اعصاب خردکن و کش دادن های مطول که به یک سیر گوشت اضافه شده تا یک آبگوشت دو ساعته برای تماشاچی آماده کند!
یک حرف یک خطی را بله فهمیدیم که همه ما فاستوس هستیم و زندگی هر روز ما همان جهنمی است که فاستوس قرار است به درونش سقوط کند و ما به جای فاستوس باید دلمان به حال خودمان بسوزد ولی جناب هنرمند عزیز این حرف دو ساعت جای کار داشت؟؟ و اگر داشت شما این کار را با چه روشهایی انجام دادید؟ آوردن موضوعاتی مثل پرومته با تکرارهای هزار باره فقط برای افزایش زمان بوده یا باید ربطی هم به اصل سوژه داشته باشد؟ اگر ربط هم دارد که به نظر من ندارد،چند بار باید تکرار شود؟؟ شما که فرموده اید تکرار روش کار من است آیا صرف این موضوع ارزش محسوب میشود یا باید یک محمل درست در نمایش داشته باشد؟
و اصلا آیا فاستوس به فکر نجات بشریت بود یا خودش که بخواهد در انتها کتاب نجات بشریت را بنویسد یا نه؟!
متاسفانه پرداخت موضوعاتی که در ذهن کارگردان بوده در بیشتر موارد به بدترین و دم دستی ترین شکل انجام شده است.بعنوان نمونه میخواستیم بگوییم ... دیدن ادامه ›› همه در خدمت شیطان هستند حالا اجرا و پرداخت این شده که تا سرحد جنون تماشاگر مفیستو باید به این و آن بگوید چارپایه رو بردار اینجا بذار، اینو بردار اونجا بزار!! این کار با چه چسبی به روایت میچسبد؟؟

حرف در مورد کار زیاد است و اگر حال حوصله و مجالی باشد یا بحث پیش بیاید ادامه خواهم داد. فقط پیشنهاد میکنم این بار که یک دگمه در ذهن پیدا کردند و خواستند برایش کت شلوار بدوزند بیشتر تامل کنند و به حال و روز و اعصاب و وقت تماشاگر احترام بیشتری بگذارند.
علی رغم تمام این حرفها از تمام عوامل اجرایی این نمایش که میتوانست برای من و امثال من نیز با کمی تامل نمایشی زیبا و لذت بخش باشد بخصوص از بازیگران خوبش متشکرم و برایشان آرزوی موفقیت بیشتر دارم.
بهتره قبل از دیدن نمایش نظر دوستان را ببینید در ضمن هیچ اشکالی ندارد که قبل از اتمام نمایش نظرتون را می نوشتید و اجرا با این زمان طولانی کمی دور از انتظار نیست که اینگونه پیش بره نمایش هایی با این سبک و نیاز به کار بیشتری داره و ولی بهتره نظر کارگردان و نویسنده را ببینیم به هرحال انتظار ی که از هنرمند میره اینه که به بهترین نحوه با توجه به شرایط فعلی اثرش را به بهترین شکل ارائه کند
۲۵ آبان ۱۳۹۵
درود جناب ذوق زده عزیز ،بی تعارف من همچنان خوشحالم که شما از تماشای این تئاتر لذت بردید و متشکرم از همراهی ارزشمندتان
اما در مورد مطلب مطرح شده، فکر نمیکنم ارتباط الزامی بین تکرار و ملال و کشدار بودن با پوچی وجود داشته باشد. اگر منظور پوچی زندگی است زندگی میتواند در عین داشتن ریتم تند و هیجان انگیز و شاد پوچ هم باشد در حالت تکرار و ملال هم پوچ باشد. پوچی مفهومی وابسته به تکرار و ملال نیست که ما مجبور باشیم برای انتقالش به تکرار و ملالت بار کردن نمایشمان اقدام کنیم. یک زمان است که این کشدار بودن و ملال جزیی از واقعیتی است که شما بر پرده میاوری و این برای من قابل قبول است. مثال خوب آن طبیعت بیجان شهید ثالث است. در این فیلم چیزی جز سکون و لحظه های کشدار و ملال نمیبینیم ولی اینها جزیی واقعی از زندگی پیرمرد سوزنبان است و منطق درستی دارد بنابراین من که قبول کرده ام به تماشای برشی از زندگی