«تیوال» به عنوان شبکه اجتماعی هنر و فرهنگ، همچون دیواریاست برای هنردوستان و هنرمندان برای نوشتن و گفتوگو درباره زمینههای علاقهمندی مشترک، خبررسانی برنامههای جالب به همدیگر و پیشنهادن دیدگاه و آثار خود. برای فعالیت در تیوال به سیستم وارد شوید
نمایش آفتابپرست تجربهای است در ژانر تکپرسوناژ که تلاش میکند جهان پرآشوب و فرسایندهی جوانی گرفتار بدبیاریهای سلسلهوار را با زبانی طنزآلود اما تلخ بازنمایی کند. متن با اینکه بر محور روایت پیش میرود، بیشترین بار دراماتیک خود را بر شانههای بازیگر میگذارد؛ و او نیز با هوشمندی کامل از این فرصت استفاده میکند.
تنوع نقشآفرینی، کنترل انرژی صحنه، بازی با ریتم و تغییرات دقیق در لحن و بدن، باعث میشود هر شخصیت مرزبندی روشن و هویت مستقل پیدا کند. این توانایی بهخوبی نشان میدهد که بازیگر نه فقط بر تکنیک، بلکه بر فهم موقعیتهای دراماتیک نیز مسلط است.
در حوزهی کارگردانی، هرچند اثر ظرفیت طراحیهای منسجمتر در گذارهای روایی و میزانسنها را داشت، اما انتخابهای انجامشده در مجموع توانستهاند استقرار جهان ذهنی کاراکتر را ممکن کنند. برخی لحظات از نظر ریتم میتوانستند کنترلشدهتر باشند تا کشش دراماتیک یکنواختتر جلو برود؛ با اینحال ساختار کلی همچنان قابل دفاع است.
در شبی که من اجرا رو تماشا کردم ، باگهایی در اتاق فرمان—بهویژه در هماهنگی برخی افکتها و ورودیهای صوتی ونور —دیده شد؛ اما این مسائل نه تنها از ارزش اثر کم نکرد، بلکه باعث شد تلاش بازیگر و گروه اجرایی برای حفظ تمرکز و تداوم اجرا بیشتر به چشم بیاید.
در مجموع، آفتابپرست اجرایی است محترم، پرتوان و مبتنی بر یک بازی چندلایه که اگر در کنار یک کارگردانی دقیقتر قرار میگرفت، میتوانست به یکی از نمونههای شاخص تکپرسوناژ این فصل تبدیل شود. با این حال همین اکنون نیز اجرا ارزش دیدن دارد و زحمات گروه کاملاً قابل تقدیر است.
سلام به تیم کاردرست هتل ترانسیلوانیا ، کلی کیف کردیم تماشاتون کردیم لولوخان و مومیایی شخصیتهای دلنشینی بودن برامون ، ناگفته نمونه که همگی عالی بودن خداقوت بهتون ✨😃
این نمایش همون آخیشِ بعد از خوردن یه دلِ سیر آب خنک درست تواوجِ زَهرِ گرمای تابستونه ، حسش برای من چیزی شبیه به ترکیب بویِ کولرِ آبی و هندونه ی قاچ خورده توی بشقاب ملامین بود عمیق و دلچسب صمیمی و واقعی ، بازی ها درست و بجا چیدمان دقیق از نور و ملودیِ موزیک زیرصدا گرفته تا تکنیکِ مخاطب رو مشتاق نگه داشتن تا انتهای نمایش که لحظه ای احساس خستگی نکنه بشدت هنر و توانمندی میخواد که شما داشتین ، به بودن هنرمندایی چون شما میبالم و خداقوت جانانه بهتون که باعث شدین چشمامون کنارتون بخنده 🎭😊
ماه نسا (یک شب روی صحنه رفتم و تجربه ی بازی در نقشی رو داشتم که براش هیچ تمرینی نکرده بودم ، ممنونم از استاد گرانقدرم آقای مهدی ملکی که اعتماد کردن به بنده و خوشحالم که خودمو به چالش کشیدم🎭)
باسلام و خداقوت ، دیشب به تماشای این کار نشستم ، از لحظه ی قبل از ورود انگار دعوت شده بودیم به تماشای اثر بچه هایی که شعر های گروهی همراه با نقاره زنی میخوندن و انرژیِ قشنگی که تو چهره ی همه ی مخاطبا به خوبی دیده میشد برام شیرین بود ،نحوه ی ارائه ی اثر برام جذاب بود انگار که یک کتاب تصویری رو داشتم مطالعه میکردم ، با معانی اصطلاحاتی آشناشدم که کمتر دربارش میدونستم ، حرکتها و فضا سازی هایی که بازی در سکوت داشت رو دوست داشتم مثل حرکت اسب در بین بازیگران ، تعریف طنز گونه ی برخی موضوعات جدی برام شیرین بود ، بخش سیاه بازی بیشترین خنده رو تونست بگیره از مخاطب ، قسمت اُپرا برام قشنگ بود ، و لحظه ی ورود بچه های فرم و حرکاتشون رو هم دوست داشتم ، همراهی نقش پیش در قسمتهای شاهنامه خوانی موقعیتهای طنز زیبایی رقم زد در کل اجرای متفاوتی دیدم براتون آرزوی موفقیت دارم و پیشنهاد میکنم به تماشای این کار بنشینن دوستانی که موفق به دیدن اثر نشدن🎭