این آدم بنشینم به هیچ وجه خسته نمیشوم و حتی حاضرم چندین بار ببینم. در واقع این ملال روزانه یکی از بازیگران اصلی فیلم است! ولی یک وقت شما با یک موقعیت نمایشی غیرواقعی و استیلیزه شده طرف هستی که هنرمند شکل داده تا حرفش را بزند و میبینید که آن را بی جهت کشدار و طولانی و ملال آور کرده است! ملال ارتباط ... دیدن ادامه ›› به پوچی ندارد و کارکرد دیگری هم اینجا ندارد! اینهمه کار از کسانی مثل برشت یا کامو یا سارتر که از مفهوم پوچی حرف میزنند، برای انتقال آن به تماشاگر به کشدار کردن و ملال اور بودن دست زده اند؟ چه الزامی وجود دارد؟
فیلم و تئاتر باید اول لذتبخش باشد بعد هر چیز دیگر که میخواهد یا فکر میکند هست باشد. در غیر اینصورت نقض غرض کرده است. با شکنجه کردن تماشاگر هیچ مفهومی به او منتقل نمیشود حالا هر مفهومی که میخواهد باشد. ملال و خستگی هیچ بار ارزشی ندارد. البته که میشود فیلمی یا تئاتری کشدار و دارای تکرار باشد اما الزاما ملال آور نباشد و حداقل برای بعضیها لذت بخش هم باشد اما اصیل شدن کار بسیار سخت است و کار هر کسی نیست و خود کار باید بتواند اصولی را که بنا کرده را توضیح دهد وگرنه منجر به این میشود که در نهایت بیاییم بگوییم کار من هیچ ایرادی ندارد و ایراد از شماست که کار مرا نمیفهمید! در حالیکه مشکل ما فهمیدن نیست بلکه عدم توانایی در تجربه کردن ملال و آزار بی منطق به عنوان یک تجربه لذت بخش است!
۲۸ آبان ۱۳۹۵
"به نظرم شاید هشتاد در صد از مخاطبینی که اولین بار به دیدن اجرا تئاتر می آیند از اجرا و فرم و روند نمایش که متفاوت از سینما و تلویزیون هست لذت ببرند"

درود جناب مهدی گرامی،به نکته ی بسیار خوب و مهمی اشاره کردید من هم وقتی پنج شش ساله بوده ام و اولین بار سینما رفتم از غوطه ور شدن در یک تجربه و احساس جدید بینهایت لذت بردم آیا این دلیل میشود فیلم هم فیلم خوبی بوده است؟ کارگردان محترم چنان پیش فرض شاهکار بودن کارش را مسلم فرض کرده است که میگوید کسانی که برای اولین بار به تئاتر آمده اند و از کار ایشان تعریف کرده اند نخبه هستند!! بهتر نیست به جای خلق چنین مفاهیم اغراق آمیزی کمی در پیش فرض اولیه تجدیدنظر کنیم؟ این نوع تقسیم تماشاگر به نخبه و پخمه چیزی جز مغلطه ی حمله ی شخصی به مخاطب نیست!
۲۸ آبان ۱۳۹۵
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
علیرضا شیخان و گروه عزیز بازیگران
هنر باید داشت که مرا نزدیک به دو ساعت در گرما بر روی یک نیمکت بدون تکیه گاه بنشانید تا به صحنه ای خالی از دکور و اکسسوارِ خاص خیره شوم درحالیکه عمداً یا سهواً حتی کوچکترین تغییر و تنوعی در نورپردازی صحنه به یاری بصری ام نگماشته اید و با همۀ این احوال همچنان پس از اتمام نمایشتان احساس خوشایندی داشته باشم و با لبخندی بر لب و فکری در سر سالن را ترک نمایم. چه رسد اگر از همراهی که دومین تئاتر عمرش را دیده است جملۀ "مرسی خیلی جالب بود" را بشنوید.
هنرتان را ارج می نهم و سپاسگزارم.
من هنوز بعد از یک هفته ازین نمایش سرشارم. خوشحالم که موفق به تماشایش شدی کیان عزیز.
۲۴ آبان ۱۳۹۵
در مورد کَستینگ عالی این نمایش هم باهات موافقم کاملن.
۲۹ آبان ۱۳۹۵
ممنونم از شما جناب کیان.امیدوارم
۲۹ آبان ۱۳۹۵
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید